کد خبر: ۳۷۸۱۸
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۸۴ - ۱۳:۴۵

زندگی و مرگ انتوان چخوف

آفتاب‌‌نیوز :  از همان سال نخست تحصيل در دانشگاه به نويسندگي درمطبوعات پرداخت. و درسال 1880 به دريافت جايزه ادبي پوشكين نائل آمد . او در نامه اي به دكتر روسوليمو (ROSSOLIMO)همدوره اش در دانشكده پزشكي نوشته است :
"ترديد ندارم كه تحصيل در دانشكده پزشكي برذوق فعاليت‌‏هاي ادبي ام تأثير شگرفي گذاشت . علم پزشكي توان بينشم را افزون و دانش مرا از جهان وجهانيان بارور كرده است . هيچ كس، جز يك پزشك نمي تواند ارزش راستين طب وتأثير آن را برنوشته‌‏هايم درك كند . من تا جايي كه ميسر بود در همه حال سعي كردم اصول علمي را در آثارم رعايت كنم البته گاه اتفاق مي‌‏افتاد كه ملاحظه اين اصول مقدور نمي شد، در چنين مواردي بطور كلي از خير خود داستان مي گذشتم ."
لازم به ذكر است : داستان‌‏هاي "چخوف "تفكربرانگيزند، بطوري كه خواننده تامدتها تحت تأثير آنها قرار مي‌‏گيرد . چخوف نوشتن را از ايام جواني ، آغاز كرد . او با اسم مستعار "آنتوشاچخونته" مطالبي طنزآميز درباره رفتار مادرزن‌‏ها، كلفت‌‏هاي پير، عروسي‌‏ها ومراسم عزاداري و ... در مجلات چاپ مي كرد . يكي از نخستين آثار او، يعني "سركار يريبشيف"، كه اثري اجتماعي وانتقادي است وبوروكراسي حاكم برنهادهاي اداري ودولتي را ريشخند مي‌‏كند ، اجازه چاپ نگرفت . اما او با همان شدت وعلاقه به نوشتن ادامه داد و داستانهاي كوتاه بسياري نوشت كه نام او را در ادبيات روسيه قبل از انقلاب تثبيت كرد .
شايان ذكر است: داستانهاي چخوف ساده وروشن وموجز است ، و طنز ظريف وتلخي در اغلب آنها وجود دارد . هيچ جزيي از آثارش زايد نيست ، وبه قول خودش "اگر تفنگي را در پرده اول از ديوار بياويزم در پرده دوم يا سوم حتماً تير آن راخالي مي‌‏كنم". اين عبارت البته به آن معنا نيست كه همه نشانه هاي موجود در آثار چخوف، الزاماً ، نماديا نماينده چيزي هستند . مضاميني كه در آثار چخوف وجود دارد، معمولاً از پژمردن آرمان‌‏هاي جواني، دل دادگي‌‏هاي نامعقول وجهل عمومي حكايت مي‌‏كند . چخوف معتقد است قيافه انسان بعداز سي سالگي ، همين كه شخص از آرمان هاي بزرگ خالي شد، مضحك مي‌‏شود، زيرا انسان براي درافتادن با مشكلات وموانع اجتماعي همواره به آرمان‌‏هاي بزرگ نياز دارد .
لازم به ذكر است :داستان‌‏هاي چخوف معمولاً آدم هايي را توصيف وروايت مي‌‏كنند كه در مواجهه با ناملايمات و اوضاع ناهنجار دچار سؤتفاهم مي‌‏شوند . آنها به درك روشني نسبت به آنچه آنها را در چنبر خود گرفتار مي كند نمي‌‏رسند ودريافت مشتركي با يكديگر پيدا نمي كنند . گويي هريك از آدمها در فضاي بسته ومحدود خود به سر مي‌‏برند، وهيچ يك قادر نيستند بدون پرداخت هزينه‌‏هاي سنگين يا فداكردن خود و ديگران از آن فضاي بسته فردي خارج شوند . قانون و سنت وعرف، هيچ كدام گره گشاي مشكلات آدمها و بن بست موجود در روابط آنها نيست . دراين ميان قانون، به عنوان سرمشق يا الگوي رفتاري وضع شده از سوي نظام سياسي حاكم، براي اكثريت خاموش آدمها - دهقانان، سرف ها، ماهيگيران، پيله وران و فروشندگان دوره گرد و مانند اينها - ناشناخته است ، بطوري كه وقتي خود را در مصيبتي گرفتار مي‌‏بينند يا مرتكب خلافي مي‌‏شوند به هيچ وجه تقصير يا گناهي را متوجه خود نمي‌‏دانند ، و وقتي ضابط قانون يقه آنها را مي‌‏گيرد عمل خود را توجيه مي‌‏كنند .
شايان ذكر است :طبيعت در داستانهاي چخوف با شكوه وشگرف توصيف مي‌‏شود، وآدمها نسبت به مظاهر طبيعت و زشتي وپلشتي زندگي خودشان رفتاري بي اعتنا وتقديرگرايانه دارند؛ گويي سرنوشت مقدر كرده است كه آنها از طبيعت فاصله بگيرند وتلاش براي تغيير زندگي ناگوار خود نكنند . چخوف زيبايي‌‏ها وشكوه وجلال طبيعت را مي‌‏ستايد، و زندگي آدمها را در تعارض با طبيعت نشان مي‌‏دهد . بي توجهي به طبيعت يا بيگانگي ميان آدمها اغلب به تراژدي منجر مي‌‏شود، اما چخوف اين تراژدي را با لحني غم انگيز روايت نمي‌‏كند ؛ زيرا براين عقيده است كه اگر در زندگي تراژدي وجود دارد - كه دارد - ما بايد آن را نشان بدهيم ، آن هم بدون دخالت مستقيم ، با لحني بي طرفانه يا طنزآميز .
سرانجام چخوف درسال 1904 در چهل وچهار سالگي ، در اوج آفرينندگي ، براثربيماري سل در آسايشگاهي در " بادن وايلر " آلمان درگذشت ودر مسكو به خاك سپرده شد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین