آفتابنیوز : آفتاب: سمیه علیپور: هر سال تعدادی فیلم از چرخه رقابت جشنواره فیلم فجر جا میمانند، برخی به دلیل نداشتن کیفیت و تعدادی هم به واسطه محافظهکاری برگزارکنندگان مهمترین رقابت سینمای ایران. به گزارش خبر، بحث در مورد فیلمهای گروه اول محلی از اعراب ندارد. طبیعتاً از یک جشنواره با هیأت انتخابی حرفهای توقع میرود استانداردی برای آثار جشنواره قائل شده و فیلمهایی که کیفیت مناسب ندارند قبل از ورود به این عرصه کنار روند و در جایگاه خود که احتمالاً اکران فیلمهای تجاری است قرار گیرند. اما موضوع بحثبرانگیز به فیلمهای گروه دوم مربوط میشود؛ آن دسته از فیلمهایی که باید به جشنواره بیایند زیرا چیزی از کیفیت و قابلیت کم ندارند، اما ملاحظاتی این فرصت را از آنها دریغ میکند. در این میان گاه برخی فیلمها بی سر و صدا از گردونه کنار گذاشته میشوند و تکصدای اعتراضی از گوشه و کنار به گوش میرسد و زمانی در مورد تعدادی از فیلمها سروصدای بسیاری در مطبوعات ایجاد میشود و اعتراضها بالا میگیرد. امسال در مورد دو فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» به کارگردانی محسن امیریوسفی و «بلوک 9 خروجی 2» وضعیت به همین ترتیب است و دو فیلم برخلاف قابلیتهایشان و با وجود آنکه از سوی هیأت انتخاب مورد تأیید هستند، نمیتوانند وارد جریان جشنواره شوند، به این دلیل که نگاهی توأم با محافظهکاری مایل نیست فیلمی که ممکن است حال و هوای آن برای گروهی خوشایند نباشد، راه به مهمترین جشنواره سینمایی کشور ببرد. نگاهی به سرنوشت فیلمهایی که با همین نگاهها از رقابت در جشنواره بازماندهاند، میتواند نشان دهد که این رویکرد تا چه حد پیرو افق دیدی کوتاه و نگاهی محدود و مقطعی است.
دایره زنگینخستین فیلم سینمایی پریسا بختآور، با عنوان «دایره زنگی» در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد. فیلم بختآور برای نمایش در جریان جشنواره با مشکلاتی مواجه شد و با وجود آنکه برای شرکت در این رویداد سینمایی پذیرفته شده بود، اما اکرانهای آن محدود شد و درنهایت نیز فیلم راهی به نامزدی در جشنواره نبرد و نتیجه آن شد که کمدی موفق بختآور که علاوه بر کارگردانی در زمینه فیلمنامه و بازیها نیز میتوانست یکی از رقبای جدی دیگر فیلمهای حاضر در جشنواره باشد اما رویکرد و نگاه به این ترتیب بود که «دایره زنگی» در جشنواره دیده نشود و چنین هم شد. فیلم از مطرح شدن در جشنوارهای بازماند که دستانش چندان هم پر نبود و قطعاً فیلم بختآور کمتر از برخی فیلمها که در این رویداد سینمایی جایزه گرفتند نبود. به هر حال پرونده «دایره زنگی» در جشنواره فجر بسته شد، اما این پایان شروعی دیگر را به همراه داشت؛ فیلم در تهران و شهرستان روی پرده رفت و گروه گسترده تماشاگران در سالنهای سینمایی به دیدن آن نشستند. استقبال از اکران «دایره زنگی» که نوروز 1387 به نمایش عمومی درآمد در حدی بود که آن را به پرفروشترین فیلم سال بدل کرد و این به خوبی نشان داد که اگر فیلم بختآور در شرایطی سالم میتوانست با دیگر فیلمها به رقابت بپردازد، امکان آن را داشت که در جشنواره فیلم فجر نیز موردتوجه قرار گیرد. فیلمی که موضوع آن نقد آسیبهای اجتماعی و مشکلات آپارتماننشینی با رویکرد زبانی طنز بود.
مرهمعلیرضا داوودنژاد از جوانی وارد سینما شد و پای خود را به عنوان فیلمسازی که نگاهی نو به سینمای آن روزها داشت و در عین حال از جریان اصلی سینما چندان دور نبود در این عرصه محکم کرد. این کارگردان دورههای مختلفی را در روند فیلمسازی خود طی کرد و اگر اوج کارش را «نیاز» فرض کنیم بعد از آن به نسبت کارهایش روندی تکراری طی کردند تا «هوو» که به نسبت دیگر فیلمهای او در دهه 80 کمی متفاوتتر بود و چارچوب قصه و داستان محکمتر به نظر میرسید. بعد از «هوو»، داوودنژاد «تیغزن» را ساخت که پیشرفتی برای او نبود، اما بعد از این فیلم بود که رنگی تازه به سینمای خود بخشید و با «مرهم» به زبانی نو در سینمایش دست پیدا کرد. نوعی از فیلم که زبان و بیان آن دلنشین بود و تازه. تازگی در سوژه فیلم نبود؛ موضوع همان اعتیاد جوانان و اینبار هم دختری جوان بود که اتفاقاً از خانه هم متواری میشود اما قصه زمانی تازگی مییابد که مادربزرگ برای نجات دختر راهی شمال میشود. شکل رفتن مادربزرگ به شمال، همراهی او با جوانان، درک او از جوانانی که سری پرسودا دارند و بیگانه نبودن با شور و حال آنان در عین حال که یک مادربزرگ واقعی و دلسوز به نظر میرسد بیش از هر چیز فیلم داوودنژاد را دلنشین کرد. علاوه بر اینها نوع کارگردانی فیلم نیز اثر داوودنژاد را متفاوت کرد. فیلم داوودنژاد پیش از نمایش در جشنواره فیلم فجر برای تعدادی از اهالی سینما و منتقدان به نمایش درآمد و با استقبال گسترده آنان مواجه شد. منتقدان سختگیر سینما تمامقد پشت «مرهم» ایستادند و این حمایت به فیلمسازان مطرح سینمای ایران هم رسید و آنان هم از فیلم دفاع کردند اما هیچیک از اینها فرصت آن را فراهم نکرد که فیلم به جشنواره بیستونهم فجر راه پیدا کند. «مرهم» در بخش خارج از مسابقه بیستونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و امکان رقابت و دیدهشدن ارزشهایش از سوی داوران دریغ شد، اما مخاطبان ارزشهای فیلم را نادیده نگرفتند و «مرهم» همانطور که از سوی بزرگان سینما و نقد مورد تأیید قرار گرفت، برای تماشاگران نیز در جایگاهی ویژه قرار گرفت و فیلم در بازار سینما توانست به فروش خوبی دست پیدا کند.
زندگی خصوصی آقا و خانم میم«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» دومین فیلم سینمایی روحالله حجازی بعد از «در میان ابرها» بود. فیلم نخست در جشنواره فیلم فجر به نسبت نخستین فیلم فیلمساز مورد توجه قرار گرفت، اما فیلم دوم که از حضور در بخش رقابتی جشنواره سیام باز مانده بود در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد. «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» روایتی از زندگی زنی است که بعد از ایجاد تغییراتی در زندگی خود، در ارتباط با همسرش با چالشهایی روبهرو میشود و گویا همین رویکرد فیلم بود که اجازه نداد بازی ابراهیم حاتمیکیا در فیلم حجازی از سوی داوران دیده شود. فیلمساز از وضعیت ایجاد شده برای فیلمش در جشنواره متعجب و ناراضی بود، اما در نهایت اینها تغییری در وضعیت فیلم به وجود نیاوردند. «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» جشنواره را با دستان خالی ترک کرد. در نهایت فیلم حجازی به نمایش عمومی درآمد و در جریان اکران از حمایتهای منتقدان بهره برد. اکران فیلم سر و صدایی هم به پا نکرد، مشکلی بر سر راه فیلم به وجود نیامد و همه اینها نشان داد که محافظهکاری از نپذیرفتن فیلم در بخش رقابتی جشنواره، هیچ ارتباطی به کیفیت فیلم نداشته و همان نگاه معطوف به دور نگه داشتن جشنواره از برخی حواشی، فیلم حجازی را از کسب جوایز و دیده شدن از سوی داوران بازداشت.
هیچعبدالرضا کاهانی به گفته منتقدان سینما و دوستداران سینمایش در «هیچ» به اوج کار خود رسید؛ فیلمی با دو روایت از یک موضوع که هم طنز داشت و هم تلخ بود. فیلم کاهانی در بخش خارج از مسابقه بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و این در حالی بود که از مهدی هاشمی تا پانتهآ بهرام و نگار جواهریان و احمد مهرانفر و تقریباً تمامی بازیگران فیلم یکی از بهترین کارهای خود را در این فیلم به نمایش گذاشتند. فیلمبرداری نیز از نکات قابل توجه آن بود و البته در رأس آن کارگردانی کاهانی. تمامی این ارزشها در نگاه سرکوبگر برگزارکنندگان جشنواره چنان در هم کوفته شد که نه «هیچ» توانست آنطور که تصور میشد دیده شود و نه کارگردان مورد تشویق و حمایت قرار گیرد. فیلم در نوروز 89 به نمایش عمومی درآمد و آب از آب تکان نخورد.
حالا نوبت امیریوسفی و امینی استامسال گردونه جشنواره چرخیده و نوبت به علیرضا امینی و محسن امیریوسفی رسیده تا از به نمایش درنیامدن فیلمشان در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر ناراضی و اندوهگین باشند. فیلم آنان از سوی کسانی که دیده شده دارای ارزشهایی است که میتواند به بخش رقابتی جشنواره راه پیدا کند، این موضوع از سوی هیأت انتخاب جشنواره هم تأیید شده و آنان هم دو فیلم را در فهرست رزرو قرار دادهاند، اما بههرحال تصور میشود عزمی جدی وجود دارد که فیلم این دو فیلمساز نتوانند در جشنواره به نمایش درآیند. مروری که بر فیلمهای جامانده از بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر صورت گرفت نشان داد که محدود کردن در جشنواره ارتباطی به واکنش مخاطبان نداشته و تماشاگران از فیلمی که جشنواره آن را به بخش رقابتی راه نمیدهد استقبال میکنند و اتفاقاً منتقدان نیز اغلب این فیلمها را تحسین کردهاند. البته وضعیت دو فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» و «بلوک 9 خروجی2» غمانگیزتر از فیلمهای یاد شده است و این فیلمها اصلاً امکان تک نمایش هم در جشنواره نخواهند داشت.