آفتابنیوز : صلاحالدین هرسنی - استاد دانشگاه - در ادامه در «عصرایران» نوشت: قطع کامل روابط دیپلماتیک بین دو قطب بزرگ شیعه و سنی منطقه در حالی صورت میپذیرد که این دو کشور دستکم در چهار سال گذشته درگیر جنگ تمامعیار در بحران سوریه بودهاند، بنابراین چنین وضعیتی، اغلب کشورهای عرب منطقه را برای ادامه تنش در بحران سوریه و به تبع آن در منطقه نگران کرده است.
به گزارش ایسنا، در این راستا تلاش عربستان برای بسیج و همراه کردن متحدانش در قبال ایران که به قطع و کاهش روابط دیپلماتیک برخی کشورهای عربی با تهران شد، به واقع دمیدن بر آتشی تلقی شد که بسیاری از ناظران معتقدند که اگر بالا بگیرد، دامن همه منطقه را خواهد گرفت. با توجه به سطح اختلافات دو قطب قدرت در منطقه و با توجه به تصاعد بحران در روابط دیپلماتیک دو کشور پرسش اساسی این است که آیا بحران فزاینده در روابط ایران و عربستان می تواند به جنگ بیانجامد؟
در پاسخ به این پرسش باید اذعان داشت که با توجه به دلایل واقعبینانه به نظر نمیرسد که بحران فزاینده موجود در روابط دیپلماتیک دو کشور به جنگ مستقیم منجر شود.
اولین دلیلی که میتواند بر امتناع از بروز جنگ میان دو کشور دلالت کند آن است که اساساً نزاعهای دیپلماسی دو کشور اغلب مذهبی و اقتصادی و در پارهای از موارد ارضی بوده است. هر دو کشور خواهان آنانند که داعیهدار رهبری جهان اسلام را عهدهدار باشند. بنابراین تحرکات موجود و جزر و مدهای حاصل از آن هرچند میتواند روابط دیپلماتیک دو کشور را تیرهتر کند، اما بعید است که به جنگ مستقیم منجر شود.
دومین دلیلی که میتواند بر امتناع از بروز جنگ میان دو کشور دلالت کند، مربوط به دکترینهای استراتژیک برای پشبرد اهداف دولتها در منازعات و درگیر شدن در یک جنگ تمامعیار است. در دکترینهای استراتژیک امر مفروضی وجود دارد مبنی بر آنکه اگر حریف اول بداند که حریف دوم قابلیت وارد کردن ضربه دوم را داراست، حریف اول هیچگاه جنگ را آغاز نمیکند، زیرا هرگونه اقدامی به معنای نابودی حریف اول است که از طرف حریف دوم بر او وارد میشود. امروز ایران و عربستان به عنوان دو حریف استراتژیک در تنازعات خاورمیانه قابلیت وارد کردن ضربه اول و دوم را علیه یکدیگر دارند.
مثلا عربستان میتواند با نقشی که در تولید بالای نفت در اوپک با هدف کاهش قیمت جهانی آن دارد، به اقتصاد ایران صدمه بیشتری بزند، هرچند سعودیها خود نیز از کاهش قیمت نفت ضرر میکنند. با این حال مسلم است که این اقدام عربستان در حکم وارد کردن همان ضربه اول در دکترینهای استراتژیک است که محققاً مطلوب ایران نیست. در مقابل ایران هم میتواند روی نقاط ضعف عربستان با راهبرد جنگ نیابتی در حوزههای بحرانی عربستان نظیر یمن و بحرین، چالشهای بیشتری به سعودیها تحمیل کند.
سومین دلیلی که میتوان بر امتناع از بروز جنگ میان دو کشور ارائه داد مربوط به نوع راهبردهای طرفین بحران است. در یک طرف بحران راهبردهای ایران قرار دارد که با الگوهای دولت یازدهم خواهان منطقهای امن، با ثبات و عاری از هرگونه خشونت است. در طرف دیگر بحران محمد بن سلمان وزیر دفاع سعودی قرار دارد که جانشین ولیعهد و پسر ملک سلمان است. طبق همه معیارهای منطقی هیچیک از آنها نفعی از یک جنگ علنی و تمامعیار نمیبرند؛ چراکه ایران با الگوهای رئیسجمهور خود حسن روحانی به تازگی به توافق هستهای دست یافته است و لاجرم به تحکیم قدرتش از طریق یک دوره نوسازی اقتصادی نیاز دارد. محمد بن سلمان نیز باید با توجه به اقتضائات و بحرانهای درون خاستگاهی آن هم از جنس بحران مشروعیت که از الگوهای رفتاری ملک سلمان ناشی است، باید موقعیت لرزان خود و سایر فرزندان صاحب منصب جدید سعودی را تثبیت کند.
اما مهمترین دلیلی که میتوان بر امتناع از بروز جنگ میان دو کشور ارائه داد، بیشتر متوجه ایران است تا عربستان. هماینک ایران شاهد یک رویداد سیاسی است و این رویداد سیاسی مهم چیزی جز فروپاشی رژیم تحریمها علیه ایران نیست. در شرایطی که توافقی میان ایران و قدرتهای جهانی به امضا رسیده است و با توجه به پیامدها و هزینههای سنگین دیپلماسی که با حادثه آتش زدن سفارت عربستان و حمله به کنسولگری آن کشور در مشهد گریبانگیر دیپلماسی ایران شده است، ایران خویشتنداری و مسالمت را ترجیح داده است. بدون شک این راهبرد متضمن فوایدی است که از یک سو بیشتر ناظر بر تأمین منافع ملی است و از سوی دیگر تلاش برای جبران خطای عناصر و عاملانی است که دستاوردهای دیپلماسی معطوف به عقلانیت را در معرض خطر قرار میدهند.
با توجه به درگیریهای لفظی که بارها در وقت حاضر در زبان مقامات عربستان ساری و جاری شده است، این درگیریهای لفظی را باید به مانند ابرهایی دانست که آسمان سیاست دو کشور را تیره میسازند. اما دیری نمیپاید که به تدریج آن هم با تمهید مقدماتی جدید از مقدار و شدت آن کاسته خواهد شد. بنابراین با مجموعه دلایل ارائه شده، به لحاظ منطقی نباید هیچ جنگی بین دو کشور رخ دهد هر چند که خاورمیانه این روزها در حکم انبار باروت است و این قابلیت را دارد که هرگونه تضمینی را در امتناع از بروز جنگ بیاثر سازد.