آفتابنیوز : سنايي را بي ترديد مي توان شاعر تحول گرا ناميد. شاعري كه تحول در ذات او بوده و وي را از فضاي دربار و شادخواري هاي فراوان، به ميان مردم و رهايي از تقيدات حكومتي مي كشاند. او همزمان كه به خود مي آيد شعرش نيز حالات، قوالب و معاني جديدي را تجربه مي كند.
حكيم ابوالمجدود بن آدم معروف به سنايي غزنوي از عرفا و شعراي عصر خود و غزنين بود و از بزرگترين و جامع ترين عرفاي نيمه دوم قرن پنجم و نيمه اول قرن ششم هجري در ايران است.
دربار غزنويان، سنايي را در آغاز شاعري مجذوب خود ساخت و وي نيز مدت ها مادح بزرگان و اميران و وزيران دربار بود. اشعار سنايي در اين دوره در عين حال كه از بار معاني و مضامين خوبي برخوردار است ولي چون ذات مدح گونه دارد و اصل شعر بر پايه مدحت كسي سروده شده است آن ارتباط و پيوندي كه بايد با خواننده برقرار كند ندارد.
اما شاعري چون سنايي اين پتانسيل و توانايي را دارد كه از لاك ريزه خواري خوان پادشاهان درآيد و راه صوابي پيش گيرد كه سبب مانايي و حيات طولاني او شود. وي چندي بعد به دلايلي چنان كه شعر درباري را فراموش مي كند فضاي جديدي در شعرش خلق مي شود كه گويي سنايي با دو ويژگي و ذات دست به خلق آثاري ادبي و عرفاني زده است و شعر دوره اول او هزل و كلمات ركيك و حتي شوخي هاي گاه ناپسند به چشم مي خورد، اشعاري كه شاعر آنها را با مهارت و لطافت نيز مي سرود. وي در اين دوره بيشتر مقلد است و از عنصري، فرخي و مسعود سعد پيروي مي كند و ضمن آن كه قصيده هاي اين دوره او مشحون از تغزلات لطيف و دل انگيز است اما اشعار عميق و درخور تعمق نيز دارد.
آثار ماندگار سنايي اغلب مربوط به دوره دوم است و اين آثار چنان شگرف و تاثيرگذارند كه از درك و دانش بالاي سنايي حكايت مي كند.
برخي از آثار او عبارتند از: كليات ديوان، قصايد، غزليات، قطعات، رباعيات و... كه مربوط به دوره اول زندگي اوست:
- حديقه الحقيقه يا فخري نامه يا الهي نامه كه در باب مضامين عرفان، فقهي، كلامي، فلسفي، امثال و حكم و فنون مختلف آن عصر نظير طب و نجوم است و اما كارنامه بلخ كه سنايي آن را هنگامي كه در بلخ بود، سروده است و در حقيقت مطايبات اوست و سيرالعباد الي المعاد در بيان سير و سلوك روح در مراتب ناسوت و عروج آن به عالم ملكوت است. تجربه العلم و عشق نامه عقل نامه و طريق التحقيق كه به سته سنايي معروفند متعلق به دوره دوم زندگي اوست و بسياري از شعرا و عرفا را تحت تاثير خود قرار داد. شاعراني چون عطار، نظامي، خاقاني و مولوي به آثار سنايي علاقه مند بوده و از آن تاثير گرفتند.
سنايي به سبب تازگي گفتار و نوآوري در شعر عصر خود، به شهرت رسيد و ضمن آن كه نمي توان از تأثير بيان و سخن او سخن نگفت. گرچه گاهي شعر او لحن خطابي و بيشتر امري دارد- اشعار دوره دوم زندگي او- و بعضا تند و خشن است اما وي در واژه گزيني تبحري خاص داشت و معمولا از واژه هاي نامأنوس و مهجور كه ذهن خواننده كمتر با آنها آشنا باشد و يا درك معاني واژه ها ممكن نباشد، خودداري مي كرد. اما به جاي آن واژه هايي را برمي گزيد كه در عين سادگي بار معنايي بالايي داشته كه خواننده را مجاب مي كرد تا معاني دروني واژه ها و منظور آن را بيشتر دريابد. با همه اين اوصاف سادگي زبان و رواني واژه ها سبب مي شد كه در بين مردم از اقبال بيشتري برخوردار باشد.
سنايي در حديقه كه مهمترين اثر اوست ساختارهاي زباني و كلامي گذشته ها را پس مي زند و براي تعين بخشيدن به نظم جديد خود زباني جديد را نيز انتخاب مي كند و البته بار علمي خود را در اين دفتر به شكلي زيبا بيان مي كند.
مثنوي هاي او سرشار از تمثيل و تصويرگر حقايق عرفاني و مذهبي است. درازگويي هاي او در قصايد و مثنوي ها چنان نيست كه به زيان خواننده باشد، بلكه از حسن معاني و تصاوير نيز برخوردار است.
سنايي در حقيقت موجد جريان نوگرايي شعر كلاسيك ايران بود. تا قبل از وي واژه هاي ثقيل، مهجور و تركيبات مغلق آوردن موجب فخر و مباهات شعرا بود، اما بعد از او شعر راه جديدي را پيدا كرد و كساني چون خاقاني به صراحت سعي دارند خود را جانشين او سازند. گرچه ساده سرايي هاي سنايي و تركيبات تازه و بكر و بيان معاني دقيق چنان هم راحت نيست كه همه شعرا از آن پيروي كنند:
اي درون پرور برون آراي/ وي خردبخش بيخرد بخشاي...
در دهان هر زبان كه گردانست/ از ثناي تو اندرو جانست
هرزه داند روان بيننده/ آفرين جز به آفريننده...
واژه هاي اين ابيات در عين سادگي چنان پخته و معناگرا هستند كه هر كدام البته شرح و تفصيلي را مي طلبد، ولي با اين وجود مي توان با آنها به راحتي- با هر انديشه و كمترين دانشي- ارتباط برقرار كرد.
پر بيراهه نيست كه بگوييم سنايي كليد واژه هاي عرفان را به عطار داد تا او دريچه اي جديد از دنياي عرفان بگشايد. سنايي كه مدت ها انساني كاملا زميني، عشرت طلب و شادخوار بود خط سير از فضاي وهم آلود سكر و خماري خاكي به فضاي مستي عرفاني را بهتر از ديگران درك مي كند. در آثار وي چون دوگانگي سبك و سخن و انديشه به چشم مي خورد خواننده مي تواند به راحتي اين دو جهان و دو مرحله را حس كند. شايد اگر چنين دگرگوني در او رخ نمي داد، يقينا ما سنايي شاعر عارف را در تاريخ خود نمي ديديم. اما اين اتفاق خجسته شاعر را به مقامي رساند كه شايد هزاران هزار از خيل شعرا آرزوي رسيدن به آنجا را دارند. اشعار سنايي با تمام زيبايي ها و سادگي ها با يك بار خواندن فهم نمي شود. اشعار سنايي را بايد بسيار و بسيار بار خواند تا به كنه و فحواي معاني آن پي برد.