شما هیچیک از مغازهها در هاوانا را نخواهید شناخت، چون در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که هیچ مغازهای در هاوانا وجود ندارد. مخصوصاً در محدودهی قدیمی آن، جایی که پر از ساختمانهای کولونی مانند و خیابانهایی است که در آنها گاریهای قدیمی با تابلوهای میوه بر رویشان صف کشیدهاند. مدتی طول میکشد تا بفهمید فروشگاههای محلی غذا در راهروهای لخت آنجا قرار دارند یا اینکه جوامع در حال رشدی پشت این نماهای قدیمی نهفتهاند. هاوانا به ساز خود میرقصد، شما تنها باید با آن کوک شوید.
متأسفانه برای نگارنده فرصت دیدار از مقر قدرت کیم جونگ اون فراهم نشده، اما این شهر، شهر شگفتانگیزی است. مکانهای محدودی در دنیا وجود دارند که کاملاً از تأثیرات غرب مصون ماندهاند. جایی که هیچ چیز آشنایی وجود ندارد و چیزی نیست که شما آن را به عنوان یک پدیدهی نرمال بشناسید. برای دیدن این دنیای ایزوله شده که هیچ ردپایی از غرب در آن وجود ندارد باید از پردهی آهنین مدرنی که آن را پنهان ساخته عبور کنید. مکانهای توریستی سنتی محدودی در پیونگیانگ وجود دارند که تنها حضور در آنجا به تنهایی میتواند جذاب باشد.
خیلی ساده میتوانید این فریب را بخورید که توانستهاید چیتاگونگ را بشناسید. اینکه این شهر همانند هر شهر دیگری در یک شبه قاره است، اینکه میتوانید مردمی را ببینید که انگلیسی صحبت میکنند، رستورانهای امن آن، هتلهای خوب آن، و اینکه به سادگی میتوانید در شهر تردد کنید و مناظر آن را ببینید. اما شما کاملاً در اشتباهید. چیتاگونگ کاملاً یک دنیای دیگر است، مکانی پرهیاهو و توسعه نیافته که در آن هیچ چیز آنطور که انتظارش را دارید نخواهد بود. خود را آماده کنید.
هیچ شهری همانند لاپاز وجود ندارد. واقع در درهای پرشیب در کوههای آند، با خیابانهایی که پر از زنانی است که با کلاههای لبهداری با نام "کولاس” و لباسهای محلی رفتوآمد میکنند. اتوبوسهای قدیمی با رنگهای درخشان که مدام بوق میزنند و دود خود را به هوای کوهستانی آنجا تزریق میکنند. با چرخ زدن در خیابانهای آنجا مغازههای ابزار جادوگریی یافت میکنید که در آنان جنین خشکشدهی ایلما به فروش میرسد. همینطور با اسبابهای مکانیکال عجیب روبرو خواهید شد و در انتها ممکن است از مغازههای متزلزل و رستورانهایی که غذاهایی کاملاً ناآشنا سرو میکنند، سر در بیاورید. علاوه بر تمام این موارد غریب، این واقعیت را هم درنظر بگیرید که شما در ارتفاع ۴۰۰۰ متری از سطح دریا قرار دارید و شاید حتی نفس کشیدن در این ارتفاع برایتان مشکل باشد. با دیدار از این شهر تجربهای متفاوت در پیش خواهید داشت.
چیزهای کمی در باکو وجود دارد که برای شما آشنا خواهند بود. در آنجا یک فروشگاه بولگاری، یک فروشگاه گوچی و یک فروشگاه تام فورد وجود دارد. حتی با یک نمایندگی لامبورگینی هم روبرو خواهید شد. اما جاهای دیگر شهر کمتر برایتان منطقی خواهد بود. خیابانها مملو از ترافیک هستند. ساختمانها در آن، ابتدا پاریزیَن، سپس انگلیسی، سپس فوق مدرن هستند و در انتها میتوان ردیفهای پیدرپی آپارتمانهای کمونیستی را در آن یافت کرد. آلودگی آن ممکن است شما را ناراحت کند و بیمیل کند. مردم در خیابانها خاویارهای بازارسیاه را میفروشند. شکاف طبقاتی بسیار عمیق است و در کل ممکن است به هیچ وجه نتوانید خودتان را در این وضعیت تثبیت کنید.
توکیو بسیار مدرن و پر زرقوبرق است و از غرب شدیداً تأثیر پذیرفته است. با اینحال این شهر کماکان شهر جداافتادهای است. از چگونگی استفاده از خطوط مترو تا سفارش دادن غذا، موارد زیادی هستند تا یک بازدیدکنندهی تازه وارد را دچار سردرگمی بکنند. توکیو بسیار بزرگ و ناشناخته است و کماکان مردم آن سخت با غریبهها خو میگیرند. با اینکه این شهر بسیار شلوغ و پرهیاهوست، کماکان میتوانید در چایخانههای کوچک و بارها یک پناهگاه آرام برای خودتان دستوپا کنید. زمان زیادی طول خواهد کشید تا از توکیو سردربیاورید.
سر یک شتر واقعی که قبلاً زنده بوده، بر سر یک قلاب در مغازه است، زبان آن نیز به طرز ناراحت کنندهای به یک سمت آویزان است. این سر به این معناست که قصاب در این مغازه گوشت شتر میفروشد. در قسمت قدیمی شهر فاس مناظر غریبی یافت خواهید کرد. انتقال اجناس با خر و گاری صورت میپذیرد. ادویهها بسیار تند هستند. تکههای بزرگ جگر و گوشت بر روی ماهیتابههای داغ جلز و ولز میکنند. بوی غلیظ دباغخانههای چرم در فضا میپیچد. قرنهای متمادی است که مردم با لباسهای محلی در دخمههای تودرتو و شلوغ این شهر رفتوآمد میکنند. فاس تا جایی که ممکن است از فضای شهرهای مدرن بهدور است.
اتفاقا این شهر ها جز در یک سری جزئیات مانند خوراک پوشاک، بسیار از فرهنگ غرب تاثیر پذیرفته اند و ائدئولوژی دیگه ای در مقابل کشورهای صنعتی غربی ندارند.