کد خبر: ۳۳۳۸۳۰
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۲

با پادرمیانی فامیل،قاتل پسرعمه از قصاص نجات یافت

پسری که در نوجوانی پسرعمه خود را به قتل رسانده و حکم قصاص او به تأیید نهایی رسیده بود، با بخشش اولیای دم و پرداخت دیه از مجازات مرگ رهایی یافت و به زندگی بازگشت.
آفتاب‌‌نیوز : شرق نوشت:پسری که در نوجوانی پسرعمه خود را به قتل رسانده و حکم قصاص او به تأیید نهایی رسیده بود، با بخشش اولیای دم و پرداخت دیه از مجازات مرگ رهایی یافت و به زندگی بازگشت.

در یک ثانیه به قاتل تبدیل شدم

 اژدر اسدبیگی، مدیرکل زندان‌های کرمانشاه، دراین‌باره توضیح داد: نوجوانی که در نزاع دسته‌جمعی مرتکب قتل عمدی و به قصاص نفس محکوم شده بود، پس از دو سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت، از سوی شاکیان با عفو و گذشت مواجه شد و به آغوش خانواده خود بازگشت. این مقام قضائی گفت: «تیم اخذ رضایت زندان‌های استان کرمانشاه با همکاری نهاد حمایتی جمعیت امام‌علی(ع) و رئیس کانون اصلاح و تربیت و مددکار این مرکز برای جلب رضایت شکات پرونده پیگیری زیادی کردند».

عموی قاتل که برای فیصله‌دادن به پرونده تلاش زیادی کرد دراین‌باره گفت: «قتل در روستای «چورژی» شهرستان پاوه اتفاق افتاد. اصل درگیری از این قرار است که دختر یکی از برادران دیگرم را به عقد خواهرزاده‌ام که کشته شده است، درآوردند. قبل از آن، من بارها به خانواده عروس و داماد مراجعه کردم و به آنها گفتم این ازدواج درست نیست؛ چون آنها علاوه بر ١٥ سال اختلاف سنی، با هم همخوانی ندارند، پسر فوق‌لیسانس است و دختر فقط تا سوم راهنمایی درس خوانده و اینها در آینده به مشکل می‌خورند. در نهایت خواهر و برادر من به حرفم گوش نکردند و براساس احساس و سنت و به صورت ضرب‌الاجلی مراسم ازدواج آنها را برگزار کردند. بعد از مدتی خواهرزاده من برای گذراندن طرح باید به بیمارستان کهریزک تهران می‌رفت که ظاهرا همین موضوع دلیلی بر افزایش اختلاف شد. همین اختلافات بعد از مدتی نزاعی را رقم زد که در جریان آن برادرزاده‌ام، خواهرزاده‌ام را با چاقو به قتل رساند. بعد از آن، من مرتب به خانه خواهرم می‌رفتم و می‌گفتم شما سه راه دارید، یا گذشت کنید، یا دیه بگیرید یا قصاص کنید که هر کدام را انجام دهید از نظر شرعی درست است و حق شماست. اما هر کاری می‌کنید حواستان باشد که سربلند شوید. آن‌قدر این حرف‌ها را تکرار کردم که بالاخره اولیای دم حاضر به دریافت دیه شدند و با گرفتن ٣٠٠ ‌میلیون تومان رضایت دادند».


گفت‌وگو با پدر قاتل


‌ ماجرای قتل چه بود؟

مسئله ما، یک مسئله فامیلی بود. به‌هرحال عضو یک خانواده بودیم، اما به ‌دلیل این اتفاق خانه‌مان را عوض کردیم. دراین‌بین، برادرم خیلی زحمت کشید و مرتب خانه خواهرم بود. درنهایت به کمک برادرم، فامیل و شورای حل اختلاف موفق شدیم رضایت بگیریم. البته چندبار هم با برادرم به تهران مراجعه کردیم و به چند مؤسسه خیریه رفتیم که اکثر آنها به ما گفتند چون پرونده شما قتل عمد است، کمکتان نمی‌کنیم، اما در نهایت جمعیت امام‌علی(ع) به ما کمک کردند و موفق شدیم مبلغ ٣٠٠ ‌میلیون را فراهم کنیم.
‌ به‌هرحال ٣٠٠ ‌میلیون تومان پول زیادی است، چطور توانستید این مبلغ را فراهم کنید؟
بیشتر مبلغ را خودمان تهیه کردیم. ما همسایه خواهرم بودیم که پسرش به دست پسر من کشته شد. من آن خانه را ١٠٥‌ میلیون تومان فروختم. ٢٠‌ میلیون تومان برادرم که در جلب رضایت نقش مهمی داشت به ما کمک کرد. ١٠٥ تومان هم جمعیت امام‌علی(ع) و باقی مبلغ را هم اقوام و فامیل و اهالی محل کمک کردند و به خواست خدا مبلغ ٣٠٠ ‌میلیون تومان فراهم شد.
‌ چطور رفتار کردید که موفق به جلب رضایت و گذشت از قصاص شدید؟
برادرم بیشترین نقش را در رضایت داشت و من خیلی در جریان نیستم. او صلاح دانست که من دور باشم، اما روزی که برای رضایت کتبی همراه امام‌جمعه و پدر مقتول که شوهر خواهرم است رفته بودیم، پدر آن مرحوم گفت در حقیقت ٥٠ درصد به خاطر برادرم رضایت داده است؛ چون در این مدت حتی یک‌بار هم نگفت که ما انتظار داریم رضایت بدهی، او فقط می‌گفت من خواهرزاده‌ام زیر خاک است و برادرزاده‌ام هم در زندان. هر دو آنها برای من مساوی هستند و شما هر کاری را که صلاح می‌دانی انجام بده.
‌ چه شد که خواهر و دامادتان راضی به رضایت شدند؟
به‌هرحال ما فامیل بودیم و مقتول هم خواهرزاده من بود و هر بار که توانسته بودم به او کمک کرده بودم. حتی هر دفعه که خانه ما آمده بود کرایه تاکسی و راهش را در جیبش گذاشته بودم. بالاخره  با خواهرزاده‌ام غریبه نبودیم. پدر مقتول زمانی که تصمیم به رضایت گرفت برای اینکه برادرانش نگویند خواهرم برای جان پسر برادرش حاضر به گذشت شده است، از او وکالت گرفت که صددرصد تصمیم‌گیری به عهده خودش باشد و در نهایت هم وقتی رضایت داد ٣٠٠‌ میلیون تومان دیه گرفت و تعهد محضری دادیم که دیگر در شهرستان پاوه زندگی نکنیم.
‌ توصیه شما به افرادی که در وضع مشابه شما هستند و فرزند در آستانه قصاص قرار دارند چیست؟
در یک‌سال اول هیچ کس را برای رضایت نفرستادم؛ چون می‌دانستم نتیجه نمی‌گیریم. بعد یک ‌سال هم از برادرم، شورای حل اختلاف کرمانشاه و معتمدان کمک گرفتم.
‌ آیا می‌دانید چه شد دامادتان تصمیم به رضایت گرفت؟
حقیقتش این است که پدر مقتول آدمی مؤمن است. قاعدتا خیلی با خودش فکر کرده و یک روز به این نتیجه رسیده‌ که این اتفاق باعث شده است بین دو خانواده فاصله بیفتد و اگر او تصمیم به قصاص داشته باشد و پسر من از بین برود، فاصله دو خانواده بیشتر می‌شود، همسرش که خواهر من است غصه می‌خورد و مشکلات بیشتر می‌شود.
‌ الان وضع زندگی‌تان چطور است، به‌هرحال پولی که شما فراهم کردید مبلغ کمی نیست.
من الان خانه‌ام را فروخته‌ام و در خانه‌ای مستأجر هستم و با حقوق ٧٧٠‌ هزارتومانی ٣٥٠‌ هزارتومان کرایه خانه می‌دهم. به‌هرحال یک نزاع، بلایی سر ما و خانواده‌مان آورد که هیچ‌کس تصورش را هم نمی‌تواند بکند.
گفت‌وگو با قاتل بخشیده‌شده
‌ماجرای قتل را تعریف کن.

اصلا نمی‌خواهم در مورد آن روز صحبت کنم که آن روز برایم تداعی شود.
‌ چطور شد که ماجرا به آنجا ختم شد؟
وقتی من این تصمیم را گرفتم فقط یک‌ثانیه طول کشید. الان که به آن ماجرا فکر می‌کنم انگار که در سرنوشت من نوشته شده بود که چنین اتفاقی باید رخ بدهد.
‌ توصیه تو به هم‌سن‌وسالان تو که ممکن است در شرایط آن روز تو قرار بگیرند چیست؟
قبل از اینکه دست به هر کاری بزنند حتما فکر کنند، من هم اگر از مغزم کمک می‌گرفتم قطعا آن اتفاق نمی‌افتاد و الان هم که این اتفاق افتاده پشیمانم و راضی هستم به رضای خدا.
‌ چه مدتی در زندان بودی؟
آن موقع ١٧ سالم بود و الان ١٩ سال دارم.
‌ در کانون رفتارشان با تو چگونه بود؟
رفتارشان خوب بود، هم در آگاهی و هم در کلانتری و کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه.
‌ در زندان چه می‌کردی؟
من آدمی مؤمن و اهل عبادت هستم. در کانون در مسابقه قرآنی بین چهار استان شرکت کردم و دوم شدم. هفت‌ماه هم روزه گرفتم. البته پیش از این اتفاق هم نماز می‌خواندم و ورزش می‌کردم و زندگی عالی‌ای داشتم. در تیم منتخب قرآن پاوه حضور داشتم و برای تیم منتخب استان کرمانشاه هم تست دادم اما به خاطر درس نتوانستم در بقیه مسابقات شرکت کنم. با این همه الان هم راضی هستم، خطایی انجام داده‌ و جزایش را هم تا حدودی تحمل کرده‌ام.
‌اگر ماجرای مشابهی برایت اتفاق بیفتد این‌بار چطور رفتار می‌کنی؟
اولا خدا نکند که دوباره اتفاق بیفتد، بعد هم خودم را کنترل یا محل را ترک می‌کنم.
‌ در زمان قتل کلاس چندم بودی؟ آیا در زندان درس خواندی؟
در زمان قتل، پیش‌دانشگاهی رشته تجربی بودم، در زندان هم فامیل گفتند به احترام آن مرحوم درس نخوانم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین