آفتابنیوز : 
مينو فرشچي در ميزگرد"اقتباس مناسب سينماي ايران از ادبيات" كه در ادامه همانديشي "سينما و ادبيات"برگزار شد با بيان اين مطلب گفت:موج نوي سينماي ايران در اوايل دهه 40 با بزرگاني چون بيضايي، مهرجويي، تقوايي و كيميايي، بهدليل اهل مطالعه بودن آنان گرايش به ادبيات را در سينماي ايران رايج كرد.
وي افزود:مردم جمع بين يك اثر ادبي و سينمايي را نقصان كار كارگردان تلقي كرده و همواره در مقابل اين عمل عكسالعمل نشان ميدادند.
مهدي كلهر يكي ديگر از شركتكنندگان در اين ميزگرد نيز در ادامه افزود: ادبيات راهگشاي سينما است و آثار ادبي چون "برباد رفته" و مثل "پل رودخانه كوايي" بهترين آثار ادبي هستند كه توانستند پشتوانه محكمي براي سينما ايجاد كنند.
وي مشكل عدم اقتباس سينما از ادبيات را مختص ايران ندانست و گفت: حتي سينماي اوليه غرب نيز به دنبال رمان نرفت، بلكه آنها ابتدا به سراغ تئاتر رفتند.علت بروز اين مشكل جمعي نبودن هنر سينما در آغاز كار است. هنرمندان سينما حتي بزرگاني چون "چارلي چاپلين" نيز به خلاقيت هنري جمعي تن نميدادند.
اين كارشناس سينما عدم توجه سينماگران بهكتاب و كتابخواني و به ويژه مطالعه آثار ادبي را ديگر عامل عدم اقتباس مناسب سينماي ايران از ادبيات خواند.
فرهاد توحيدي فيلنامهنويس كشورمان عامل اقتصادي را قويترين علت ضعف اقتباس سينما از ادبيات دانست و گفت: متاسفانه سرمايه در گردش سينماي ايران بسيار پايين است و نگاه اقتصادي در سينماي ايران همچون ديگر كشورهاي جهان كلان نيست و از آنجايي كه اقتصاد خرد تمايل به سمت كاهش هزينه دارد، به همين دليل اين نوع نگرش اقتصادي در سينماي ايران مانع ايجاد رابطه سالم ميان ادبيات و سينما بوده است.
به گفته وي شرايط اقتصادي جامعه ايران و اصل مميزي ادبي و هنري يكي ديگر از موانع سرمايهگذاري در سينماي ايران است و بيشتر تهيهكنندگان تلاش ميكنند در حوزههاي كم خطرتر گام بردارند.
علي معلم نيز در اين ميزگرد خاطرنشان كرد: در ايران معمولا عوامل بازدارندهاي بر سر راه اقتباس مناسب سينماي ايران از ادبيات وجود داشته دارد.
وي از زاويهاي ديگر تلفيق اين دو مقوله را تضعيفكننده آن ديگري دانست و افزود: سينما هنري است كه به اثر ادبي جسميت ميبخشد، لذا برخي مواقع همين ويژگي موجب شد كه به تصوير كشيدن آثار ادبي از نوع مقدس آن، آن اثر را به يك اثر غيرمقدس تبديل كرده است.
حسن بلخاري استاد دانشگاه نيز با نگاهي فلسفي و نظري به اين موضوع گفت: اقتباس سينما از ادبيات واقعه مناسبي نيست، زيرا كار سينما پرداختن به ادبيات نيست، بلكه تنها ميتواند بخشي از آنرا در برگيرد.
به گفته وي يك فيلمساز نبايد به يك اهل ادب تبديل شود، بلكه بايد خود داراي خلاقيت خاص خود باشد، چون او هرگاه خواست از يك اثر ادبي چون "آخرين وسوسه مسيح" اثر هنري خلق كند، حتي ارزش ادبي آن را نيز از آن گرفته است.