آفتابنیوز : آفتاب: زلیخا آنه محمد- کارشناس آموزش ابتدایی - دنياي متغير، پيچيده و چالش انگيز کنوني، انسان را با مشکلات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي متعددي مواجه کرده است. افراد بطور فزايندهاي نياز به آموزش جهت حل آنها را احساس مي کنند . حل اين مشکلات مستلزم پرورش افرادي است که مسلح به تفکر خلاق باشند. وقتی در جهان با مسائل نامتجانس و ناهمگون، منابع محدود و پایان یافتنی، سرعت تغییرات و مسائل دیگری از این قبیل مواجه میشویم، نیاز به خلاقیت و شعلههای بینشی درونی آشکارتر می شود.با اینکه هیچ یک از ما دقیقا نمیدانیم در آینده چه چیزی در انتظار ماست، برخی حقایق و نیازهای آینده به نحو فزایندهای بر ما روشنتر می شوند. نبوغ ساختن آینده در مغز خلاقی است که می تواند خود را با الگوهایی که آینده در بر دارد وفق دهد.این مساله نیاز به خلاقیت یا انفجارات بینش درونی را آشکار می سازد. مهارتهای تفکر خلاق باید مهمترین مهارتهای سازگاری و قابلیت انطباق به حساب آیند.
بر این اساس، در این مقاله به بررسی خلاقیت و پرورش آن در دانشآموزان میپردازیم.
خلاقیت یکی از عالیترین و پیچیدهترین فعالیتهای ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید به آن توجه کند. خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط میشود . یکی ازسؤالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟. نتایج تحقیقات (بودو تورنس و...) نشان داده است که خلاقیت در تمام فعالیتهای فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد.
با شدت و ضعف بالقوه و پرورشپذیر در همه انسانها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت.
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع و روش فکری انسان نهفته است. درحقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. خلاقیت همواره مفهومی پیچیده بوده و نظریهها و تعاریف گوناگونی تاکنون دربارهی آن ارائه شده است، غالبا هر کدام جنبهای خاص از آن را مورد تاکید قرار دادهاند.در ذیل تعدادی از تعاریف بیان میگردد:
فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی: "تفکر خلاق تفکری است که مشخصه اصلی آن توانایی کنارگذاشتن فرضهای غیرلازم و زایش افکار اصیل است "(برونو1،1370، ص 82).
ورتايمر2 (1959): «خلاقيت فرايند ويرانسازي يک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است» (تيلور3، 1988، ص99).
آلبرشت4 بر این باور است که: «خلاقیت، یک فرایند ذهنی و عقلانی برای ایجاد ایدههای جدید و بدیع است»(الوانی، 1378، ص223).
اریک فرم5 چنین بیان میدارد:خلاقیت، توانایی دیدن(آگاه شدن) و پاسخ دادن است (رضائیان، 1385، ص309).
در مجموع تعاريف خلاقيت، بعضي از تعاريف، ويژگيهاي شخصيتي افراد را محور قرار داده اند وبعضي ديگر براساس فرايند خلاق و پارهاي بر حسب محصول خلاق و دستهاي ديگر از ديدگاه عوامل شخصي و محيطي به آن نگريستهاند.
موانع خلاقیت دانش آموزانبرای اینکه بتوانیم خلاقیت را پرورش دهیم، باید بتوانیم موانع خلاقیت را بشناسیم و آنها را از سر راه دانشآموزان برداریم. به همین دلیل معلمان باید بدانند چه موانعی بر سر راه خلاقیت دانشآموزان وجود دارد زیرا گام اول در برطرف کردن موانع خلاقیت شناسایی نقاط ضعف خود و موانع درونی و بیرونی خلاقیتها است. ما در اینجا موانع خلاقیت در محیط مدرسه و در محیط خانه را به اختصار شرح می دهیم.
موانع خلاقیت در محیط مدرسه1. ارایهی تکالیف درسی زیاد به دانشآموزان
2. فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیتهای خلاق دانشآموزان
3. عدم پذیرش ایدههای جدید
4. عدم توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان
5. روشهای تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
6. تأکید زیاد بر نمرهی دانشآموز به عنوان ملاک خوب بودن
7. عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
8. استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
موانع خلاقیت در محیط خانواده1. عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
. قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر
3. انتقاد مکرر از رفتارهای کودک
4. تأکید افراطی بر جنسیت کودک
5. عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل
6. بیهوده شمردن تخیلات کودک
7. تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظهی کودک
8. ایجاد رقابت میان کودکان
9. عدم شناسایی علایق درونی کودک
10.تحمیل نقش بزرگسال به کودک (سلیمانی، 1381).
آموزش و پرورش خلاقيتیکی از مسائلی که از دیرباز ذهن اندیشمندان، روانشناسان و دانشمندان علوم انسانی را به خود مشغول کرده است چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانشآموزان و نوجوانان است. انسان با توانایی نوآوری زاده می شود، اما شکوفایی آن نیازمند پرورش آن هست. تورنس6( 1990) ایجاد فرصت برای پرورش خلاقیت برای هر جامعه را امری حیاتی میداند. امروزه در کشورها، شکوفایی و پرورش خلاقیت دانشآموزان از مهمترین هدفهای آموزش و پرورش به شمار می رود ( سلیمانی، 1381).
استنبرگ 7 (1989) مي گويد: که آموزش و پرورش خلاقيت امري امکانپذير است. تورنس (1972) اشاره ميکند که طي پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکرات خلاق ، شواهدي را ديده است که خلاقيت را مي توان آموزش داد. وي معتقد است که دستهاي از اصول را مي توان به کودکان ياد داد که به آنها اجازه مي دهد ، تعداد بسياري عقيده و آن هم عقايدي خيلي بهتر نسبت به موقعي که هيچگونه تربيتي در اين مورد نديده باشند، از خود ابراز دارند.
بعضي از محققان چون ريکاردز8 (1994) معتقد است که خلاقيت با آموزش، قابليت رشد و تحول بيشتر را پيدا مي کند.
تورنس(1990) باور دارد که همه افراد کما بیش می توانند خلاق باشند و پرورش توانمندی های فکری، زیربنای خلاقیت است. دبونو9(1986) نیز دریافت برای اینکه افراد بتوانند خلاق باشند، باید روشهای درست اندیشیدن را به آنها آموخت و در این صورت همه افراد این توانایی را به دست خواهند آورد که از خود خلاقیت نشان دهند.
تورنس (1967) در مورد رشد و پرورش تفکر خلاق از طريق تجارب مدرسه اصول زير را پيشنهاد مي کند:
1.از تحميل يک الگوي ثابت بپرهيزيد
2.تحمل ايدههاي نو را توسعه دهيد
3.يادگيري خود انگيز را تشويق کنيد
4.عادت به برداشت ( استفاده) کامل از ايدهها را تشويق کنيد
5.در مورد فرآيند خلاق اطلاعات دهيد
6.به بچه ها ياد دهيد که به تفکر خلاق خود اهميت دهند
7.دستکاري ( دخل و تصرف ) در اشيا و ايدهها را تشويق کنيد
8.کسب دانش در زمينههاي مختلف را تشويق کنيد
.جو کلاس خلاق را بوجود آوريد
10.به تفکر خلاق اهميت دهيد
11.کودکان رابه محرکهاي محيطي حساستر کنيد
12.نحوه آزمايش (بررسي) منظم ايدهها را آموزش دهيد
13.احساس ترس از (ضعف در مقابل ) شاهکارها را از آنها دور کنيد
14.منابعي جهت ابراز عقيده فراهم کنيد.
خلاقيت و پيشرفت تحصيلي خلاقيت وپيشرفت تحصيلي بوسيلهي تأثيرات محيطي عمومي يکسان مثل: تشويق ، سرمشق قرار دادن و امکانات آموزشي تقويت مي شوند. اما در بالاترين سطوح، تأثيراتي که براي اين دوجنبه از کارکرد عقلاني مفيدند، يکسان نيستند و حتي دربعضي مواقع ممکن است متناقض باشند. درحاليکه خلاقيت براي شکوفا شدن به تخليه هيجاني نياز دارد، پيشرفت تحصيلي زياد به مهار هيجانها نيازمند است (فريمن 10 ، ترجمه حيدري ، 1378 ، ص 41 ). پژوهشها در زمينه رابطه بين خلاقيت و پيشرفت تحصيلي نشان مي دهند که بين نمرات آزمونهاي پيشرفت تحصيلي و نمرات آزمونهاي خلاقيت ضريب همبستگي دارد.
معلم، کلاس درس و خلاقیت دانشآموزانآيا معلمان بايد تفکر خلاق را تشويق کنند و اگر چنين است چگونه مي توان اين مهم را انجام داد؟ معلمان هميشه بهترين داوران خلاقيت نيستند. تورنس (1961) بااستفاده از دادهاي مطالعهاي 12 ساله، پي در پي نشان داد که هيچ ارتباطي بين قضاوت معلمان از توانايي خلاقيت دانشآموزان با خلاقيت واقعي که اين افراد درزندگي بزرگسالي از خود نشان مي دادند وجود نداشت.
استرنبرگ نيز مي گويد که ميزان تأثير آموزش خلاقيت به ويژگيهاي شناختي و شخصيتي دانشآموزان برميگردد (استنبرگ، 2001 ، ص210 ).
مي توان معلم و کلاس درس را مهمترين عامل در رشد يا تضعيف خلاقيت دانست. عدم شناخت کافي معلمان از خلاقيت باعث مي شود نه تنها آنان در برانگيختن توان خلاق دانشآموزان موفقيتي به دست نياورند، بلکه اين توانايي را تضعيف و حتي نابود سازند.
درک کردن، احترام گذاشتن و تشویق کردن سوالات کودک ، علائق ناشگفته او را به جانب خویشتن سازی سوق می دهد. پاسخهای سلطه جویانه که بنام کنترل خوانده می شوند در را به روی شاگرد می بندد ، مکالمه را قطع ساخته و از رشد کودک جلوگیری می کنند. تدریس هنگامی شاگردان را در نیل به خویشتن سازی یاری میکند که بر مدار علایق شاگرد و معلم استوار بوده، آشکارسازی کامل احساسات و افکار شاگرد را تشویق کند، سوالات شاگردان و پاسخ به آنها به خوبی و با مهارت برگزار شود و به آشکارسازی کامل افکار و احساسات معلم نیز منجر گردد ( شوستروم11 ، 1362، صص 139- 131 ).
تحقيقات نشان داده که معلمان عموماً، به سبب نداشتن شناخت نسبت به خلاقيت، در تشخيص دانشآموزان خلاق موفق نيستند (رنزولي12 ، 1993 ، ص 36 ) .
کروپلي13 (1967) مي گويد که معلمان عموماً نگرش نسبت به خلاقيت نشان نمي دهند و از روشهاي تدريس خلاق بهره نمي گيرند ( به نقل از ملو14، 1996 ، ص 159 ).
به باور بیشتر پژوهشگران شیوههای سنتی آموزش و پرورش نه تنها به رشد خلاقیت کودکان کمکی نمینمایند، بلکه آنان را از حرکت در این راستا باز میدارند (آمابیل15 ،1996؛ تورنس، 1990). محققان اعتقاد دارند که همۀ انسانها در کودکی استعدادی خلاق دارند، اما نبودن محیط مناسب، بیتوجهی و تقویت نکردن این توانایی مانع ظهور آن می گردد.
بنابراین اصولا استعدادهای خلاق در محیطهای مطلوب و مناسب شکوفا می شوند. از این رو، فراهم آوردن فضای مناسب و به طور کلی خلاق از ملزومات مهم در جهت متبلور کردن توانایی خلاقیت است. مسلما برای رشد خلاقیت در سازمانی مانند مدرسه، باید شرایط و فضا فراهم شود و معلمان در حد امکان، فضایی مناسب و مطمئن در کلاس پدید آورند و از روشهای آموزشی فعال و اکتشافی در کلاس بهره گیرند هر چند، خود فرد نیز در رشد این استعداد نقش دارد. به کارگیری روشها و فنون مختلف پرورش خلاقیت، از جمله ابزاری است که می تواند به تغییر محیط جامهی عمل بپوشاند.
منابع فارسیالوانی،سید مهدی.(1378).مدیریت عمومی. چاپ سیزدهم، نشر نی
برونو، فرانکو. (1370) . فرهنگ توصیفی روانشناسی، ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری، انتشارات طرح نو.
حسینی، افضل السادات (1381). ماهیت خلاقیت و شیوههای پرورش آن. مشهد: آستان قدس رضوی.
رضائیان، علی.(1385).اصول مدیریت. تهران: انتشارات سمت، چاپ هجدهم.
سلیمانی، افشین.(1381).کلاس خلاقیت. تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
سلیمانی، افشین.کلاس خلاقیت، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ اول تابستان 1381.
شوستروم، اورت. ( 1362). روانشناسی انسان سلطه جو، ترجمه غلامعلی سرمد و قاسم قاضی، نشر سپر.
فريمن، جوان. پيشرفت تحصيلي در برابر خلاقيت، ترجمه حميده مير حيدري. مجله استعدادهاي درخشان، سال هشتم شماره 1 (بهار 1378).
منابع انگلیسیAmabile, T. M. (1996). Creativity in context. Oxford, UK:West View Press.
Debono, E. (1986). Lateral thinking. New York: Penguin Books.
Mellow. M. (1996). Can creativity be nurtured in young children? Early Child development and care, 13(2), 149-159.
Renzulli, J. (1993). Through the pursuit of ideal act of learning gifted. Child Quarterly, 36(4), 170-182.
Rickards, T. J. (1994). Creativity from a business school perspective: Past, present and future. In S.G. Isaksen, M. C. Murdock, R. L. Firestien & D. J. Treffinger (Eds.), Nurturing and developing creativity: The emergence of a discipline (pp. 155-176). Norwood, NJ: Ablex.
Sternberg, R. J. (1989). Intelligence, wisdom, and creativity: Their natures and interrelationships.
In R.L. Linn (Ed.), Intelligence: Measurement, theory and public policy. Proceedings in honour of Lloyd G. Humphreys. Chicago: University of Illinois Press.
Sternberg, R. J. (2001). Developing successful intelligence in all children: Adding creative and practical abilities to analytic thinking. The CEIC Review, 10(4), 4–6.
Taylor, C. W. (1988). Various approaches to and definitions of creativity. In R. J. Sternberg (Ed.), The nature of creativity: Contemporary psychology perspectives (pp. 99-121). New York: Cambridge University Press.
Torrance, E. P. (1967). Creativity: Its educational implications. New York: Wiley.
Torrance, E. P. (1972). Career patterns and peak creative experiences of creative high school students 12 years later. Gifted Child Quarterly, 16, 75-88.
Torrance, E. P. (1990). Manual for scoring and interpreting results: Torrance Tests of
Creative Thinking, Verbal forms A and B. Bensenville, IL: Scholastic Testing Service.
Torrance, E. P. (1990). The Torrance Test of Creative Thinking. Bensenville, IL: Scholastic Testing Service.
پی نوشت ها1. Bruno
2. Wertheimer
3. Taylor
4. Albresht
5. Erick Frum
6. Torrance
7. Stenberg
8. Rickards
9. De Bono
10. Freeman
11. Shostrom
12. Renzulli
13. Cropley
14. Mellow
15. Amabil