ساندي تايمز، چاپ لندن به نقل از يك مقام اسرائيل در وزارت دفاع اين رژيم مينويسد: اسرائيل به هيچوجه اجازه نخواهد داد كه راكتورهاي ايراني، بهويژه راكتوري كه در بوشهر و با حمايت روسيه در حال احداث است، تبديل به تهديدي براي اسرائيل شود. اين مقام اسرائيل در ادامه خاطرنشان كرده بود كه آنها از هماكنون طرح ها و برنامههاي لازم را براي مقابله با آنچه كه وي «تهديد ايران» مي خواند تدارك ديدهاند. اين نخستين بار نبود كه يك مقام اسرائيلي از اقدامات عملي اين رژيم عليه ايران سخن ميگفت. تهديد مقامات اين رژيم با همراهي سياستمداران محافظهكار آمريكايي، اينبار جديتر از پيش بهنظر ميرسد. پيش از اين شنيده ميشد كه بوش با ورود دوباره به كاخ سفيد طرحهاي متنوعي براي تحتفشار قراردادن ايران را به مرحله اجرا خواهد گذاشت. واشنگتن تايمز نشريه نزديك به محافل محافظهكار آمريكايي نيز همزمان با انتشار گزارش شوراي روابط خارجي آمريكا در مورد نحوه تعامل با ايران نوشت: رئيس جمهوري ترجيح ميدهد تا پيش از انتخابات رياست جمهوري مسأله ايران را در كانون توجهات خود قرار ندهد. اما وي در صورت تكرار پيروزي خود در انتخابات رياست جمهوري به نظر ميرسد كه همچنان طرح تغيير رژيم در ايران را دنبال خواهد كرد. واشنگتن تايمز در حالي از اصرار آمريكا براي تعقيب اين سياست سخن ميگفت كه گزارش شوراي روابط خارجي به صراحت اين سياست را نادرست خوانده و راهكارهايي براي تعامل با ايران پيشنهاد كرده بود. در چنين شرايطي تهديدات رژيم صهيونيستي از يكسو و تداوم سياستهاي خصمانه كاخ سفيد بهويژه پس از پيروزي مجدد بوش از سوي ديگر باعث شده است تا موضوع حمله اسرائيل به تأسيسات هستهاي ايران از حد يك احتمال ضعيف خارج شده و حتي واكنش مقامات رسمي ايران را نيز دربر داشته باشد. مقامات ايراني كه در طي ساليان گذشته ترجيح داده بودند تا نسبت به تهديدات اسرائيل با خونسردي رفتار كنند اما اينبار با واكنشهاي شديد ضمن تأكيد بر تواناييهاي دفاعي ايران، نسبت به عواقب هر نوع اقدام خصمانه احتمالي به اسرائيل هشدار دادند.
وجود طرحي مبنيبر نابودسازي تأسيسات هستهاي ايران از سوي اسرائيل چندان دور از ذهن نيست. شايد حتي به جرأت بتوان گفت كه در درون اين كشور نيز بسياري از چنين اقدامي حمايت ميكنند. اما آيا چنين حملهاي با توجه به هزينههاي آن، امكانپذير بوده و اسرائيل حاضر به پرداخت هزينه آن است؟
براي يافتن پاسخ اين پرسش اول بايد به اين مسأله توجه داشت كه آيا اصولاً حملهاي نظامي در ايجاد توقف در برنامههاي هستهاي ايران مؤثر است؟ پاسخ اين پرسش قطعاً مثبت است اما مسأله اصلي در اين نكته نهفته است كه ميزان اين تأثيرگذاري تا چه حد است. آيا حملهاي نظامي به تأسيسات هستهاي ايران ميتواند مانع دستيابي اين كشور به تكنولوژي هستهاي شده و يا تحقق آن را حداقل به مدت يك دهه به تعويق بيندازد؟ كارشناسان هستهاي جهان معتقدند كه هر نوع حمله نظامي احتمالي تنها ميتواند خلأيي كوتاه مدت در برنامههاي هستهاي ايران ايجاد كند و توانايي هستهاي ايران، باتوجه به تلاش مسئولان كشور براي بوميسازي دانش هستهاي، به حدي پيشرفت كرده كه امكان متوقف كردن آن وجود ندارد. از سوي ديگر به باور كارشناسان غربي ايران با توجه به شرايط سياسي خاص خود، از تمركز تمامي تواناييهاي هستهاي خود در يك نقطه خاص خودداري كرده و همزمان با تكميل نيروگاه بوشهر طرحهايي موازي را نيز در پيش ميبرد. بدينترتيب هر نوع حمله احتمالي رژيم صهيونيستي قطعاً نخواهد توانست باعث نابودي كامل برنامههاي هسته اي ايران شود.
فارغ از ميزان موفقيتآميز بودن چنين حملهاي، موضوع ديگري كه بايد در نظر گرفت دشواريهاي تهاجم اسرائيل به تأسيسات هستهاي ايران است. اسرائيل براي حمله به تأسيسات هستهاي با معضلات لجستيكي و ژئوپولتيكي متعددي روبه رو است. تشبيه حمله به راكتورها و تأسيسات هستهاي ايران با حمله صورت گرفته به تأسيسات هستهاي عراق در سال 1981 كاملاً اشتباه است.
هواپيماهاي اسرائيلي (F-15I) براي رسيدن به مرزهاي ايران بايد مسافت بسيار بيشتري را طي كنند.
گزارشهاي منتشر شده در مطبوعات اسرائيل گاهي اشاره به بكارگيري نيروهاي كماندو اسرائيلي براي مكانيابي و تكميل عمليات صورت گرفته توسط هواپيماهاي نظامي اين كشور دارد. فارغ از اين كه امكان نفوذ نيروهاي اسرائيلي به داخل مرزهاي ايران و نفوذ متعاقب آنان تا درون تأسيسات هسته اي ايران، كه تحت تدابير شديد امنيتي محافظت ميشوند، تا چه حد است. نحوه اجراي هماهنگ عمليات كماندويي و هوايي نيز مسألهاي است كه تحقق آن چندان ساده بهنظر نميرسد. آخرين باري كه يك كشور بيگانه قصد اجراي چنين طرحي را در ايران داشت به سال 1980 باز ميگردد. سرنوشت عمليات نظاميان آمريكايي، كه در مقايسه با همتايان اسرائيلي خود قطعاً از امكانات و تواناييهاي بسياربرتري برخوردارند، ميتواند درسهاي بسياري را براي مقامات اسرائيلي دربر داشته باشد.
اما هواپيماهاي اسرائيلي براي رسيدن به فضاي ايران با معضلات بسياري روبه رو هستند. محتملترين مسير تهاجم اين هواپيماها از تركيه، ميگذرد. انتخاب هر مسير ديگري معضلات لجستيكي فراواني را از لحاظ تعدد سوختگيري هوايي، نقض حريم هوايي كشورها و رهيابي هواپيماهاي مهاجم فراروي اين رژيم قرار ميدهد.
دولت تركيه قطعاً تمايلي به اعطاي اجازه استفاده از فضاي اين كشور به نيروهاي اسرائيلي براي انجام حمله به ايران نخواهد داشت. سياستمداران ترك ميدانند كه چنين اقدامي ميتواند روابط معمولاً خوب و دوستانه دو همسايه را براي هميشه نابود كند. از سوي ديگر چنين اقدامي ميتواند افكار عمومي را در درون و بيرون تركيه به نحو بيسابقهاي عليه سياستمداران اين كشور برآشوبد. نگاهي به واكنش پارلمان اين كشور هنگام آغاز جنگ آمريكا و عراق نسبت به استفاده نظاميان آمريكايي از فضاي تركيه براي حمله به اهدافي در درون عراق ميتواند نشاندهنده آن باشد كه سياستمداران ترك بيش از هر چيز به حسن همجواري و دوري از دردسر و درگيري ميانديشند و برخلاف همتايان اسرائيلي خود علاقهاي به ماجراجويي ندارند. در چنين شرايطي شايد تنها يك راه ديگر پيشروي مقامات اسرائيلي قرار داشته باشد، نقض حريم هوايي تركيه و عبور بدون مجوز از آسمان اين كشور، چنين اقدامي نيز جدا از آن كه ميتواند به واكنش دولت تركيه و حتي ساقطسازي هواپيماهاي مهاجم، در مسير رفت يا برگشت، منتهي شود قطعاً باعث خواهد شد تا يكي از ديرينهترين روياهاي مقامات اسرائيل نقش برآب شود. اسرائيل بيش از يك دهه است كه ميكوشد پيماني دفاعي و امنيتي با تركيه منعقد سازد. اين پيمان كه ميتواند در تأمين امنيت اسرائيل نقشي بسيار مهم داشته باشد، در صورت وقوع چنين حادثهاي قطعاً براي هميشه به فراموشي سپرده خواهد شد. مقامات اسرائيلي در وضعيتي كه به ادعاي خود براي حفظ امنيت كشورشان به تأسيسات هستهاي ايران حمله ميكنند، قطعاً نميتوانند زيان به فراموشي سپرده شدن چنين پيمان امنيتي مهمي را ناديده بگيرند.
اسرائيل حتي در صورت انديشيدن تمهيداتي براي حل اين معضلات همچنان بايد خود را آماده پرداخت عواقب سنگين هر نوع حمله احتمالي به ايران كند.
سياستمداراني ايراني، از هر طيف و گروهي بر اين موضوع تأكيد كردهاند كه هر نوع حمله اسرائيل به تأسيسات هستهاي ايران با واكنش «شديد، گسترده و فوري» اين كشور روبهرو خواهد شد. تماميت ارضي، از موضوعاتي است كه باعث وحدت نظر تمامي طيفهاي سياسي ايران ميشود.
موشكهاي ميان برد ايران حتي در شرايط فعلي نيز، كه دولتمردان ايراني انگيزهاي براي به كارگيري آنها عليه اسرائيل ندارند، باعث كابوس مقامات تلآويو شده است. ايران با دستيابي به فناوري ساخت موشكهاي ميان برد و توسعه زرادخانه موشكي خود اكنون داراي اين توانايي است كه ميتواند هر نوع تهاجم اسرائيل را با باراني از موشكهاي ميان برد پاسخ دهد. مقامات بلندپايه ايراني گذشته از تأكيد بر تواناييهاي دفاعي و بازدارنده كشور، تأكيد كردهاند كه در صورت هر نوع تهاجمي از سوي اسرائيل نه تنها تمامي توان خود را براي پاسخگويي به آن بهكار خواهند بست بلكه اين واكنش را مدود به خاك اسرائيل نكرده و منافع اين رژيم را در سرتاسر دنيا هدف حملات انتقام جويانه قرار ميدهند.
مقامات اسرائيل و حتي آمريكايي اكنون بيش از يك دهه است كه ايران را متهم به حمايت مالي از حزبالله لبنان و گروههايي مانند حماس و جهاد اسلامي فلسطين ميكنند. تهران همواره متهم ميشود كه علاوه بر حمايت مالي، انبوهي از تسليحات مختلف را نيز دراختيار اين گروههاي مبارز قرار ميدهد. مقامات اسرائيلي مدتي پيش ادعا كرده بودند كه ايران تعداد بيشماري موشك با برد كوتاه اما كافي براي هدف قراردادن اسرائيل، را دراختيار حزبالله لبنان قرار داده است. مقامات اسرائيل اگر به صحت ادعاي خود اطمينان داشته و همزمان واقعاً معتقد باشند كه ايران كنترل گروههايي چون حماس، حزبالله لبنان و جهاد اسلامي فلسطين را دراختيار دارد، در صورت حمله به ايران آنگاه بايد خود را براي شرايطي بسيار ناگوارتر از وضعيت فعلي آماده كنند!
مقامات رژيم صهيونيستي بارها ايران را متهم به دخالت در انفجار مركز يهوديان آرژانتين و حملات متداوم به منافع اسرائيل در سرتاسر جهان ميكنند. اتهاماتي كه عليرغم تحقيقات گسترده هرگز اثبات نشده و تنها به صورت ادعاهايي واهي و بيبنيان باقي مانده است. وزير دفاع اين رژيم در ابتداي روي كارآمدن شارون هشدار داده بود كه ايران حمايت خود از گروهي مخفي، كه وي ادعا ميكرد با رهبري عماد مغنيه در درون حزبالله ايجاد شده و مسئوليت حملات متعدد عليه منافع اين رژيم را برعهده دارد، تشديد كرده است. موفاز هشدار داده بود كه اين گروه ميتواند در صورت لزوم به راحتي حوادثي چون انفجار مركز يهوديان را در داخل و يا خارج از مرزهاي اسرائيل بازآفريني كند. شارون اگر به گزارشات سرويس هاي امنيتي خود اعتماد داشته باشد – سرويس هاي امنيتي كه هماكنون ايران را تهديدي جدي براي امنيت و حتي موجوديت اسرائيل ميدانند – بهتر است نيمنگاهي هم به اظهارات موفاز بيندازد.
هر نوع حمله احتمالي اسرائيل به تأسيسات هستهاي ايران ميتواند گذشته از حملات انتقامجويانه گسترده تهران، عواقب، سياسي گستردهاي را نيز براي دولت شارون به همراه داشته باشد.
ارتباط گسترده سياسي و اقتصادي تهران با كشورهاي غربي به ويژه اروپايي باعث ميشود كه هر نوع تهاجم به ايران باواكنش منفي روبهرو شود. ايران در حال حاضر مبادلات اقتصادي گسترده اي را با كشورهاي بزرگ اروپايي داراست. تهاجم به ايران بدينترتيب منافع اقتصادي اين كشورها را به خطر مياندازد. جنگ عراق نشان داد كه بازار نفت، كه اقتصاد غرب به صورت كامل به آن وابسته است تا چه حد سريع واكنش نشان ميدهد. افزايش سرسامآور بهاي نفت، در صورتي كه زيان اقتصادي آن بر كشورهاي غربي به دقت محاسبه شود، سناريويي است كه ديگر هرگز نبايد تكرار شود.
از سوي ديگر روابطدوستانه ايران تنها به اتحاديه اروپا محدود نميشود. ايران در دوران رياست جمهوري خاتمي با پيگيري سياست تنشزدايي و اعتمادزايي توانست با همسايگان خود بهويژه كشورهاي عرب منطقه روابطي بسيار حسنه و مبتنيبر حسن همجواري و مشاركت برقرار كند. برقراري روابط با مصر، هرچند كه به نتيجه رسيدن كامل آن نيازمند زمان است، پذيرش مجدد ايران از سوي جهان عرب را تكميل كرد. تهاجم اسرائيل به ايران قطعاً واكنش منفي اعراب را دربر خواهد داشت، اعرابي كه نگران آن هستند كه رژيم صهيونيستي در صورت موفق بودن تجربه حمله به ايران، در جنون نابودسازي مخالفان خود، آنان را هدف بعدي قلمداد كند. تقابل اعراب و اسرائيل، كه با حمايت افكارعمومي جهان عرب هم همراه خواهد شد، به هيچوجه نميتواند خوشايند مقامات اسرائيل باشد. سياستمداران اسرائيلي همواره اسرائيل را تشبيه به جزيرهاي منفرد و دورافتاده در دريايي از دشمنان ميكنند. دولتهاي عرب تاكنون با روشهاي متعدد توانستهاند فشار افكارعمومي ملت خود را كه خواهان مقابله و در نهايت نابودسازي اسرائيل هستند تحمل كنند. تحريك اين دشمنان، باتوجه به حس نفرت تاريخي آنان، قطعاً نميتواند تبعات خوشي براي اسرائيليها دربر داشته باشد.
اسرائيل نخستين هدف حمله احتمالي خود را نيروگاه اتمي بوشهر اعلام كرده است. مشاركت روسيه در ساخت اين نيروگاه تنها يك مشاركت ساده اقتصادي نيست. روسها در تلاش براي كسب منابع مالي، به صنعت هستهاي به عنوان بازاري گسترده مينگرند كه توان حضور در آن را دارا هستند. نيروگاه اتمي بوشهر ميتواند نخستين تجربه حضور روسها در اين بازار پررونق باشد، همچنان كه ميتواند سكوي پرتاب آنها به سمت انعقاد قراردادهاي سنگينتر با ساير كشورهاي جهان نيز باشد. اهميت قرارداد مزبور به حدي است كه بارها و بارها مقامات ارشد اين كشور به ضرورت تكميل اين نيروگاه تأكيد كردهاند. در چنين شرايطي بديهي است كه هر نوع حمله احتمالي اسرائيل به نيروگاه بوشهر، كه مقامات اسرائيل با صراحت نام آن را به عنوان هدف نخست خود بيان ميكنند، با واكنش شديد روسيه روبهرو خواهد شد.
روسها براي حضور در اين بازار گسترده بيش از هر چيز نيازمند آن هستند كه نشان دهند شريكي مطمئن محسوب ميشوند، شريكي كه از تمام توان خود براي راهاندازي اين نيروگاه استفاده خواهد كرد. نابودي نيروگاه بوشهر براي روسها تنها نابودي يك پروژه نيست بلكه نابودي فرصت حضور در بازار جهاني است. اهميت اقتصادي اين بازار براي آينده روسيه به حدي است كه مقامات روس حتي در گفت وگوهاي رودررو با مقامات آمريكايي هم حاضر به انجام هيچ معاملهاي برسر آن نشدهاند. بدينترتيب بديهي است كه اقدام احتمالي اسرائيل در حمله به نيروگاه هستهاي بوشهر با واكنش روسيه روبه رو خواهد شد.
حجم عظيم مهاجرين روس به اسرائيل و ارتباط ميان شهروندان دو طرف نيز به اهميت اين موضوع ميافزايد. مهاجرين روس كه اكنون تابعيت اسرائيل پذيرفتهاند باتوجه به تعداد بيشمار خود ميتوانند در اعمال فشار بر دولت اسرائيل نقش قابل ملاحظهاي داشته باشند.
دولت شارون بارها ايران را تهديد به حملات نظامي كرده است. اين روند در طي ماههاي اخير رشد بيشتري داشته و گاه با حدت بيشتري هم ابراز شده است. نكته جالب اينجاست كه چنين اظهارنظرهاي ماجراجويانهاي در شرايطي صورت ميگيرد كه دولت شارون در آستانه سقوط قرار گرفته است. رأي مخالف حزب ليكود به طرح عقبنشيني اسرائيل از نوار غزه و كرانه غربي، كه شارون به نوعي با سفر به آمريكا حيثيت سياسي خود را به آن گرهزده بود، باعث شده است تا سياستمدار كهنهكار اسرائيلي به دنبال يافتن مؤتلفي تازه براي تداوم حكومت خود باشد. موج مخالفتها در درون دولت ائتلافي شارون باعث شده است كه وي هماكنون اكثريت پارلماني را از دست بدهد. شارون براي بدست آوردن اكثريت مجدد حتي حاضر به مذاكره با شيمون پرز، رقيب ديرينه خود شده بود. مخالفت پرز و تأكيد وي بر برگزاري انتخابات زودهنگام از يكسو و مخالفت حزب ليكود- حزب شارون – با هر نوع ائتلافي باعث شده است تا شارون اين روزها دچار دردسرهاي زيادي باشد. رسواييهاي مالي متعددي كه اكنون مدتهاست شارون را آماج انتقادات قرار داده است هم براي تكميل ناكاميهاي او به اين ليست بيفزاييد بر چنين شرايطي شايد بتوان به نخستوزير اسرائيل و وزير دفاع او حق داد كه براي گريز از شكستهاي داخلي و يا فرافكني مشكلات خود، مطابق معمول مسائل امنيتي را نشانه رفته و حمله به ايران را به عنوان طرحي براي حفظ امنيت اسرائيل مطرح كنند. شارون پيش از اين نيز با حربه تأمين امنيت براي اسرائيل توانسته بود به قدرت برسد. هرچند كه در دولت وي نه تنها خشونتها بالا گرفت بلكه عليرغم حملات تروريستي نظاميان اين رژيم به شهروندان غيرنظامي فلسطيني و حتي احداث ديوار حائل ميان منطقه تحت كنترل دولت خودگردان و منطقه تحت كنترل دولت اسرائيل، بازهم آمار تلفات اسرائيليها به نحو بيسابقهاي افزايش يافت. شارون با دستمايه قراردادن معضلات امنيتي به قدرت رسيد، آيا او اكنون هم كه در دوران سقوط و درماندگي بهسر ميبرد ميتواند با همان دستاويز قديمي خود را بر سر قدرت نگاه دارد؟
شارون شايد خود بيش از هركس ديگر آگاه باشد كه تهديد صرف هرگز نميتواند اثرگذار باشد. سياستمدار اسرائيلي كه سالها سابقه هدايت گروههاي تروريستي اسرائيل و تهاجمهاي گسترده و غيرانساني همچون قتل عام صبرا و شتيلا را در پرونده خود دارد بهتر از هر كسي ميداند كه آنچه كه بيش از هر چيز ديگر ميتواند تأثيرگذار باشد نه نوع تهديد و شدت و يا ضعف آن، بلكه اراده و توان اجراي آن است. اراده اي كه در ميان كهنه سربازان به «اراده شليك» موسوم است. آيا «قصاب» پير از چنين ارادهاي برخوردار است يا تنها براي رهايي از انتقادات و ماندن بر سر قدرت براي برههاي ديگر ديوانهوار اقدام به تهديد ايران كرده است؟ براي سياستمداري كه اولين اولويت دولت خود را احداث پناهگاههايي در اعماق زمين براي در امان ماندن از حملات تروريستي، و به گفته وي حملات هدايت شده از سوي ايرانيان اعلام كرد، داشتن چنين ارادهاي بيشتر به يك شوخي تلخ شبيه است تا واقعيت.