آفتابنیوز : آفتاب- مهندس حسین ایزانلو: زمانیکه کتاب آقای دکتر رنانی در مورد مناقشه هسته ای ایران را مطالعه کردم (می توانید نسخه الکترونیکی کتاب را از آدرس www.renani.ir بردارید) ناخودآگاه خاطره تماشای صحنه همان جوان آفریقایی در ذهنم زنده شد.
برداشت من از تئوری آقای دکتر رنانی چنین است:
واقعیتها:
-انرژی خون تمدن جدید است.
-از ابتدای قرن بیستم سوخت فسیلی مهمترین و در عین حال ارزانترین منبع انرژی بوده که بیش از 70% آن در خاورمیانه قرار دارد.
-از حدود سال 2040 به بعد به طور قطع منابع سوخت فسیلی دیگر پاسخگوی نیاز بازار انرژی نیست.
-گرمایش جهانی یک خطر واقعی بويژه برای مناطق کم ارتفاع است و سوخت فسیلی مهمترین عامل آن
تحلیلها:
-بنگاههای اقتصادی جهان سرمایه داری مادامیکه انرژی ارزان سوخت فسیلی در دسترس باشد به منافع کوتاه و میان مدت فکر می کنند و حاضر نیستند به خاطر خطرات چندین دهه بعد هزینه های هنگفتی صرف توسعه انرژیهای تجدید پذیر کنند.
-دولتها و استراتژیستهای غربی می دانند اگر حتی برای مدت کوتاهی (نه برای همیشه) عرضه انرژی کمتر از تقاضای آن باشد بحرانهای عظیمی در دنیای مدرن رخ می دهد که منجر به سقوط تمدن امروزین می شود. از اینرو تا فرصت هست آنها می خواهند انگیزه کافی در بنگاههای اقتصادی خود ایجاد کنند که در زمان مقرری که بازار با کمبود نفت مواجه می شود دیگر نیازی هم به نفت نباشد. ضمن آنکه از شر انتشار گاز دی اکسید کربن هم تا حد زیادی خلاص می شوند.
-روشی که آنها در پیش گرفته اند ایجاد بحرانهای دائمی و در عین حال تحت کنترل در منطقه نفت خیز خاورمیانه است تا ضمن آنکه نگذارند قیمت نفت پائین بیاید (حداقل 100 دلار)، اطمینان از امنیت تامین انرژی سوخت فسیلی را هم در ابهام قرار دهند و از این دو عامل بعنوان موتور محرک نوآوری و توسعه انرژیهای دیگر بهره گیرند.
بنابر این:
-داستان بی پایان فلسطین، بنیادگرائی و سلفی گری و کارشکنی در کار دولتهای میانه رو با انواع ترفندها، حمله به عراق و افغانستان، خونریزی در لیبی و سوریه و مناقشه اتمی ایران همه و همه در امتداد یک یک خط سیاسی از پیش تعیین شده هستند.
-مردم منطقه خاورمیانه بهای آنکه در سال 2040 بازارهای اقتصاد جهانی برای همیشه سقوط نکنند و بنادر زیبا و پولساز سواحل اقیانوس اطلس زیر آب نروند را می پردازند.
چه باید بکنیم:
آیا وقتش نرسیده این ایده را به صورت حساب شده به مردمی که از خون ما تغذیه می کنند و نمیدانند که در پشت همه این هیاهوها چه خبر است در میان بگذاریم؟
آیا نخبگان ما در داخل و خارج قادر به راه اندازی جریانی که بر افکار عمومی غرب تاثیر بگذارد هستند؟
آیا رئیس جمهور آینده ما جرات آن را دارد که به جای آنکه در گذشته گیر کند و مسئله هولوکاست را به چالش بکشد، با طرح این تئوری در سازمان ملل مستقیما ملتهای کشورهای غربی را مخاطب قرار دهد و از آنها سوال کند آیا دولتهای غربی به نمایندگی از آنها تصمیم گرفته اند که چنین معامله ای با ما بکنند؟
نمودار تجمعی ذخایر نفت و تقاضای مصرف