آفتابنیوز : به عقيده ايشان خدا، ذات يگانهاى است مركب از سه اصل لا يتجزى بنامهاى:
«معنى»، «اسم»، «باب»، اين تثليثبه نوبت در وجود انبياء مجسم و متجلى گشته است و آخرين تجسم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات يگانه در تثليث لا يتجزايى در وجود على(ع) و محمد(ص) و سلمان فارسى تجسم يافت، بدين سبب تثليث مزبور را با حروف عمس (ع - م - س) معرفى مىنمودند كه اشاره به حروف اول سه اسم على(ع) و محمد(ص) و سلمان است.
«نصيريه» معتقد به تناسخند و مانند دروز به دو دسته روحانى تقسيم مىشوند يكى «عامه» و ديگرى «خاصه».
طبقه خاصه از خود كتب مقدسى دارند و مضمون آنها را تاويل مىكنند ولى براى عامه مكشوف نمىسازند.
مراسم مذهبى را روحانيان ايشان بر بلنديها در بقاعى كه (قبه) ناميده مىشود برگذار مىكنند.
قبهها معمولا بر مقابر اولياى آن طايفه قرار دارد.
«نصيريه» در بزرگداشت عيسى(ع) افراط مىكنند و حواريون و عدهاى از شهداى مسيحى را محترم مىشمرند و به تعميد و اعياد مسيح نيز توجه دارند.
برخى از دانشمندان فرق «على اللهى» و «نصيريه» را يكى دانستهاند و اين نظر صحيح نيست زيرا تنها چيزى كه اهل حق و نصيريه را متحد مىسازد همان الوهيت على(ع) است كه اختصاص به همه فرقههاى غلاة شيعه دارد ولى در ديگر عقايد و تشريفات مذهبى به هيچ وجه با يكديگر يكسان نيستند.
طايفه «نصيريه» امروزه، در جند الاردن در شام و بخصوص در شهر طبريه مسكن دارند. شهرستانى گويد: «نصيريه» در الوهيت على(ع) چنين استدلال كنند كه ظهور روحانى در جسد جسمانى امرى است كه هيچ خردمندى منكر آن نيست.
اما در جانب خير در ظهور روحانى در جسم مانند ظهور جبرئيل در بعضى اشخاص است گاه جبرئيل به صورت اعرابى يا بشر ديگر بر پيغمبر ظاهر مىشد اما از جانب شرع ظهور شيطان به صورت انسان جايز استحتى جن به صورت بشر ظاهر مىگردد و به زبان آدمى سخن مىگويد و چون جايزست كه خداوند به صورت اشخاص ظاهر شود بالاتر از على(ع) كى است كه به صورت او ظاهر نگردد؟ و بعد از او در جسم فرزندان او نيايد كه بهترين مردم بودند و به زبان ايشان سخن نگويد. على(ع) اهل باطن و اسرار بود پيغمبر(ص) فرمود: انا احكم بالظاهر و الله يتولى السرائر از اين جهت پيغمبر(ص) چون به ظاهر حكم مىكرد جنگ با مشركين بر او واجب شد و چون على(ع) بر سراير و بواطن مردم علم داشت مامور قتال منافقان شد.
پيغمبر(ص)، على(ع) را به عيسى(ع) تشبيه كرد و گفت: اى على(ع) اگر مردم آنچه را كه درباره عيسى(ع) بن مريم گفتهاند درباره تو نمىگفتند هر آينه من درباره تو سخنها و گفتارهايى را مىراندم، از اين جهت على(ع) را در رسالت تشريك نبوت حضرت محمد(ص) دانستند.
پيغمبر(ص) گفت: در ميان شما كسى است كه براى تاويل قرآن جنگ مىكند در حالى كه من براى تنزيل مىجنگيدم.
اين كه على(ع) توانستبا منافقان بجنگد و با مار سخن گويد و در خيبر را بكند به قوت جسدانى نبود بلكه به نيروى الهى و قوه ربانى بود، زيرا خداوند به صورت او مجسم گشت و به دست او جهان را آفريد و بزبان وى سخن گفت و على(ع) پيش از خلق آسمانها و زمين موجود بود.
شهرستانى بين «نصريه» و «اسحاقيه» كه هر دو فرقه به الوهيت على(ع) معتقد بودند يك نوع امتياز قايل شده و گفته: نصيريه تمايل بيشترى به قرار دادن جزء الهى در على(ع) دارند و حال آن كه «اسحاقيه» مايلند كه على را در نبوت با پيغمبر شريك بدانند.
«نصيريه» سبب وجه تسميه خود را نسبت آن قوم به غلام حضرت على(ع) (نصير) مىدانند. از اعياد مهم نصيريه مىتوان اين عيدها را نام برد:
1 - عيد غدير در هجدهم ذى الحجه.
2 - عيد فطر.
3 - عيد قربان يا اضحى.
4 - عيد فراش يعنى شبى كه پيغمبر(ص) از مكه به مدينه هجرت كرد و على(ع) در فراش او خفت.
5 - عيد غدير دوم كه آن را يوم الكسا گويند كه حديث مذكور در آن روز نازل شد و پنج تن يعنى محمد(ص) و على(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسين(ع) در زير كساء قرار گرفتند.
6 - عيد ايرانى نوروز و مهرگان.
كتاب كوچكى به عنوان كتاب «التعليم الديانة النصرية» كه مخطوط است و در كتابخانه ملى پاريس تحت عنوان شماره 6182 مضبوط مىباشد در عقايد آن فرقه تاليف يافته است و در آن صد و يك سؤال و جواب مطرح شده است، چنان كه مىپرسد كيست كه ما را آفريده؟ على بن ابيطالب.
از كجا بدانيم كه على(ع) خداوند است؟ از آنجايى كه خود بر سر منبر گفت:
انا سر الاسرار انا شجرة الانوار انا دليل السماوات، الخ كيست كه ما را به شناختن پروردگارمان خوانده است؟
او محمد(ص) كه در خطبه فرمود: «على ربى و ربكم».
سپس گويند كه: محمد(ص) حجاب على(ع) استيعنى على(ع) خداوند است و در محمد(ص) پنهان شده است.
«نصيريه» در كتاب «المجموع»، على(ع) را به نام احد و صمد و لم يلد و لم يولد و قديم لم يزل توصيف كردهاند و شهادت مذهب ايشان چنين است:
اشهد ان لا اله الا على بن ابيطالب و على هو الذى خلق محمدا و سماه الاسم و محمد هو حجاب على و مسكنه و محمد خلق سلمان الفارسى من نور نوره و جعله الباب و المكلف بنشر دعوته و محمد خلق الايتام الخمسة.
يتيمان پنجگانه عبارت بودند از: مقداد و ابوذر غفارى و عبد الله بن رواحه و عثمان بن مظعون و قنبر بن كدان دوسى.
نصيريه به چهار طايفه تقسيم مىشوند:
1 - حيدريه منسوب به حيدر كه لقب حضرت على(ع) است.
2 - شماليه كه گويند على(ع) آسمان است و در آفتاب جاى دارد و شمس همان محمد(ص) است از اين جهت ايشان را «شمسيه» ناميدند.
3 - كلازيه يا قمريه كه معتقد بودند على(ع) در ماه ساكن است و هرگاه آدمى شرابى صاف بنوشد به ماه نزديك مىشود و پيشواى اين طايفه محمد بن كلازى بود.
4 - غيبيه گفتند: خداوند تجلى كرد و سپس پنهان شد و اكنون زمان غيبت است و آن غايب على(ع) است و ايشان مانند اسماعيليه خداوند را مجرد از صفات دانند: علويه.
ملل و نحل، شهرستانى، ص 154 - 169.
مذاهب الاسلاميين، ج 2، ص 62 - 425 - 459 - 460 - 474 - 495.
اسلام در ايران، ص 321 - 326.
سوسن السليمان، ص 231 - 246.