کد خبر: ۲۴۰۲۴۶
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۳
غلامعلی دهقان طی یادداشتی در روزنامه شرق بررسی کرد؛

آخرین آرایش سیاسی کشور؛ دوقطبی یا چندقطبی؟

آنچه مسلم است این ائتلاف نانوشته یک بار در رای بالای حسن روحانی در 24خرداد سال گذشته توانمندی خود را نشان داده است و با گذشت یک‌سال از شکل‌گیری آن ائتلاف نانوشته، نه‌تنها مبانی آن ضعیف و سست نشده بلکه به جهت ضرورت و نیاز زمانه به آن ائتلاف، از حمایت بیشتری هم برخوردار شده است و دایره آن گسترده‌تر از سال قبل، برآورد می‌شود.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال وتوسعه در یادداشتی که روزنامه شرق آن را منتشر کرده است به بررسی آرایش سیاسی کشور پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

1- آرایش سیاسی کشور در زمانه فعلی و تقریبا یک‌سال پس از رویداد 24خرداد 92، چگونه است؟ آیا فضای دوقطبی دیگری در حال شکل‌گیری است؟

      اگر اینچنین است شکاف این دوقطبی بر چه محور یا محورهایی، استوار است؟ آیا جامعه ما از وضعیت دوقطبی سنتی خود، عبور کرده و به وضعیت چندقطبی سیاسی رسیده است؟

 با پذیرش این گزاره، گفتمان اصلی هر کدام از قطب‌های سیاسی فضای چندقطبی، چیست؟ پاسخ به همه این پرسش‌ها به طور دقیق در شرایط فعلی زودهنگام به نظر می‌رسد و صرفا می‌توان «چشم‌انداز»ی از آن ترسیم کرد و باید مدتی دیگر صبر کرد تا آرایش سیاسی بازیگران عرصه سیاسی، شفاف‌تر شود.

2-با این وجود یک موضوع قطعی است و آن، شکل‌گیری یک ائتلاف نانوشته است که می‌توان برای معرفی آن، از عناوین گوناگونی بهره جست. برای مثال می‌توان این ائتلاف را، ائتلاف «اجماع ملی برای پیشرفت و توسعه ایران» معرفی کرد. همچنین می‌توان از آن تحت‌عنوان ائتلاف «می‌خواهیم سرافرازانه زندگی کنیم» یاد کرد.

 آنچه مسلم است این ائتلاف نانوشته یک بار در رای بالای حسن روحانی در 24خرداد سال گذشته توانمندی خود را نشان داده است و با گذشت یک‌سال از شکل‌گیری آن ائتلاف نانوشته، نه‌تنها مبانی آن ضعیف و سست نشده بلکه به جهت ضرورت و نیاز زمانه به آن ائتلاف، از حمایت بیشتری هم برخوردار شده است و دایره آن گسترده‌تر از سال قبل، برآورد می‌شود.

 3-ائتلاف فوق‌الذکر البته شکل جبهه‌ای دارد و نباید انتظار داشت در یک افق کوتاه‌مدت یا حتی میان‌مدت، به یک حرکت حزبی و تشکیلاتی بدل شود چرا که در شرایط فعلی، در این همسویی نسبی، بخش قابل‌توجهی از اصلاح‌طلبان، اعتدال‌گرایان و بخش‌هایی از اصولگرایان تاثیرگذار حضور دارند و هر کدام از این مجموعه‌ها، با یکدیگر نقاط مشترک فراوانی داشته اما به جهت گرایش سازمانی، اختلافاتی وجود دارد که شاید در یک افق درازمدت، این مشکل مرتفع شود.

  4-اما پرسش اساسی این است: کدام محورها و شاخص‌ها، این مجموعه‌های به ظاهر ناهمگون را که در گذشته اختلافات جدی نیز با یکدیگر داشته‌اند، به هم نزدیک کرده است؟

جبهه‌ای که می‌توان یک سر آن را سیدمحمد خاتمی و سر دیگر آن را علی‌اکبر ولایتی معرفی کرد. در این‌باره به طور اجمال باید گفت مجموعه‌های فوق‌الذکر را پارامترهایی همانند نگاه مشترک آنان به اداره کشور، طریق راهکارهای کارشناسی و علمی، دارابودن نگاه آرمانی توام با واقع‌بینی، عبرت‌آموزی از گذشته و عدم تکرار روش‌های ناکارآمد قبلی در تدبیر امور کشور به هم نزدیک کرده است.

از سوی دیگر، اولویت بخشی بر دید عقلانی و منطقی و اقناعی به‌ویژه برای نسل سوم انقلاب و سوءاستفاده‌نکردن از اعتقادات دینی در امر سیاست، تکیه بر شکل‌گیری یک الگوی حکومتی کارآمد برای تبلیغ اندیشه دینی نزد دیگران، تکیه بر مقوله آرامش و امنیت و نقش آن در رشد و توسعه کشور و بی‌توجهی به تز «انقلاب در انقلاب» برخی مدعیان انقلابی‌گری و همچنین تکیه بر نگاه به آینده تا نگاه به گذشته، از جمله فصل مشترک‌های روش سیاسی آنان البته پس از رویت و درس عبرت‌گرفتن از اثرات سوءآسیب‌های عینی روش اداره کشور در هشت‌سال گذشته است.

5- در برابر جبهه‌ای که شرح آن رفت که به‌نظر می‌رسد می‌تواند در آینده سیاسی کشور و به‌خصوص در انتخابات مجلس دهم که پیش‌روست، بسیار تاثیرگذار باشد، رقبای جدی هم وجود دارد. مهم‌ترین آنها، دو جریان سیاسی هستند؛ «منجی‌گرایان سیاسی» با محوریت محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی و همچنین «تندروهای مدعی انقلابی‌گری»، تریبون‌ها و رسانه‌های خاص خود را دارند؛ دو گروهی که در ابتدای به قدرت‌رسیدن احمدی‌نژاد در سال 1384 تا مدتی با یکدیگر «ائتلاف نا نوشته» داشتند.
 
          در دو سال پایانی دولت دهم، اختلافات جدی میان آنها پدید آمد و جریان احمدی‌نژاد از سوی طیف دوم، جریان انحرافی معرفی شد. واقعیت این است که جریان «منجی‌گری سیاسی» با اولویت اندیشه «ظهور نزدیک است» و با تکیه بر رابطه با کشورهای آمریکای‌لاتین در سیاست خارجی و جریان تندروهای مدعی انقلابی‌گری با اولویت مبارزه با امپریالیسم آمریکا، همچنان به دنبال نقش‌آفرینی هستند هر چند با نظر به شیوه اداره کشور توسط آنان، نگاه منفی جامعه بیش از پیش تشدید شده است.

آنان با این ژست که خطر لیبرال‌ها در سیاست داخلی جدی است، جریان اصولگرایان واقع‌بین با اولویت حفظ قانون اساسی فعلی، جریان اعتدال‌گرایان با اولویت توسعه و پیشرفت کشور و استفاده از تمامی ظرفیت‌های سیاسی آن و تشکیل دولت و مجلس فراجناحی و سرانجام جریان اصلاح‌طلبان با اولویت تکیه بر اصول مربوط بر حقوق ملت به‌خصوص فصل‌سوم قانون‌اساسی و توجه به توسعه سیاسی، پنج‌جریان اصلی فکری- سیاسی درون نظام هستند که بازیگران آنها آینده نظام سیاسی و آرایش سیاسی را شکل می‌دهند؛ به سوی دوقطبی یا چندقطبی؟ آینده نشان خواهد داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین