آفتابنیوز : آفتاب: سرویس سیاسی - شهروز ابراهیمی * - شاید عمده ترین تفاوت سیاست خارجی دولت روحانی با سیاست خارجی دولت احمدی نژاد در به کارگیری راهبرد تعامل و تقابل است.
رویکرد احمدی نژاد یک رویکرد "تقابلی" بود. این سیاست ایران را در منطقه و جهان منزوی کرده، تورم بی سابقه ای ایجاد نموده که چندین سال زمان لازم است که اقتصاد به حال سابق برگردد. جامعه ایران را بطور بی سابقه آشفته نمود. جامعه بین الملل را نسبت به ما بی اعتماد کرد. نه تنها بر عزت ایران و ایرانی در جامعه جهانی نافزود، بلکه سایه شمشیر دموکلس گزینه نظامی در طول 8 سال هر چند، بیشتر یک گزافه گویی بود اما باعث شده بود که آرامش جامعه سلب گردد و درسایه عدم آرامش، نه سرمایه گذار داخلی و نه سرمایه گذار خارجی به فکر سرمایه گذاری در ایان اسلامی نباشد ومضافأ این که مغزهای علمی راهی غرب گردند.
سیاست خارجی " تعاملی "، که اولین گام آن با توافق هسته ای در دولت تدبیر و امید برداشته شده است و می رود که توافقات بعدی را ایجاد نماید، اولین ثمره اش ایجاد اعتماد به نفس و امید بوده است. صرف توافق هسته ای باعث شده است که یک اعتماد متقابل بین ایران و غرب بدست آید. گام اول در هرموفقیتی، ایجاد اعتماد است. اگر این اعتماد از طریق اجماع بازیگران تصمیم گیر داخلی و با استمرار حمایت مقامات ارشد نظام ادامه یابد، نیروهای تندرو داخلی به حاشیه خواهند رفت و مسیر موفقیت سیاست خارجی تعاملی، مسیر هموارتری خواهد شد.
باید بدانیم که هیچ کشوری در سیاست داخلی خود، بدون تنظیم اصولی سیاست خارجی موفق نبوده است. سیاست خارجی اصولی، سیاستی است که بتواند با دنیا کار بکند. با جامعه جهانی کار بکند. روابط اش در چارچوب قاعده و ضوابط بوده و با درک درست منافع و آینده نگری باشد. بداند که از قابلیت ها چگونه استفاده کرده و چه فرصت هایی را از دست داده است. تنها در سیاست خارجی تعاملی است که می توان آرامش و امنیت ایجاد نمود و تنها در امنیت است که می توان به موفقیت درسیاست داخلی رسید. کشورهایی که برای جامعه جهانی چالش ایجاد کنند، هیچ وقت در سایه عدم آرامش به شکوفایی نرسیده اند. نمونه آن کره شمالی، کوبا، اتحاد جماهیر شوروی... هستند. برعکس کشورهایی که با دنیا کار کرده اند و تعامل را برگزیده اند در سایه آرامش به رشد و شکوفایی رسیده اند و نمونه ان کشورهای آسیای جنوب شرقی در دهه های اخیر می باشد. کشورهایی مثل ژاپن در قرن 19 ابتدا آرامش را برجامعه حاکم ساختند و در سایه آرامش، با موفقیت اقتصادی وارد قرن بیستم شدند. پیام دکترین مونروئه آمریکا نیز در واقع همین بود. این که آمریکا بایستی خود را در آرامش و بدور از دغدغه های نیمکره غربی و بدور از دخالت در خارج از مرزهایش بسازد و مسیر موفقیت خود را در آرامش طی نماید. در حال حاضر اما یکی از دلایل عدم شکوفایی منطقه خاورمیانه همین عدم آرامش است. بازیگرانی هستند که با سیاست خارجی تقابلی آرامش را از کشورها سلب نموده اند. در عدم آرامش، بودجه های اقتصادی به جای این که مسیر سرمایه گذاری را پیش بگیرند به ناچار مسیر دفاعی و نظامی را پیش می گیرد و یک دور باطلی از " نظامی گری- عدم شکوفایی " محصول این وضعیت است.
دیپلماسی دولت روحانی، مسیر تعامل را پیش گرفته است. این اصل از این پیش فرض اخذ شده است که سیاست داخلی و خارجی دو روی یک سکه هستند. در واقع به درستی سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. موفقیت یکی وابسته به موفقیت آن دیگری است و برعکس عدم موفقیت یکی وابسته به عدم موفقیت آن دیگری است. دیپلماسی هوشمندانه روحانی، از طریق بهره گیری از متخصصان سیاست خارجی در امر اجرا و مشاوره (این اولین باری است که متصدی اجرا و مشاوره سیاست خارجی به استاد روابط بین الملل واگذار می شود و ماحصل آن موفقیت در سیاست خارجی است)، به درستی راه تعامل را برگزیده است. البته اجرای درست این سیاست، نیازمند اجماع در سطوح بالای سیاست خارجی است.
سیاست تعاملی به دنبال محاسبه سود و زیان و بیشینه کردن منافع وکمینه کردن ضررها درچارچوب عقلانیت است. هیچ شکی نیست که در امر مصالحه ( یکی از معناهای سیاست، مصالحه بر سر ارزشها است)، بازیگران چیزی را از دست داده و چیزی را بدست می آورند ولی مهم این است که آن چه که بدست می آوریم، ارزش آنچه را که از دست می دهیم را دارد یا نه؟ مخالفان توافق هسته ای، آنچه را که از دست می دهیم برجسته می نمایند و آنچه که بدست آورده ایم را کم رنگ.
در سیاست خارجی تقابلی دوره احمدی نژاد بسیاری چیزها را از دست دادیم. البته غنی سازی با ارزش اورانیوم 20 درصدی را بدست آوردیم. ولی در عوض، اقتصاد و اعتماد بین المللی را از دست دادیم، شادابی جامعه را ازدست دادیم. تولید را ازدست دادیم، فساد اقتصادی و رانت خواری را گسترده کردیم. با شعار عدالت اقتصادی و اجتماعی، در عمل شکاف اغنیا و فقرا را گسترش دادیم. با بورس بازی و دلالی زمین و افزایش چند برابری قیمت زمین، برای یک عده کاخ ها و برای جمعی فقیر کوخ ها ساختیم. برای نیروی کار خود بیکاری و برای نیروی کار کشورهای دیگر اشتغال را به ارمغان آوردیم... ولی در سیاست خارجی تعاملی، یک مقدار از حرارت غنی سازی می کاهیم (کاهش میزان خلوص غنی سازی در مقابل به رسمیت شناختن غنی سازی) ولی در عوض آرامش را حاکم می سازیم. غنی سازی را از طریق مشروعیت دادن ادامه می دهیم. تحریم ها را گام به گام از سرراه خود برمی داریم. دارایی های بلوکه شده را باز می گردانیم. مغزهای فکری را برای بازگشت به داخل امیدوار می سازیم. با حاکم ساختن آرامش امید را به جامعه ایران باز می گردانیم و با ایجاد امید، وایجاد اعتماد سازی، با جامعه جهانی کار می کنیم. اختلافات را مدیریت می کنیم و آغاز فصل نوینی از جذب سرمایه داخلی و خارجی را رقم می زنیم.
• استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان