آفتابنیوز :
تعلیق غنی سازی اورانیوم اکنون تبدیل به محل نزاع میان ایران و اروپا شده است. علت تاکید بیش از حد سه کشور اروپایی بر لزوم تعلیق غنی سازی چیست؟ اصولا با توجه به غنای مورد نیاز برای سوخت مورد استفاده در مصارف صلح آمیز و اختلاف فاحش آن با غنای مورد نیاز برای کارکردهای تسلیحاتی، آیا مقررات فعلی، بازرسی و Safe Guard ها، نمی توانند به عنوان ابزاری برای جلوگیری از انحراف احتمالی برنامه های غنی سازی مورد اطمینان آژانس باشند؟ آیا برای حصول اطمینان از جهت گیری صرفا صلح آمیز برنامه های هسته ای ایران، نیازی به « تعلیق» غنی سازی است یا آژانس از ابزارهای موجود خود می تواند برای تحقق این اطمینان استفاده کند؟
واقعیت این است که بحث غنی سازی اورانیوم تبدیل به موضوعی سیاسی شده است تا فنی.
از لحاظ علمی اورانیوم مورد استفاده در راکتورهای کشور باید غنای 3 تا 4 درصد داشته باشند امکان استفاده از اورانیومی با این درصد غنی سازی در مصارف نظامی از لحاظ علمی و فنی وجود ندارد.
تاکید اروپایی ها بر تعلیق غنی سازی در حقیقت با هدف دور کردن ایران از دسترسی به « چرخه کامل سوخت» صورت می گیرد. بخشی از سوخت مصرف شده در راکتورها ( پس از 3 تا 4 سال) تبدیل به پلوتونیوم می شود و اگر چرخه کامل سوخت هسته ای در کشوری وجود داشته باشد، امکان تبدیل آن به رادیو ایزوتوپ های دیگر با کاربردهایی در صنعت و پزشکی را خواهد داشت. اروپایی ها نگران این موارد هستند. پیشنهاد فعلی آنها هم شامل ارائه سوخت و بازپس گیری سوخت مصرف شده است. بدین ترتیب فن آوری به صورت انحصاری در اختیار خود آنها باقی خواهند ماند.
راکتورهای ایران به سوختی با چند درصد غنی سازی نیاز دارند؟ 5/3 تا 4 درصد
و برای مصارف نظامی میزان این غنی سازی باید چقدر باشد؟ بستگی به نوع کاربرد نظامی دارد اما حداقل بابد بالای 50 درصد باشد. چون اگر اورانیوم غنای بسیار بالایی هم داشته باشد، « وزین » شده و نیاز به هواپیماهای غول پیکر برای حمل آن است. بمبی که امریکا بر روی ژاپن افکند، حدود دو تن وزن داشت. چنین بمبی حداقل نیازمند 50 تا 60 کیلوگرم اورانیوم است.
در مورد برخی کشورها و به طور خاص هندوستان که تاسیسات هسته ای این کشور با اهداف نظامی طراحی و ساخت شده است، امریکا اعلام آمادگی می کند که حتی به بهای تغییر قوانین مصوب در کنگره، این تاسیسات را تغییر ماهیت داده و تاسیسات صلح آمیز را از تاسیسات نظامی جدا کند. در مورد ایران چرا امریکا و آژانس حاضربه همکاری برای رفع شبهات احتمالی نیستند. آیا این امکان وجود ندارد که حتی در صورت وجود برخی شبهات ـ که مقامات امریکایی و اروپایی ظاهرا بر وجود آن تاکید دارند ـ همکاری و مشارکت صورت گرفته تا این شبهات ادعا شده هم برطرف شوند؟ از سوی دیگر آیا تجهیزاتی که در حال حاضر در ایران وجود دارند، این توانایی را دارند که به سمت و سوی کاربردهای غیر صلح آمیز منحرف شوند؟ قبلا هم تاکید کرده ام این ادعاها کاملا سیاسی است و دارای پایه فنی نیست بنابراین بدیهی است این شبهات سیاسی را نمی توان با استدلال های فنی پاسخ داد. تاکید ما دسترسی و برخوردادی از انرژی به صورتی است که در قوانین بین المللی هم مجوز آن صادر شده است. اما واقعیت این است که امریکایی ها معتقدند اگر تابع سیاست های آنها نباشیم حتی نباید امکان استفاده از حق مشروع خود را هم داشته باشیم!
این اتهامات عملا ناشی از غلبه مسایل سیاسی به مسایل فنی است. در مورد هندوستان هم سیاست خارجی امریکا اقتضا می کند که با این کشور همکاری گسترده ای صورت بگیرد اما در مورد ایران می بینیم که بدون توجه به مسایل فنی صرفا بحث را سیاسی کرده و در چنین شرایطی بدیهی است که استدلال های فنی ایران در مورد ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای و عدم امکان انحراف، آنها را قانع نمی کند.
هم اکنون هجوم تبلیغات گسترده ای در مورد راکتورهای آب سنگین ایران شکل گرفته است. آیا ما در حال حاضر از راکتورهای آب سنگین استفاده می کنیم؟ در مرکز IR40 در حال حاضر از یک راکتور آب سنگین برای تولید رادیو ایزوتوپ استفاده می کنیم. این راکتور، یک راکتور تحقیقاتی است.
اگر این راکتور، صرفا تحقیقاتی است. پس چرا این هجوم گسترده تبلیغاتی را شاهد هستیم؟ متاسفانه توجهی به این موارد نمی شود. امریکا و غرب الان بر روی تمامی فعالیت های هسته ای ایران دست گذاشته اند، حتی راکتورهایی که با سوخت معمولی هم کار می کنند از این رویه مستثنی نشده اند. در حقیقت ایالات متحده مخالفت دستیابی ایران به این فناوری است نه اینکه نگران مورد خاصی باشد و به همین دلیل تمامی فعالیت های هسته ای ایران، ولو تحقیقاتی را نشانه گرفته است.
به عبارت دیگر این راکتور به هیچ وجه کارکردی جز مسایل تحقیقاتی نداشته و حتی جهت تولید انرژی هم به کار گرفته نخواهد شد؟ اصولا تمامی راکتورها دارای جنبه تحقیقاتی هستند. به عبارت دیگر جنبه آموزشی و تحقیقاتی راکتورها وجه غالب آنها است. تولید رادیو ایزوتوپ هم کارکرد دیگر راکتورهاست. تاکنون راکتور تحقیقاتی تهران هم کارکرد تحقیقات و هم تولید رادیو ایزوتوپ را بر عهده داشته است و تا حدی نیز در این میان آزمایش نمونه ها توسط آن صورت می گرفت. راکتور تهران اما با توجه به قدمتش به تدریج در مقایسه با فن آوری روز جهان« دمده» شده است.
راکتور IR40 که قرار است جایگزین راکتور تهران شود، در حقیقت یک گام بالاتر از آن است. این راکتور با توجه به توانایی بالاتر خود این امکان را فراهم می سازد که ایران بتواند با تداوم تحقیقات به سمت و سویی حرکت کند که در نهایت موفق به ساخت راکتورهای بزرگتر در داخل کشور شود. این راکتور از لحاظ شار نوترونی و تکنولوژی بالاتر از راکتور تهران است و شاید بتوان آن را نقطه میانی راکتورهای تحقیقاتی در راکتورهای تولید انرژی محسوب کرد.
مباحثی در مورد عدم توانایی Safe guard ها و پادمانهای آژانس در جلوگیری انحراف برنامه های هسته ای به سمت و سوی برنامه های نظامی مطرح می شود. در این مورد چه نظری دارید؟ کارشناسان می دانند که Safe guard و پادمان آنقدر قوی است و گزارشاتی که باید ارسال شود آن چنان جامع و حاوی جزئیات است که حتی انتقال زیرگرم مواد هسته ای هم باید گزارش شود.
آژانس در قبال این کمکی که کشورها یا شرکت ها به آژانس می کنند موظف به ارائه خدماتی است در زمینه های آموزشی، ایمن سازی پلانت ها و .. . . که تاکنون در مورد ایران انجام نگرفته است.
BBR یا RBMK روسیه توسط آژانس ایمن سازی شده اند. گروهی از آژانس مسئولیت بررسی ایمنی این مراکز را برعهده گرفته است و حتی به کشورها یا شرکت های سازنده در مورد بهینه سازی موارد پیشنهادی را ارائه می کند.
آژانس در مورد ایران اما توقعات بیش از حدی دارد. خود مسئولان آژانس هم به این موضوع آگاه هستند، اما می خواهند فشاری را بر ایران اعمال کنند. در هر صورت اگر حتی اجماع جهانی هم علیه ایران شکل گیرد، می توان با استناد به قوانین خود آژانس هم با آن مقابله کردو استدلال های منطقی خود را به جهانیان ارائه داد.
این البته به معنای مقابله با قوانین نیست بلکه استفاده از ظرفیت های موجود است. از سوی دیگر کشورهای در حال توسعه هم باید آگاه شوند که این وضعیت فعلی و فشارهای اعلام شده علیه ایران، آینده آنها در مورد رسیدن به توانایی های تولید انرژی را هم تحت تاثیر قرار می دهد. انرژی در حال حاضر معضل اصلی این کشورهای در حال توسعه است. اجماع جهانی علیه ایران و شکل گیری روندی علیه کشور ما، در نهایت به ضرر تمامی کشورهای در حال توسعه است.
در مورد طرح اخیری که در مورد چرخه سوخت و انتقال بخشی از آن به خارج از ایران (روسیه) مطرح شده است، چه نظری دارید؟
این مسائل مطرح می شود تا چرخه سوخت هسته ای ایران تکمیل نشود. از نگاه من حداقل نمی توان انتظار پیشرفتی داشت. حداقل در بعد فنی. از سوی دیگر نمی توان انتظار داشت که کشورهای دیگر به صورت مطمئن همکاری کنند. تجربه نشان داده است هرگاه به کشوری نیاز داشته اید، آن کشور گاه در خواست هایی غیر منطقی مطرح کرده است و یا از آن نیاز به عنوان ابزاری برای امتیازگیری استفاده کرده است. از سوی دیگر متخصصان کشور که در شرایط فعلی با تلاش بسیار موفق شده اند فن آوری را وارد کشور کره و بر آن مسلط شوند، نا امید خواهند شد.
پیشتر صحبت هایی مطرح می شد مبنی بر اینکه ایران سوخت را از روسیه گرفته و به این کشور بازگرداند . . .
این موضوع تنها منحصر به نیروگاه بوشهر بوده و به سایر موارد مرتبط نمی شد. از سوی دیگر در صورت اکتفا به این موضوع، مباحث مرتبط با تحقیقات، توسعه و تجربه و . . . . باید منتفی تلقی شود.
توجه داشته باشید که سیاست کلی در عرصه هسته ای این است که تنها کشورهایی خاص امکان دسترسی به انرژی هسته ای را داشته باشند تا سایر کشورها نه تنها به این فن آوری دسترسی نداشته باشند بلکه همواره مرتبط و به نحوی زیر سلطه قدرتمندان باقی بمانند.
در مورد دانش هسته ای تا چه میزان موفق به بومی کردن و تکیه به متخصصان داخلی شده ایم؟ این مسیر در حال طی شدن است و با امکانات و سرمایه گذاری قابل تحقق. در عرصه هسته ای ما گام هایی بلندتر از سایر بخش ها( حتی نفت و پتروشیمی ) برداشته ایم. در این عرصه حتی قصد داریم واحد2 نیروگاه بوشهر را با تکیه بر نیروهای داخلی احداث کنیم، هر چند با توجه به مشکلات و محدودیت های ایجاد شده از جمله در عرصه سوخت، شاید این مساله اندکی بیشتر به طول بیانجامد، اما در نهایت این مسیر آغاز شده و در حال پیشرفت هستیم.