آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: فرهاد رحمتی درباره هجمه رسانهای که از طرف رسانههای محافظهکار به خصوص روزنامه کیهان علیه موضوع اعلام نتایج بورسیهها ایجاد شده و تلاش دارند این مساله را به دولت خاتمی ربط دهند، به خبرنگار «آفتاب» میگوید: اگر به روزنامه کیهان سال 84 مراجعه کنید، میبینید که این روزنامه در سال 84 هم این موضوعات را مطرح کرده بود. در مدت هشت سال هم که کل این مجموعه (وزارت علوم) در اختیار این آقایان بود، حتی یک مورد را پیدا نکردند که کاری خلاف مقررات و قوانین انجام شده باشد.
به گزارش آفتاب، نتیجه بررسی شش ماهه وزارت علوم روز جمعه اعلام شد. براساس این بررسیها 840 مورد تخلف در بورسیهها وجود دارد. این موضوع چند روزی است که واکنشهایی را از طرف مخالفان دولت یازدهم به همراه داشته است.
مخالفان با قراردادن 840 تخلف اعلام شده در یک کفه ترازو و 3 هزار و 777 تخلف اعلام شده ابتدایی در کفه دیگر، آن را ناچیز عنوان میکنند. این در حالیست که در اعلامیه وزارت علوم خبر از لغو بورس 840 تن، بیتوجهی وزیر اسبق علوم (کامران دانشجو) به اعتراضها درباره روند انتخاب بورسیهها، احتمال لغو بورس 1241 تن و پیگیری قضایی مسئولان متخلف داده شده است.
فرهاد رحمتی، مدیرکل بورس وزارت علوم دولت اصلاحات صحبتهای منتشر شده از طرف مخالفان دولت و مسئولان دولتهای نهم و دهم را خلاف واقع میداند و درباره آن به خبرنگار «آفتاب» میگوید: در آن زمان (سال 84 ) من هنوز در وزارت علوم بودم. از سازمان بازرسی و دیوان محاسبات آمدند و بررسی کردند. گزارشهای آن هم موجود است.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: اگر سرمقالههای کیهان را در آن زمان بررسی کنید انواع و اقسام همین صحبتها را مطرح کردند. یعنی همین حرفهایی که ادعا میکنند" اگر ما بودیم، میگفتیم" همینها را گفتند. سازمان بازرسی و دیوان محاسبات هم بعد از تغییر دولت ماهها در وزارت علوم مستقر شدند و هیچ موردی را که قابل پیگیری باشد، پیدا نکردند.
او ادامه میدهد: دوستان برای اطلاع بیشتر میتوانند از سازمان بازرسی جویا شوند. ضمن اینکه باز هم آن سالها قابل بررسی است. یعنی اگر کسانی میخواهند بدانند که آیا این کارها در دوران اصلاحات انجام شده یا نه میتوانند مدارک را دوباره بررسی کنند. اما من تاکید میکنم که در دوره اصلاحات مطلقا چنین صحبتهایی که مطرح میشود، وجود نداشته است.
به گزارش آفتاب، در مطلب منتشر شده در روزنامه کیهان درباره اعزامهای بدون آزمون آمده است: "تا سال 81 امتحان آزمون کتبی اعزام به خارج گرفته میشد و قبولی در آن ملاک اولیه بود برای مصاحبههای بعدی، اما از آن سال و در همان دولت اصلاحات این آزمون حذف شد و مصاحبه و نمره زبان (تافل یا معادل آن) ملاک قرار گرفت."
در واکنش به این موضوع، مدیرکل بورس وزارت علوم دولت اصلاحات توضیح میدهد: در اعزامهای بدون آزمون، سیاست در آن زمان براین بوده که اعضای هیات علمی موجود دانشگاهها برای ارتقاء علمی خود از فرصت اعزام استفاده کنند. البته برای تحقق این موضوع هم افراد باید 60 امتیاز ارتقا به مرتبه استادیاری با تایید هیات ممیزه را میآوردند. هیچ پروندهای وجود ندارد که مربی یا هیات علمی اعزام شده باشد و کسب امتیاز ارتقا مصوب هیات ممیزه را نداشته باشد.
رحمتی واکنش مخالفان دولت را فرار به جلو اعلام کرده و درباره تنها استثنا در اعزامها به خبرنگار «آفتاب» میگوید: فقط ما در یک مورد اعزام بدون کسب امتیاز را داشتیم و آن هم شاگرد اولها بودهاند. اینکه آقایان مدعی میشوند" کسانی که سابقه فرهنگی، اجتماعی و کارهای اجباری داشتهاند، بورس به آنها تعلق گرفته است" صحیح نیست. فقط شاگرد اول تا سومها در رشته هنر به این شکل بودند که از آنها هم امتحان زبان گرفته میشد.
این استاد دانشگاه امیرکبیر با تاکید بر موجود بودن مدارک، آنها را قابل بررسی میداند و میافزاید: سیاست وزارت علوم در آن زمان این بود که به جای اعزامهای درازمدت چهار ساله، اعزامهای کوتاهمدت یکساله را دنبال کنند؛ تا دانشجویان دکتری داخل (آن چیزی که در حال حاضر هم تقویت شده) بتوانند این امتیاز را داشته باشند که هر کدام یک سال از تحصیل خود را در خارج از کشور طی کنند. این صحبتهایی هم که از طرف آقایان مطرح میشود تنها برای فرار به جلو است و اینکه خود را مبرا کنند.
مدیرکل بورس وزارت علوم دولت اصلاحات با بیان اینکه دولت با درنظر گرفتن مصلحت، بسیاری از بورسیهها را لغو نکرده و توضیح میدهد: من اطلاع دارم درباره افرادی که اعزام به خارج شدهاند، فقط برای اینکه بعضی از مصلحتها را در نظر بگیرند، بورس بسیاری از این افراد قطع نشده است. یعنی بسیاری از این موارد خلاف، به این شکل است که فردی با خانواده خود خارج از کشور زندگی میکند و سال سوم دوره دکتری است و 6 ماه دیگر درسش تمام میشود، الان که نمیتوان این فرد را باز گرداند.
رحمتی میگوید: در مورد بورسهای خارج از کشور اصلا ورودی به تخلفات نداشتهاند برای اینکه نمیتوانستند اقدامی انجام دهند. نمیتوانستند بورس فرد را قطع کنند تا با خانواده خود در آن جا اسیر شود.
رحمتی درباره آمار و ارقامی که از طرف رسانههای مخالف اعلام میشود توضیح میدهد: آقایان مطرح میکنند که تنها 36 مورد تخلف وجود داشته در حالی که این 36 نفر باید هزینههایی را که دولت برای آنها متقبل شده را پس بدهند. بیش از 800 نفر مابقی بورس آنها قطع شده است. یعنی به این شکل نیست که تنها این 36 نفر تخلف کردهاند. بیش از هزار و دویست نفر هم که مشکل دارند، هنوز امکان جذبشان بررسی نشده است.
وی گفت: مشخص نیست که این افراد زمانی که دکتری خود را گرفتند، میتوانند جذب شوند یا نه! یعنی هنوز اعلام نیاز داده نشده است. به این شکل نیست که این تعداد ایرادی نداشتهاند. همه آن 3 هزار و 777 نفری که از ابتدا اعلام شده هر کدام ایرادی در پروندهها وجود دارد. دامنه خیلی گستردهتر از این صحبتها بوده است.
مدیر کل بورس دوره اصلاحات در ادامه میافزاید: من حتی میتوانم در مواردی که در هشت سال دولت نهم و دهم بورس قانونی بوده هم به شما ثابت کنم که آییننامههایی را مثلا در تاریخ 25 تیرماه که دانشگاه تعطیل است، به دانشگاه اعلام کردهاند و خواستهاند که یک ماه بعد افراد شاگرد اول را اعلام کنند. در حالی که دانشگاه تعطیل بوده است. نهایتا افرادی که انتخاب شدهاند از بین معرفیشدهها و توصیهشدههای خودشان بودهاند.
رحمتی در واکنش به این ادعای کیهان مبنی بر اینکه "عمده کسانی که برای ادامه تحصیل در دولت نهم و دهم به خارج از کشور رفتهاند برای خدمت به کشور بازگشتهاند، اما در دوران اصلاحات نه" میگوید: مبحث افرادی که بورس بودند و برای تحصیل رفتهاند و دیگر به کشور بازنگشتند، موضوعی است که به اصلاحات و غیراصلاحات ربطی ندارد. هر فردی وقتی به جای دیگری برای تحصیل میرود وابستگیهایی پیدا میکند. مانند اینکه فرزند وی میخواهد وارد دانشگاه شود، همسر وی در حال تحصیل است، شغلی به وی پیشنهاد میشود و هزارن دلیل دیگر. این یک مسئله اجتماعی است که در همه جای دنیا وجود دارد؛ افراد و نخبهها میروند و زمانی که جای بهتری برای زندگی پیدا میکنند، دیگر به کشور باز نمیگردند. تا تاریخ بورس وجود دارد این عدم بازگشت افراد بورسیهشده هم وجود داشته است.
این استاد دانشگاه پدیده بازنگشتن بورسیهها به کشور را جزء معضلات و در راستای فرار مغزها مطرح و میگوید: برای حل این مشکل باید ابتدا معضلات اجتماعی را حل کرد. من فردی را میشناسم که جزء همین افراد بوده و به کشور بازگشته است. برای ثبتنام فرزند خود در دانشگاه تهران هزار مشکل برای این فرد و خانواده او پیش آمد.
وی گفت: برای حل اینگونه مشکلها باید جامعه به گونهای باشد که برای افراد جاذبه داشته باشد و انگیزه ایجاد کند. این افراد دقیقا در راستای فرار مغزها تلقی میشوند و درصد آنها هم در بالاترین سقف آن در دوره اصلاحات 20 درصد بوده است.