آفتابنیوز : شیرین صدر نوری در گفتوگو با ایلنا در خصوص تماسهای گرفته شده با خط مشاوره تلفنی صدای یارا- وابسته به انجمن حمایت از حقوق کودکان- طی ۹ ماهه اخیر با بیان اینکه بیشترین تماس طی این مدت در ارتباط با مشکلات رفتاری کودکان بوده است، گفت: ۸۵۳ تماس تلفنی در این خصوص وجود داشته است. مشکلات رفتاری کودکان شامل لجبازی، پرخاشگری و عصبی بودن، عدم اعتماد به نفس، تنبلی و عدم مسئولیتپذیری آنان میشود.
وی با اشاره به اینکه طی این مدت ۷۷۳ نفر نیز در رابطه با مسائل خانوادگی شامل عدم آگاهی به شیوههای فرزندپروری، اختلاف پدر و مادر در شیوههای تربیتی، ناسازگاری کودک و همچنین تکفرزندی بوده است، ادامه داد: همچنین تماسهایی در خصوص مسائل درسی کودکان شامل افت تحصیلی، عدم علاقه به تحصیل، عدم تمرکز و غیره گرفته شده است.
صدر نوری با تاکید بر اینکه مادران به دلیل ارتباط بیشتر با مسائل کودکان بیشترین تماس گیرندگان ما را تشکیل دادند، خاطرنشان کرد: ما بیشتر علاقه داریم که خود کودک درباره مشکلاتش با ما تماس بگیرد، اما بسیاری از کودکان از وجود این خط خبر ندارند. همچنین از صحبت درباره مسائلشان میترسند یا در این زمینه آگاهی لازم را ندارند، لذا کمتر شاهد تماس کودکان با خط صدای یارا هستیم.
مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان افزود: بیشترین گروه سنی که درباره آنها مشاوره صورت گرفته رده سنی ۴ تا ۷ سال بوده است که مشکلاتی را در خصوص پرخاشگری، لجبازی، دروغگویی و رفتن به مدرسه داشتهاند.
وی همچنین در خصوص مشکلات رفتاری کودکان با تاکید بر اینکه شکل پرخاشگری در کودکان تغییر یافته است اظهار کرد: تا چند سال پیش کودکان با بازی در کوچه و خیابان تخلیه هیجانی میشدند، اما در حال حاضر بچهها در خانه مانده و تبلت در دست دارند.
صدر نوری با اشاره به افزایش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان نسبت به والدین و دوستانشان و نیز پایین آمدن آستانه تحمل کودکان گفت: کوچک شدن فضای زندگی کودکان که باعث شده آنها فرصت زیادی برای بازی کردن و دویدن نداشته باشند و در نتیجه نتوانند؛ تخلیه هیجانی کنند از جمله عوامل بروز این مشکلات در کودکان است.
سرپرست خط صدای یارا افزود: امروزه شکل بازی کودکان و نیز مدل رفتار والدین با آنان تغییر کرده است به این معنا که والدین حساستر شده و میخواهند کودکان خود را طبق اصول پدر و مادری بار آورند، اما بدون اطلاع کافی. بسیاری از آنان فکر میکنند همه چیز را بلدند.
وی با اشاره به اینکه عدم هماهنگی پدر و مادر در شیوههای تعلیم و تربیت از مواردی است که میتواند باعث ایجاد پرخاشگری و لجبازی در کودک شود، ادامه داد: در دسترس بودن امکانات رفاهی همچون موبایل و تبلت برای کودکان و نیز افزایش رقابت کودکان بر سر این امکانات از دیگر عوامل افزایش پرخاشگری در میان آنان است.
صدر نوری با تصریح براینکه کودکان امروز نسبت به کودکان ۱۰ سال پیش عجولتر و عصبانیمزاجتر هستند، گفت: آلودگیهوا، تغییر شکل تغذیه، افزایش جمعیت، شلوغی، مشاهده نزاعهای خیابانی، مشاهده خشونت در برنامههای تلویزیونی و بازیهای کامپیوتری از عواملی است که آثار منفی و سیستم اعصاب و روان آیندهسازان کشور گذاشته است.
سرپرست صدای یارا خاطرنشان کرد: وقتی کودکان با آستانه تحمل پایین به سنین بزرگسالی رسیده و وارد اجتماع میشوند، ممکن است؛ نتوانند بسیاری از مشکلات را تاب آورند و با بروز کوچکترین ناملایمت در محیط شغلی یا زندگیشان بهم میریزند و ممکن است؛ رفتارهای پرخاشگرانه نشان دهند.
وی با بیان اینکه بسیاری از تماسگیرندگان از بیمسئولیتی کودکانشان گلایه داشتند، اظهار کرد: این مسئله نیز ناشی از نوع برخورد والدین با کودک است، زیرا سهلگیری بیش از اندازه والدین باعث میشود که در آینده آنان نتوانند از کودکان خود مسئولیت بخواهند.
این مددکار با تاکید بر لزوم آموزش مهارتهای زندگی در مدارس گفت: مهارتهای زندگی در کتب درسی آمده است اما کیفیت لازم را ندارد. به عنوان مثال نیاز است که کودک در سنین دبستان مهارت نه گفتن را بیاموزد تا اگر فردی از او خواست رفتاری انجام دهد که به نظر او ناپسند است بتواند نه بگوید.
صدر نوری با اشاره به اهمیت شیوه رفتار درست با کودک بر ضرورت آموزش شیوههای والدگری به والدین پیش از بچهدار شدن تاکید کرد.
فاطمه قاسمزاده نیز ضمن تایید افزایش مشکلات رفتاری در بین کودکان گفت: برخی از علل این رفتارها ریشه در مشکلات موجود در خانوادهها دارد و مشکلات اقتصادی، تربیتی، ناسازگاری پدر و مادرها و اختلافات میان آنها باعث ایجاد مشکلات رفتاری در کودکان میشود که شاید اضطراب مهمترین آنها باشد.
وی با بیان اینکه اضطراب منشاء بسیاری از مشکلات رفتاری در کودکان است، اضافه کرد: به طور مثال گاهی خشونت، مشکلات درسی و... ناشی از اضطراب است. همچنین برخی از مشکلات رفتاری کودکان به مدارس بازمیگردد، زیرا مدارس ما مشکلات زیادی دارند و گاهی برخی معلمان با دانشآموزان رفتارهایی همراه با محبت و همدلی ندارند که این موضوع باعث شده برخی بچهها مدرسه را دوست نداشته باشند.
قاسمزاده با تاکید بر اینکه فشار درسی نیز میتواند در کودکان ایجاد مشکل کند، اظهار کرد: متاسفانه هنوز در مدارس حفظ کردن شیوه قالب آموزش است که این شیوه سخت و وقتگیر بوده و در عین حال باعث میشود دانشآموز مطلب را درک نکند. همچنین شیوههای تدریس نامناسب، زیاد بودن میزان تکالیف و وجود رقابت بر سر گرفتن نمره که باعث شده دوستی و همدلی از میان دانشآموزان برود از دیگر مشکلات آموزشی مدارس ما است.
این روانشناس کودک درصد کمی از مشکلات رفتاری را ناشی از مشکلات ژنتیکی دانست و گفت: در حال حاضر میزان اوتیسم در بین کودکان افزایش یافته است. همچنین برخی کودکان به لحاظ هوشی در حد مرزی قرار دارند که این موضوع میتواند زمینه بروز رفتارهای نامطلوب را در کودکان ایجاد کند.
وی مسائل اکولوژیک و آب و هوایی همچون آلودگی هوا را از دیگر دلایل بروز مشکلات رفتاری در میان کودکان عنوان کرد و گفت: امروزه آسم در میان کودکان افزایش یافته است که بیماری و رنج ناشی از آن نیز میتواند باعث ایجاد رفتارهای نامطلوب در میان کودکان شود.
قاسمزاده با بیان اینکه امروزه والدین به شیوه درست آموزش کودکان آشنا نیستند، ادامه داد: والدین با شیوههای فرزندپروری مطلوب آشنا نیستند، زیرا در جایی یاد نگرفتهاند و متاسفانه هنوز بر اساس شیوههای سنتی عمل میکنیم که کافی نیست.
این فعال حقوق کودک با اشاره به اینکه ۹۰ تا ۹۵ درصد والدین با خشونت، تحکم و فریاد با اشتباهات فرزندانشان برخورد میکنند، خاطرنشان کرد: این والدین هنوز نمیدانند که برخی اشتباهات کودکان خطاهای رشد است و دلیل آن ندانستن است و نه ناسازگاری کودک که این نوع برخورد تاثیری منفی بر روابط والدین و فرزندان دارند.
وی تصریح کرد: یکی از نواقص نظام آموزشی ما این است که نه مهارتهای زندگی را به دانشآموزان یاد میدهیم و نه شیوههای فرزندپروری را طی دوران تحصیل به آنها آموزش میدهیم که این موضوع نتایج منفی در پی دارد.
قاسمزاده با تاکید بر اینکه منظور از آموزش با کیفیت آموزشی است که برای زندگی آینده دانشآموزان از جمله تربیت نسل آینده مفید باشد، تاکید کرد: یونسکو چهار اصل را برای آموزش در قرن ۲۱ تعریف کرده است که شامل آموختن برای یاد گرفتن، آموختن برای به کار بردن، آموختن برای زندگی کردن و آموختن برای با هم زندگی کردن است که متاسفانه هیچ یک از این اصول در آموزش و پرورش ما وجود ندارد و به همین علت فارغالتحصیلان مهارتهای لازم برای مواجه با زندگی را ندارند.