آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه رسالت نوشت: رئیس فدراسیون فوتبال میگوید مبلغ 160 میلیارد تومان بابت حق پخش تلویزیونی مسابقات به صدا و سیما پیشنهاد داده است! وی تاکید کرده (بخوانید تهدید کرده) در صورتی که صدا و سیما نسبت به بستن قرارداد جدید اقدام نکند از پخش مسابقات جلوگیری خواهم کرد!! کفاشیان گفته امسال قرارداد ما با صدا و سیما بابت حق پخش مسابقات لیگ برتر به اتمام رسیده و برای پخش مسابقات از سوی صدا و سیما در فصل آینده باید
قرار داد جدید امضا شود وی مجددا تاکید میکند (بخوانید تهدید میکند) اگر صدا و سیما جلو نیاید و قراردادی را امضا نکند اجازه پخش مسابقات را به آنها نخواهیم داد. نیم نگاهی به ادبیات به کار رفته در گفتار آقای کفاشیان و تامل در واژههایی همچون باید، اگر امضا نکند، جلوگیری از پخش، اجازه نخواهیم داد، حکایت از نوعی قلدری و طلبکاری منبعث از گفتمان خارج از نزاکت و ادب در حوزه مالیه عمومی کشور است که 160 میلیارد تومان را از رسانه ملی مطالبه میکند که اگر ندهید ال میکنم و بل میکنم.
1- کفاشیان کیست؟ حق پخش کدام است؟ چه کسی باید بدهد و کدام دستگاه باید بگیرد؟
2- با مروری بر تبارشناسی هویت سیاسی کفاشیان که اکنون بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال بیشتر مستظهر به حمایت فیفای خارجی است تا مدیریتهای مسئول داخل کشور وی، تتمه کارگزاران بازمانده از دوران هشت ساله اصلاحات است که با حکم اصلاحطلبی بهنام مهر علیزاده معاون وقت خاتمی بر سر کار آمد. اکنون هم سر سفره دولت تدبیر و امید به شرح فوقالذکر از رسانه ملی 160 میلیارد تومان مطالبه میکند اما هویت اداریاش از نظر دستگاههای نظارتی مغفول مانده باید معلوم شود که آیا شاغل است یا بازنشسته، مامور بانک مرکزی است یا کارمند یک نهاد عمومی غیردولتی؟
3- حق چیست و پخش کدام است؟ حق در حوزه مالی محاسباتی (نه در حوزه حقوق) به تنهایی معنا و مفهوم مالی ندارد. اما اگر پسوند سعی و زحمه به آن افزوده شود میشود حقالزحمه و حقالسعی که قانونا، به ذیحق میرسد، نه غیر ذیحق. فدراسیون فوتبال یا آقای کفاشیان در پخش مسابقات فوتبال یا هر فعالیت ورزشی زحمتی نمیکشند تا حقالزحمهای دریافت کنند. سعی ندارند تا حقالسعی 160 میلیارد تومانی را ذیحق شوند. پخش و پلایی نمیکنند تا حق پخش را صاحب شوند. کالایی نمیفروشند تا بهایی مطالبه کنند و خدمتی ارائه نمیدهند تا وجهی بابت آن دریافت دارند.
4- پخش، فرآیندی است، علمی، فنی، خدماتی که با تصویربرداری از فعالیتی بر روی زمین و فرستادن آن از طریق امواج به فضا و هدایت آن از طریق شبکهها به سمت گیرندههای تلویزیونی، مردم را از فعالیتی آگاه میسازند و برای انجام چنین خدمتی دستگاه اجرایی (بخوانید صدا و سیما) مربوطه میلیاردها ریال هزینه بابت اجاره پهنای باند و کانالهای ماهوارهای و دستمزد عوامل پخش متحمل میشود به چه دلیل باید 160 میلیارد تومان به آقای کفاشیان و فدراسیون فوتبال یا فدراسیون کشتی یا فدراسیون مثلا شمشیربازی یا فدراسیون دوومیدانی، حق پخش بپردازد؟ و اگر نپردازد تهدید شود؟
5- کفاشیانهای عرصه ورزش چه کاره مملکت هستند که مانع پخش رویدادها از رسانه ملی شوند؟ رئیس فلان فدراسیون چهکاره است که از پخش یک رویداد از رسانه ملی جلوگیری کند؟
6- کدام ماده از کدام قانون بودجه یا سند بالادستی برنامه یا قوانین و مقررات عام و خاص به یک مدیر که اصل حضورش در مسند و مصدر کار مستلزم تایید توسط دستگاه نظارت از باب دو شغله بودن یا نبودن، بازنشسته بودن یا نبودن است به رئیس یک فدراسیون اجازه میدهد با دور زدن همه قوانین و مقررات و عوامل نظارتی عام (دیوان محاسباتی و سازمان بازرسی) و عوامل نظارتی خاص (شورای نظارت بر صدا و سیما) اینگونه شلتاق کند و از رسانه ملی با تهدید 160 میلیارد تومان حق پخش مطالبه کند. کدام حق؟ کدام پخش؟ اصلا حق پخش در صدا و سیما دادنی است یا گرفتنی؟ کدام یک؟
7- آیا مستظهر بودن به حمایت فیفا و سایر سازمانهای بینالمللی آن قدر خوش خوشان حضرات فدراسیونی است که اینگونه برای دستگاههای اجرایی در حد رسانه ملی خط و نشان بکشند؟
8- با رجوع به قانون اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1362 مجلس شورای اسلامی و نیم نگاهی به جزء 6 از ماده 22 این قانون خاص مشاهده میشود که حق پخش تلویزیونی را قانونگذار یکی از منابع تامین اعتبار برای سازمان صدا و سیما تعیین کرده است. آیا حق پخش یعنی آنچه را که قانونگذار برای صدا و سیما درآمد میشناسد، یک مدیر درجه سه در ساختار نظام اداری کشور در قد و قواره یک رئیس فدراسیون میتواند آن را تبدیل به درآمد برای فدراسیون و هزینه برای صدا و سیما نماید؟
9- آیا اساسنامه قانونی صدا و سیما به عنوان یک قانون خاص منسوخ شده است؟ اگر پاسخ مثبت باشد معنا و مفهوم آن این است که رسانه ملی ما سازمانی است که
هم اکنون بدون اساسنامه اداره میشود که چنین ادعایی صحیح نیست؟ اگر اساسنامه سازمان صدا و سیما به عنوان قانون لازمالاجرا و معتبر است و ماده 22 و بند 6 آن همچنان لازمالاتباع میباشد، پس محمل قانون تبدیل درآمد صدا و سیما از ناحیه حق پخش به هزینه و پرداخت 160 میلیارد تومان کمتر یا بیشتر به فدراسیون چیست؟ قانون عادی خاص گیرم که هیچ با فراز دوم اصل 52 چه میکنیم که میگوید همه پرداختها به موجب قانون و ما قانونی برای حق پخش نداریم.
10- فارغ از فقد محمل قانونی، منطق مالی و محاسباتی در این دریافت و پرداخت عبارت است از مسابقه بین دو تیم با چند تیم دولتی، (تقریبا تمامی تیمهای فوتبال با منشاء حمایت مالی از دولت اداره میشوند) که در زمین متعلق به دولت (تمامی ورزشگاهها و استادیومها دولتی هستند) توسط بازیکنانی که دستمزدشان منشاء کمکهای دولتی دارد به چه دلیل یک دستگاه دولتی باید بابت پخش چنین رویدادی که سر و تهاش دولتی است به فدراسیون وجوهی بابت حق پخش بدهد؟ آیا چنین گرفتنی وصف باج خواهی ندارد؟