آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه شهروند امروز نوشت: به همه اینها اما باید اقدام پیشبینیناپذیر شخص محمدرضاعارف در کنارهگیری از رقابتهای انتخاباتی را هم افزون کرد، آن هم درست زمانی که اردوگاه تحولخواه در سیاست ایران، تشنه ائتلاف و اجماع بود و آرای خاکستری پرشماری هم تحولات سیاسی خرداد ۹۲ را به دقت به نظاره نشسته بودند. در میانه این کارزار بود که انصراف عارف از کاندیداتوری به وقوعپیوست و چشماندازی روبه منافع ملی را در برابر ایرانیان تحول خواه و اصلاح طلب گشود. ۸ سال حاکمیت یکپارچه اصولگرایان بر ایران اگرچه در عمر تاریخ کوتاه بود و با چشم برهمزدنی گذشته بود؛ لیکن مضیقههای بر جا مانده از آن دوران و خاصه نیمه دومش – ۸۴تا۸۸- چنان بر انتخابات ریاستجمهوری یازدهم سایه گسترانیده بود که ترومای ۸۸ گویا برای برطرفشدن، تنها از مسیر روزنه انتخابات میگذشت. عارف از کاندیداتوری انصراف داد و چنان که همه میدانند آرای او در سبد حسن روحانی سرازیر شد و ۲۴ خرداد از مسیر این فعلوانفعالات برکشید. از ۲۵ خرداد بود که محمدرضا عارف، عارف دیروزین نبود و اینبار جدیتر از قبل و با پشتوانه شناختی تازه که طبقه متوسط شهری و حتی طبقات تهیدست از او یافته بودند، در میدان عمل سیاسی ظاهر شد. تا امروز کم و بیش میتوان گفت هفتهای نبوده که از او خبر یا اظهارنظری در رسانهها منتشر نشود و همین دلیل گفتوگوی ما با او است.
این گفتوگو در ساختمان کهنسالی در خیابان نصرت تهران که دفترکار اوست انجام شد. ترجیح ما این بود که پیرامون برخی از مسائل که هرچند پرسش برانگیز هستند بحثی نشود، چندان که ترجیح شخص آقای عارف نیز چنین بود. با این حال اما بحث اندکی هم به درازا کشید و شاید حسرتی بر دلمان ماند تا برخی از گفتههای خارج از مصاحبه را کاش میشد درون مصاحبه میگنجاندیم؛ خاصه آنجا که او از نامرادی برخی جریانها سخن گفت.محمدرضا عارف از اندکشمار مدیرانی بود که دیدم نسبت به مفاهیم علوم سیاسی، شناخت درستی دارد زیرا مدیران پرشماری را دیدهام که چندان از کم و کیف اصطلاحات علوم و اقتصاد سیاسی آگاه نیستند. ازجمله آنجا که سخن از اصطلاح «گفتمان» به میان آمد معلوم شد که عارف خوب میداند «گفتمان» همان «گفتوگو» نیست و نیز صداقت و سعه صدری در گفتار او متبلور بود که در بسیاری، کمتر میتوان سراغ گرفت و همین نکتهای است که این روزها غنیمتی گرانبهاست.در ادامه گفتوگو با محدرضا عارف، معاون اول دولت اصلاحات و کاندیدای انصرافی انتخابات ریاستجمهوری یازدهم را میخوانید.
-مایلم در آغاز گفت و گو بگویید "محمدرضا عارف" این روزها بیشتر به چه فکر می کند ؟
به عنوان یک شهروند ایرانی که سالهای زیادی افتخار خدمت به کشور و مردم را در سطوح مختلف مدیریتی داشته ام طبیعی است که دغدغه ام دغدغه مردم باشد. با توجه به مشکلاتی که کشور دارد ، باید به این مشکلات و دغدغه ها و چالش ها و برای حل آنها برنامه ریزی صحیح انجام داد.الان دولتی با حضور حماسی مردم روی کار آمده است و شاید مهمترین دغدغه هر علاقمند انقلاب و کشور ، موفقیت این دولت باشد و موفقیت این دولت یعنی تحقق آرمانها و وعده هایی که آقای روحانی دادند . به نوعی می شود گفت که جمع بندی وعده ها ، مطالبات مردم است و همه باید تلاش کنند که دولت در تحقق وعده ها موفق باشد. به طور طبیعی من هم همین دغدغه ها را دارم . در جلسات متعددی هم که در طول هفته با گروه های مختلف دارم ، جهت گیری اصلی ام در همه صحبت ها همین هست که دولت را حمایت کنیم و سعی کنیم این امیدی که در مردم ایجاد شده را حفظ کرده و با امید به آینده و همراهی مردم بتوانیم مشکلات را حل کنیم . مشکلاتی که در زمینه های معیشتی و اقتصادی داریم ، همینطور مشکلات اجتماعی. به نظر می رسد با توجه به فاصله و گسست نسلی که بین نسل های اول و سوم انقلاب ایجاد شده اگر برنامه ریزی دقیقی برای حل مشکلات نشود در آینده با چالش های جدی در زمینههای مختلف مواجه شویم .مسائل اقتصادی یکی از مهمترین چالش های امروز ماست . در زمینه مشکلات اجتماعی هم به همین صورت . مثلا افزایش نرخ طلاق . اینطور که گزارش شده در سال گذشته این نرخ نسبت به سالهای قبل مجددا افزایش داشته است .از سوی دیگر چالش های فرهنگی هم مطرح هستند . هین طور فضایی امنیتی که از هشت سال به میراث مانده است و لزوم برگرداندن آن به یک فضای آرام و آزاد .فضایی که هم در شان انقلاب باشد و هم زمینه خلاقیت و رشد و تعالی و آزاد اندیشی را بخصوص برای جوانان فراهم کند.
- اما برخی از رسانه ها در تمام مدت بعد از انتخابات هر جا که از شما حرفی به میان آمده ، اینطور القاء کرده اند که شما بیشتر توجه تان درگیر مسائل مربوط به بعد از انتخابات و انصراف از کاندیداتوری بوده . یعنی اگر حرفی از شما شده ، یک سر حرف در این مسائل بوده است ...
تا پیش از انتخابات گذشته همیشه سعی می کردم که دغدغه اصلی ام را که مسائل و مشکلات کشور بود با روش و سازکار خودم بدون حاشیه سازی طرح کنم . عموما هم به عملکردها نقدهایی داشتم ، منتها با رعایت سلسه مراتب و بدون اینکه بحث هایم رسانه ای شوند ، نقدهایم را مطرح می کردم. در این زمینه هم خیلی جدی بوده ام . همیشه نگاه و رویکردم ، حرکت و نقد در داخل خانواده نظام بود . منتها بعد از اتفاقی که در سال گذشته افتاد و تصمیمم برای کاندیداتوری گرفته شد یک مقدار فضا عوض شده است . احساس این بود که بالاجبار باید در صحنه حضور جدی تری داشته باشم. بر این باورم که مطالبات مردم از محمدرضا عارف در حال حاضر بیشتر از گذشته شده است ، پس خودم را برای این شرایط آماده کرده ام . به همین دلیل بخشی از فعالیتها و امور مورد علاقه ام از جمله فعالیتهای علمی ام را کمتر کردم و سعی کردم درگیری های اجرایی کمتری داشته باشم تا بتوانم به این مطالبات که در دیدارهای مختلف و یا مکاتبات و.. مطرح می شد پاسخ بدهم .
-البته منظورم بیشتر بعد از انتخابات بود ! اینکه در رسانه ها و افکار عمومی مطرح شد که پس چرا خبری از دکتر عارف در دولت نیست ؟!
نمی خواهم در این مقطع زمانی خیلی وارد این مباحث بشوم و شاید خیلی هم مفید نباشد . موضعی که بارها اعلام کردم این است که ما هیچ توقع و انتظار شخصی از دولت آقای روحانی نداریم . تنها وقتی بحث مشاوره در یکی از گفتوگویهای رسانهای شد این را مطرح کردم که بالاخره سی و چند سال سابقه کار اجرایی دارم و انتظارم این بود که بیشتر مشاوره می شد . البته این را هم بگویم که مشاوره ، تحمیلی نیست و شما نمی توانید بگویید یک دستگاهی یا فردی مجبور است از کسی مشاوره بگیرد . من هم توقعی نداشتم . این موضوع رسانه ای شد و حتی به جایی رسید که از یکی از وزرا اسم بردند که فلانی ، دیدگاه من را در کابینه مطرح و دنبال می کند .
-یعنی اینطور نبوده و نیست ؟
خیر . یکی از وزرا عضو ستاد ما بودند منتها در مدت زمانی که ایشان وزیر شدند من تنها یک ملاقات در شهریورماه در دفترم با ایشان داشتم و دیگر هم هیچ ارتباطی- نه تلفنی و نه حضوری- با ایشان نداشتم . مطرح شده است که ایشان دیدگاه های ما را در دولت طرح می کند . باید بگویم چنین نیست و نباید هم باشد . وزیر باید دیدگاه خودش را مطرح کند زیرا در قبال دولت و رییس جمهور متعهد است نه هیچ کس دیگر. من از شهریورماه تاکنون با ایشان ملاقاتی نداشتم.
-شما همین چندی پیش در گفت وگو با یکی از روزنامه های اصلاح طلب گفتید هیچ ائتلاف مدونی میان اصلاح طلبان و اعتدالگرایان وجود نداشته که شما بخواهید به سبب آن، انتظاراتی از دولت داشته باشید . اساسا می خواهم بدانم شما به تفکیک اصلاح طلبی و اعتدال گرایی باور دارید ؟
اعتدال را یک رویکرد می دانم نه یک گفتمان .
-اما در ظاهر برخی تبدیلش کرده یا می کوشند به عنوان یک گفتمان قلمداد شود ، در حالی که گفتمان ، یک چیز دیگر است ...
آنچه که الان در کشور داریم دو گفتمان اصلاح طلبی و اصولگرایی است . در هر دو گفتمان بخشی اعتدالیون هستند و بخشی هم تندرو ها . بنا بر این من اعتدال گرایی فعلی را یک رویکرد در گفتمان اصلاح طلبی می دانم که همیشه به آن اعتقاد داشته ام .
-یعنی قبول دارید که همین رفتاری که الان اصولگرایان با دولت آقای روحانی می کنند را اگر شما هم رییس جمهور شده بودید با شما می کردند ؟
نمی خواهم به این مسائل بپردازم . به نظرم پرداختن به این مسائل الان خیلی زود است .الان خود شما هم تحلیلی از این دولت دارید . دولت ، دولت اصلاح طلب نیست . طبیعی هم هست . به هر حال انتصاب ها را که تحلیل کنیم این را متوجه می شویم . تغییرها را که بررسی کنیم و افراد را از نظر گرایش فکری دسته بندی کنیم، اینجور نیست که احساس شود تنها اصلاح طلبان روی کار آمدهاند .البته آقای روحانی هم از اول مدعی چنین چیزی نبوده اند. در حال حاضر همگی باید برای موفقیت دولت کمک کنند.بر این باورم که در زمان انتخابات باید جدی ترین رقابت را با رعایت اصول اخلاقی داشته باشیم اما وقتی انتخابات تمام شد، باید وارد فاز رفاقت بشویم و همه کمک کنیم. انتظار این است که همه جریانات سیاسی دولت را کمک کنند .
- شخصا فکر می کنم شما طی یک متد اخلاقی از انتخابات کناره گرفتید ، منتها این که آقای خاتمی خواستار این کار شدند گویا معنایش این بود که ایشان از پیش به جمع بندی در این باره رسیده بودند که امروز روی کار آمدن یک دولت اعتدالی بیشتر جواب می دهد . درست است ؟
این را نمی دانم اما در مورد خودم بگویم که رفتارم یک رفتار اخلاقی بود و آن را مبنا قرار دادم .
-نگاهتان به سیاست اصولا خیلی اجتماعی است ...
اساسا قدرت را به صورت پخش شده قبول دارم . برای من مطرح شدن فرد ملاک نیست . عملکردم در تشکل هایی که عضو بوده ام همیشه همینطور بوده است . اصرارم این بوده که مسئولیت ها و قدرت را باید پخش کرد تا یک تشکل ماندگار شود . به هر حال افراد آسیب می بینند و آسیب پذیری فرد به مراتب از جمع بیشتر است . اگر مبنای حرکت عقلانیت و خرد جمعی باشد در سیاست هم توفیقات بیشتری نصیبمان می شود.
-در فیلم های تبلیغاتی کاندیداها فقط همسر شما حضور فعالی داشتند ...
این باور من بود . رفتارم در خانه هم همین بوده و اعتقاد دارم که باید با خرد جمعی حرکت کرد. این نگاه را در جامعه هم دارم. ببینید پنجاه درصد جامعه ما را زنان تشکیل می دهند و بیش از پنجاه درصد ظرفیت دانشگاه های ما متعلق به دختر هاست . چرا از این امکان و ظرفیت استفاده مطلوب نکنیم . آیا می خواهیم با نیروی پنجاه درصدی مردها، پاسخگوی نیازهای صد درصدی جامعه باشیم ؟این که نمی شود . بخصوص که امروز خانم های تحصیل کرده برجسته ای داریم که هم در رده های علمی و هم مدیریتی بسیار تواناهستند.باورم این است که در این زمینه تا حدودی کشور را در زمینه توسعه و پیشرفت رفاه از سرمایه ای که داریم محروم کرده ایم . این را باید با جدیت دنبال می کردیم . حضور همسر من یک کار سمبلیک و تشریفاتی نبود که بخواهیم این پز را بدهیم که ببینید در ایران هم خانم ها حضور دارند . نه این باور من بوده و هست که باید از همه پتانسیل ها و توانایی های مردان و زنان پر تلاش برای پیشرفت کشور و پیشبرد برنامه ها استفاده کرد.پیام حضور همسرم همین بود.
-آن زمان مطرح می شد که شما مدل رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه را کپی کرده اید که در عموم اجتماعات با همسرش ظاهر می شود ...
خیر، خیلی قبل تر از اردوغان این باور را داشتیم و عموما در سفرهای رسمی ایشان من را همراهی و کمک می کرد. . من قبل از انقلاب در پاریس هم که خدمت امام رسیدم با همسرم بودم حتی با اینکه بچه شیرخوار داشتیم او هم در امور دفتر همکاری می کرد.در انجمن اسلامی دانشجویان هم باورم همین بود . در اکثر فعالیت ها من و همسرم با یکدیگر بوده ایم .
-بگذارید بحث را در یک فاز جدی تری دنبال کنیم . چقدر به شکاف توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی در ایران اعتقاد دارید ؟این را از این جهت می پرسم که ناظران سیاسی – اجتماعی زیادی هستند که نقطه ی عزیمت فکرشان در تحلیل جامعه و سیاست در ایران ، همین شکاف توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی است . یعنی تضادی که مطرح می کنند این است...
خیلی نمی خواهم وارد این تقسیم بندی های کلاسیک بشوم . چون اگر وارد این تقسیم بندی ها بشویم گیر پیدا می کنیم . کسانی احتمالا در بخش توسعه نیافته قرار می گیرند که بیشترین سهم را در صحنه ها دارند و عامل حرکت ما هستند . احساسم این است که ما ، بخصوص جریانات سیاسی در خودمان ظرفیت سازی لازم را نکرده ایم و به تدریج آستانه تحمل مان پایین رفته است . این است که بالاجبار تقسیم بندی می کنیم . این در حالی است که حتی واژه های کلاسیکی مثل توسعه را هم عده ای بر نمی تابند و آن را برآمده از فرهنگ غرب می دانند . بنا بر این اگر شما دنبال توسعه باشید یک انگ ضد ارزشی بهتان می زنند .پس من این تقسیم بندی ها را نمی خواهم مطرح کنم. ما کشوری داریم و سرمایه ما همه مردم هستند . وظیفه همه هم این است که برای تعالی این سرمایه کار کنند . در این وظیفه، بخش هایی هستند که مسئولیتشان بیشتر است .اتفاقا می خواهم بگویم بخش هایی که ما گاهی به آنها مسئولیت کمتری می دهیم ، از مسئولین در همه چیز خیلی جلوترند .
-ولی فکر نمی کنید این دیدگاه تان فارغ از اینکه مورد ارزش – داوری قرار بگیرد ، پوپولیستی باشد ؟ کمترین انتظار از کسی مثل شما این است که این تقسیم بندی را بپذیرید . به هر حال شما دارید یک حزب تشکیل می دهید و حزب یکی از نمادهای توسعه سیاسی است و توسعه سیاسی با این قبیل تحلیل ها باید مورد ارزیابی قرار بگیرد ...
شاید تا حدودی حق با شما باشد.من می خواهم بگویم که باید از همه پتانسیل ها و ظرفیت کشور فارغ از جنسیت،قومیت و وابستگی های گروهی برای پیشرفت و پاسخ به مطالبات مردم استفاده کرد.برای رسیدن به این هدف حرکت و تشکیلاتی ضرورت است.بخصوص اگر برگردیم به قانون اساسی که مبنای کار ماست . در قانون اساسی نگاه جامعی به مفهوم کار حزبی و تشکیلاتی وجود دارد . همین طور به انتخابات . لازمه انتخابات، فعالیت سیاسی حزبی است . حزب هم می آید که در رقابتهای سیاسی به قدرت برسد. نمی خوام بگویم که اگر حزب داریم توسعه یافته ایم و اگر نداریم، نیستیم . این را قبول ندارم اما به کار حزبی – تشکیلاتی اعتقاد دارم . به اینکه مسئولیتها متوجه جمع باشد نه فرد. و تشکیلات حزبی را موثر در پاسخ گویی به مطالبات مردم و حرکت های سازمانی یافته می دانم.
-اما در اینجا اشکالی وجود دارد .تحلیلم این است که شما می خواهید یک حزب تشکیل دهید این تنافر دارد با اینکه فقط از یک چیزی به اسم مردم حرف بزنیم که بعضی وقتها جنبه انتزاعی به خودش گرفته زیرا همه چهره ها و جریان های سیاسی به این واژه قابل تعبیر و تاویل تشبث می کنند ! به هر حال بخش بزرگی از این مردم فرهنگ سیاسی شان رشد نکرده است . اصلا شما این را قبول دارید ؟
شما همه چیز را متوجه مردم کردید اما من می گویم فرهنگ سیاسی نخبگان بیشتر ایراد دارد تا مردم نباید صرفا ایراد را از فرهنگ مردم گرفت مگر فرهنگ سیاسی نخبگان ما ایراد ندارد و چه بسا ایرادش از مردم بیشتر هم باشد اتفاقا شاید اگر دقیق بشویم می بینیم که ایرادی در فرهنگ و رفتار مردم نیست . مردم یک مسیر روشنی را دارند و از اول انقلاب ادامه می دهند .
-مسیر روشن ؟ ولی بخش بزرگی از این مردم بعد از سالهای توسعه گرایی اصلاحات به آقای احمدی نژادی رای دادند که عملکردشان در هیچ حوزه ای قابل دفاع نیست ...
بخشی از این موضوع به عملکرد اصلاح طلبان بر می گردد.همین مردم مگر خرداد 76 را خلق نکردند ؟مردم درست عمل می کنند. باورم این است که حرکت مردم از چپ به راست یا از اصلاح طلب به اصولگرا و برعکس نشان از شعور بالایشان دارد. آنها پیام می دهند که بدانید ما با هیچ جریان سیاسی عقد اخوت نبسته ایم . این اتفاقا فرهنگ سیاسی بالای مردم را نشان می دهد .عملکرد جریان سیاسی حاکم مسیر آینده مردم را تا حدودی مشخص می کند. در مورد تشکیل حزب که فرمودید ما برای تشکیل حزب یک بحث هفت- هشت ماهه داشته و هنوز هم داریم. بحثمان هم این است که در این مقطع کنونی تشکیل حزبی سیاسی موثرتر است یا نهادهای اجتماعی ؟بنای ما بر این است که تا حدودی مطمئن شویم که اقداممان موثر است و بعد یک کاری را انجام دهم . لذا بیش از هفت- هشت ماه است که ما درگیر این بحث ها هستیم . میخواهیم اگر تشکلی تشکیل دادیم موثر باشد . اگر حزب راه افتاد نشود حزب عارف ! یعنی از بالا به پایین اداره نشود . وقتی بنا است حزبی تشکیل شود و از قبل دبیر کلش ، اعضای اتاق فکرش و دفتر سیاسی اش معلوم باشند که حزب نیست . ما این دغدغه ها را داریم . اگر بتوانیم به این دغدغه ها پاسخ بدهیم که یک حزبی تشکیل شود که به مرور با سازوکارهای دموکراتیک کار کند این کار را انجام می دهیم.
- خودتان می گویید تحلیل رفتار مردم یک نوسان شدید در تصمیم گیری را نشان می دهد . از درون حرکت مردم یک خرداد 76 بیرون می آید و یک تیر 84 . بماند که در تاریخ معاصر ده ها نمونه ی دیگر از این نوسان را داریم . اما بحث من این است که به هرحال نمی شود این نوسان طوری باشد که مردم از یک دولت توسعه گرا برسند به یک دولت ضد توسعه در همه ی زمینه ها ! شما می گویید نخبگان ما ایراد دارند بسیار خوب ، اما مردم چه ؟
من مسئولیت را متوجه نخبگان می دانم . اگر وظیفه شان را انجام می دادند و می پذیرفتیم برای اینکه کشور را در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بدهیم باید مطالبات مردم را پاسخگو باشیم ، ارزش های انقلاب را محقق و قانون اساسی را حاکم می کردیم اینطور نمی شد . همین حالا هم هیچ راهی جز ساختارهای شفاف و روشن سیاسی در قالب حزبی نداریم . این را باید بپذیریم . ما هنوز این ها در باورمان نیست اگر چه حرفش را زیاد می زنیم . در سازمان مدیریت که بودم دو گروه از دو انجمن علمی آمدند پیش من برای گلایه که فلان انجمن از اول انقلاب تشکیل شده و یک نفر رییسش است و حاضر به کناره گیری هم نیست . این مشکل کار ماست . من که موسس سه انجمن علمی بودم آمدم در اساسنامه ها اصرار کردم که باید حضور در راس هرم دوره ای باشد . با اصرار من و تمکین دوستان در اساسنامه های آن تشکل ها آوردیم که رییس انجمن نمی تواند بیش از دو یا سه دوره متوالی بر سرکار بماند و باید کناره گیری کند .یکی از دلایلی که تشکلهای اجتماعی-سیاسی می توانند عامل توسعه باشند ولی متاسفانه حتی رشد نمی کنند همین عدم گردش نخبگان در راس آنهاست.
-به هر حال نخبگان هم از مردم هستند . فرضا اگر عملکرد دولت روحانی به هر دلیلی بد باشد مردم در انتخابات بعدی می روند به یک اصولگرا رای می دهند که احتمالا تجربه مشابه با دولت های نهم و دهم را پیاده سازی خواهد کرد ؟
امیدواریم که عملکرد دولت آقای روحانی خوب باشد اما ما باید رفتار گذشته مردم را ببینیم .
-رفتار گذشته مردم همین را می گوید . این را که ما توسعه سیاسی نداریم ...
یعنی اگر توسعه سیاسی داشتیم مردم می ماندند ؟
-من فکر می کنم دست کم این است که عقبگرد نمی کردند .
فرهنگ سیاسی مردم اگر حزب وجود میداشت که پاسخگو باشد و همه ما مسئولیت کارهایمان را قبول می کردیم و پاسخگو بودیم عقب گرد معنی نداشت .
-اما باید گفت انتخاب های مردم بیشتر اوقات سیاسی نبوده و مردم انگار اصلا کاری با سیاست ندارند . هرکه وعده معیشت بهتر می دهد می روند سراغ او ...
خب اگر مهمترین دغدغه مردم معیشت باشد حتما اولویت شان معیشتی است .این طبیعی است . یعنی می شود از هر انتخاباتی تحلیل کرد که مردم چه اولویت هایی داشته و دارند .
-البته انتخاب اشتباه هم می تواند حق مردم باشد اما آیا مردم در سال 84 اخلاقی عمل کردند؟ به نظر می رسد ما در تحلیل سیاسی باید یک مقداری برویم سراغ تحلیل اجتماعی و اخلاق مردم را مورد بررسی قرار دهیم و اینکه آرام آرام دچار نوعی اضمحلال اخلاقی شده ایم .
فکر نمی کنم مردم در انتخاب اشتباه می کنند. این را خیلی قبول ندارم .
-منظور البته حق اشتباه کردن بود.
مردم حق انتخاب دارند . حق دارند که تصمیم بگیرند . در عین حال من واژه اضمحلال اخلاقی را قبول ندارم و باید بگویم ما با نوعی بد اخلاقی مواجه شده ایم . بخشی از این به نخبگان جامعه بر می گردد . وقتی ما در نخبگان جامعه افت اخلاقی می بینیم طبیعتا از مردم نباید انتظار چندانی داشت. مثلا دروغ ! با کمال معذرت باید بگویم دروغ در سنوات گدشته آرام آرام داشت نهادینه می شد . حالا شما چه انتظاری از مردم دارید ؟گروه های مرجع در کشور ها همیشه تاثیرگذار بوده اند . ما این را در ورزش هم می بینیم . مثلا وقتی یک رخداد غیر اخلاقی در یک میدان ورزشی اتفاق می افتد شما فردا می توانید آن را در دهها روستا و شهر و... هم ببینید . یک حرکت غیر اخلاقی یک استاد در دانشگاه روی همه اثر می گذارد . اتفاقا در ساختارهایی مثل ما که مدرن و نظام یافته نیست و نگاه به افراد الگوست، مسئله پیچیده تر هم می شود . ما در سنوات گذشته نه تنها الگوهای خوبی را ارائه نکردیم بلکه الگوسوزی هم کرده ایم . جوانهای ما بعضا با بی اخلاقی روبرو شدند . در همین انتخابات اخیر خیلی ها با خود من مواجه شدند و گفتند که بنا نبود رای بدهیم و بعد از انصراف شما رای دادیم چون یک کار اخلاقی دیدیم . مردم دارند رفتار ما را مراقبت می کنند . در برخی نظر سنجی ها که می گویند بخشی از مردم تا روز آخر تصمیم نگرفته اند به این خاطر است که مردم دارند تا لحظه آخر رفتار کاندیداها را رصد می کنند و بعد تصمیم گیری می کنند .
-یک موضوعی که به نظر می رسد باید حتما از شما پرسید موضوع حزب شماست . حزب شما که می گویید بنا دارد با ساختار دموکراتیک تشکیل شود قرار است کدام خلاء را در فضای حزبی – سیاسی کشور پر کند ؟
ما ادعاهای بزرگ نداریم . حزب اگر هم تشکیل بشود یک حزب خواهد بود در کنار احزاب دیگر با یک رویکرد روشن . باید تلاش شود کم کم فعالیتهای سیاسی در کشور ، حزبی بشود . این کار سختی هم هست چون نظام تشکیلاتی و دولتی ما تحزب پذیر نیست و نخبگان ما هم بر این باور نیستند . یعنی خیلی تحزب گرا نیستند . اما رقابت اساسا باید بین احزاب باشد . ما باید این را مدیریت کنیم که مثلا ظرف چند سال چند حزب قوی با مرامنامه مشخص و اساسنامه مشخص فعال باشند و مردم بیایند به احزب رای بدهند نه به افراد. لازمه حاکمیت مردم سالاری تحزب و حرکت بر اساس خرد جمعی و پاسخگویی نسبت به عملکرد و مسئولیت پذیری در قبال مردم است.
-اول انقلاب که جایگاه حزب در ساختار سیاسی کشور بهتر بود ، پس چرا بعدا به سمت تمرکز سیاسی و فردگرایی رفتیم ؟
نه اینطور نیست . شما تجربه حزب جمهوری اسلامی را ببینید . به هر حال آن هم تجربه موفقی نبوده است . قبل از انقلاب که احزاب عموما فرمایشی بودند . بعد از انقلاب هم رویکرد حزبی را خیلی دنبال نکرده ایم .تا اینجای کار احزاب یک تعداد محدود عضو داشته اند و فعالیت کرده اند .
-روش اخلاق گرایانه شما در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چنان بود که تقریبا طیف وسیعی از هواداران اصلاحات نظرشان این بود که محمدرضا عارف یک سیاست اخلاقی در شان اصلاح طلبی را مد نظر قرار داده است . به نوعی باید گفت شما با انصراف تان از کاندیداتوری که منجر به تجمیع آرا اصلاح طلبان و هواداران حسن روحانی شد پلی بین سیاست و اخلاق زدید .اگر ممکن است قدری درباره پیوند اخلاق و سیاست بگویید که در سالیان اخیر بیشتر در حرف مطرح و عملی نشد.
شخصا به پیوند اخلاق و سیاست اعتقاد دارم و بر این باورم که سیاست ما باید اخلاق محور باشد .افتخارمان این است که انقلابمان یک انقلاب فرهنگی بود . در حکومت دینی فراتر از مسئولیتهای سیاسی ، مسئولیتهای اخلاقی داریم و به طور کلی مسئولیم . پیامبر اسلام هم سخن از رسالت اخلاقی خود گفته است . بزرگان دینی ما را هم که ببینید مشخص است مبنایشان اخلاق است . جذب به جای حذف ! به هر حال اگر مدعی هستیم باید این مسیر را برویم . ما باید ثابت کنیم قدرت را برای خدمت رسانی به مردم و برای ارزشها می خواهیم . گاهی کنار کشیدن از قدرت به این مسیر کمک می کند پس باید کنار کشید و گاهی هم بالعکس ، باید محکم ایستاد و رقابت کرد . به نظرم در یک حکومت ارزشی، قدرت اصالت ندارد بلکه یک وسیله است برای تحقق اهداف .
- شخصا کناره گیری شما از رقابت های انتخاباتی را در راستای منافع ملی ارزیابی کردم اما برخی ها می گفتند که معلوم بود تمام تمرکز روی دکتر روحانی شکل گرفته و دکتر عارف ناگزیر از کناره گیری بوده اند...
این تحلیل را ا قبول ندارم . خدا می داند که من تا قبل از سخنرانی در سالن حجاب ماندنم در رقابت ها برای خودم قطعی بود، یعنی چهار روز قبل از انتخابات. ولی همیشه به مسئولیت این نگاه را داشته ام که ادای وظیفه است و اگر به هر دلیلی شما حس کنید که وظیفه از روی دوش تان برداشته شده است باید خوشحال باشید . ما آن شب پنج - شش ساعت با دوستان بحث جدی داشتیم که چه باید کرد . مهمترین دغدغه من همیشه منافع ملی بوده و ترجیح منافع ملی و حتی منافع گروهی بر منافع فردی. بر این باورم که فرد باید خودش را فدا کند . فداکاری هم همیشه فیزیکی نیست .گاهی سکوت است، گاهی داد کشیدن است و ... تشخیصش هم مشکل است اما به محض اینکه تشخیص بدهید باید عمل کنید .
-نحوه رفتار شما در قبال خواست آقای خاتمی مبنی بر کناره گیری تان نشان از یک متد تشکیلاتی داشت ...
پایبندی به تعهد اخلاقی بود نه تعهد تشکیلاتی.
-شما به رغم اینکه شماری از اصلاح طلبان با تحلیل های گوناگون در انتخابات حمایت تان نکردند ، اما به آرمان اصلاح طلبی پشت نکردید و نوعی تربیت خاص سیاسی را نشان دادید . چرا ؟
در سی سال گذشته خیلی رنج کشیده ام . از چه کسانی ؟ از مدعیها ، که رفتارشان در عمل با شعارهایشان متفاوت است . یک وقت هست یک حکومتی هستیم که بر اساس یک کنش سیاسی آمده ایم روی کار و هدفمان ماندگاری است اما ما که چنین ادعایی نداریم . از ابتدا گفتیم انقلاب اسلامی بوده و ماندگاری ما بر اساس انجام وظیفه است . در طول دوران خدمتم همیشه این نگاه را به مسئولیت داشته ام . این دفعه ضرورت پیدا کرد که این نگاه را در قالب کنار کشیدن پیاده کنم . آرمان اصلاح طلبی را آرمان انقلاب می دانم و پای بندی به همه ارزشها.بنابریان وظیفه خود می دانستم که از این آرمان دفاع کنم.
-اگر قرار باشد ساز و کاری ترتیب بدهید که در تشکیلات احتمالی شما ( حزبتان ) این نحو تربیت سیاسی شکل بگیرد چه خواهید کرد ؟
دغدغه مان همین است . برای کل فعالیت هایمان منشور اخلاقی می نویسیم . ما در همه بخش ها داریم این کار را می کنیم . از بخش های علمی تا بخش های سیاسی . مستقل از اینکه همکار ما در کجای تشکیلات قرار می گیرد باید به منشور اخلاقی پایبند باشد .
-ولی همه تشکل ها این منشور اخلاقی را دارند ...
ما منشور اخلاقی فقط به دیوار آویزان نمی کنیم . منشور اخلاقی را برای عمل کردن داریم. دوستان ما در انتخابات همه بر این اساس عمل کردند. حتی در موضوع انصراف در دقیقه نود و در اوج قدرت همه همکاران بر اساس همین منشور اخلاقی عمل کردند و شما دیدید نه تنها کنار کشیدن ما مشکلی ایجاد نکرد بلکه با بیانیه ی پایان کار ستادها ، اعضا عموما رفتند در ستادهای آقای روحانی .
-شنیده می شود که در چند وقت اخیر برای پذیرفتن ریاست دانشگاه تهران تحت فشار بودید . درست است ؟
تحت فشار نبودم بلکه این محبت دوستان بود . اولویت اول شان برای دانشگاه تهران من بودم و من هم حقیقتا به دانشگاه تهران عشق می ورزم . تنها پستی که خوشحال شدم که انتخاب کردم ریاست دانشگاه تهران بود و خیلی هم در آن زمان از اساتید و دانشجویان یاد گرفتم . یک پروژه ی ناتمام هم در دانشگاه تهران گذاشتم . با تشکیل دولت آقای خاتمی و علیرغم اصرارم مبنی بر ماندن در دانشگاه تهران ، مجبور شدم پروژه ناتمام را در دانشگاه جا بگذارم . یعنی آقای خاتمی اصرار داشتند که بروم به کابینه اما من همیشه دلم می خواست این پروژه را تمام کنم.یعنی طرح ساماندهی دانشگاه تهران .این پیشنهاد اخیر هم فرصتی بود برای اتمام آن پروژه .بر این باورم که دانشگاه ها اگر در جایگاه واقعی شان قرار بگیرند خیلی از مشکلات و مسائل ما در همه بخش ها حتی در حوزه سیاسی حل می شود . این مربوط به جایگاه علم و دانشگاه است . برای خود من تاکنون جایگاه دانشگاه تهران از همه پستهایم بالاتر بوده است . منتها همانطور که گفتم اکنون احساس مسئولیت سنگینی می کنم که باید در صحنه اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشم . به همین خاطر بحثم با دوستان این بود که حاضرم ریاست دانشگاه تهران را بپذیرم اما یک شرط کوچک دارم و آن این است که اگر دانشگاه را پذیرفتم دیگر فعالیت های سیاسی-اجتماعی را کاهش می دهم . حاضر نیستم که از تریبون دانشگاه تهران دنبال منویات حزبی و سیاسی ام باشم . پس به طور طبیعی جوابم درباره دانشگاه منفی بود . به همین دلیل تشکر کردم و گفتم که نمیتوانم ریاست دانشگاه تهران را بپذیرم . الان هم اگر به این نتیجه برسم که نیازی به حضورم در صحنه ی سیاسی – اجتماعی برای حفظ این سرمایه اجتماعی خلق شده نیست و یا دوستانم این را بگویند ، از پیشنهاد دهندگان تشکر می کنم و با افتخار می پذیرم .
-ممکن است بگویید این سرمایه اجتماعی که به نظرتان با انتخابات 92 خلق شده ،چطور حفظ می شود ؟
بخشی از آن بعده دولت است یعنی با تحقق برنامه ها و انجام وعده هایی که مطرح شده . بخشی هم به عهده نخبگان و نیروهای تاثیر گذار و مرجع و با توجیه مردم نسبت به مشکلات .اینکه به آنها بگوییم معجزه ای قرار نیست رخ دهد و نمی شود همه مشکلاتی که از گذشته به ارث رسیده در یک دولت چهار ساله رفع و رجوع شود . باید حضور داشته باشیم و به تدریج اصلاح کنیم . از جمله در آینده انتخابات مجلس را داریم و برای حفظ این سرمایه و حضور پرشور مردم در این انتخابات در آن باید برنامه ریزی کرد . یک مجلس کاردان و مقتدر که برنامه روشنی جهت همکاری با دولت و کمک به دولت برای پیشبرد کارها داشته باشد را باید هدف گذاری کرد . الان بحث اقتصاد مقاومتی را داریم که اگر همه اصولش اجرایی شود یک اقتصاد پویا و پاسخگو به نیازها را قطعا خواهیم داشت . اقتصادی که آسیب پذیری ما را به شدت کاهش می دهد . آیا این به تنهاییی از عهده دولت بر می آید ؟ یک مجلس توانا باید حضور داشته باشد و در کنار دولت کار کند . در همین راستا سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی را هم داریم که بسیار سیاست های مترقی ای است . چرا روی زمین مانده؟ الان می بینیم برنامه توسعه پنجم اجرایی نشده است. آیا فقط دولت مسئول بوده ؟بر طبق قانونی که خود مجلس تصویب کرده هر سال باید عملکرد برنامه توسعه در مجلس ارزیابی شود . چرا این کار انجام نشده ؟ و چراهای دیگر . پس ما باید برای حفظ این سرمایه حضور داشته باشیم . ما امروزه دولت مقتدر ، مجلس مقتدر و نهادهای حاکمیتی مقتدر و هماهنگ را نیاز داریم .
-شما فکر می کنید در مجلس آینده ائتلاف اصلاحات و اعتدال گرایان – به تعبیر بعد از انتخابات ریاست جمهوری - می تواند بیشترین کرسی ها را ببرد ؟
رویکردمان این است که ان شاالله با تلاش که در یک فضای صمیمی و با همگرایی حداکثری انجام می دهیم بتوانیم با یک لیست واحد در صحنه انتخابات حضور پیدا کنیم که اگر چنین شود پیروزی ما در انتخابات و به دست آوردن اکثریت مجلس دور از انتظار نیست.
-تحلیلی درباره کنش هیات های نظارت و نظارت استصوابی شورای نگهبان هم دارید ؟
ما امیدواریم همه بر اساس قانون عمل کنند . سخنان مقام معظم رهبری درباره حق الناس دانستن رای مردم فصل الخطاب بود که مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش تک تک برگزار کنندگان و ناظرین انتخابات گذاشته است .
-در انتخابات مجلس آینده با آقای خاتمی گام بر خواهید داشت ؟
همانطور که اشاره کردم امیدوارم با ساز و کار های منطقی و معقول بتوانیم با یک لیست وارد صحنه انتخابات شویم.
-آقای عارف با توجه به اینکه روزنامه شهروند ارگان جمعیت هلال احمر است مایلم نظرتان را در خصوص فعالیت های کنونی این جمعیت و چشم انداز های آینده آن بدانم .
هلال احمر بزرگترین تشکل اجتماعی غیر دولتی است که جهت گیری اصلی اش خدمات خیرخواهانه است و گزینشی عمل نمی کند . همین عمل غیر گزینشی سرمایه اصلی هلال احمر است . صمیمانه باید از عزیزان هلال احمر تشکر کرد . خوشبختانه عملکرد گذشته این جمعیت در مجموع خیلی خوب بوده است . بویژه خدماتی که در داخل و خارج از کشور انجام داده یا خدمات هلال در هشت سال دفاع مقدس . منتها من بر این باورم که پتانسیل مردم ما خیلی بالاتر از این است و سازمان هلال احمر باید خودش را برای یک مسئولیت سنگین تر خدمت رسانی خیرخواهانه و بشر دوستانه برای نیازمندان در هر کجا که لازم باشد کافی نیست . به نظر می رسد هلال اگر یک مقدار تعاملش را با مردم چه به صورت مادی و چه به صورت معنوی بیشتر کند بهتر می تواند در راستای وظایف و مسئولیت هایش گام بردارد . بویژه که با مدیریت جدید هلال احمر، ارتقا جایگاه این جمعیت از اولویت های اصلی است . من فکر می کنم هلال احمر بتواند حسب اساسنامه اش روی فرهنگ عمومی – اجتماعی مردم تاثیرات مثبت فراوانی بگذارد و مردم را برای حرکات خیرخواهانه و بشردوستانه بیشتر تشویق کند.باید با تلاش شاخص های ذی ربط در این امور در کشور ما ارتقاء یابد.