آفتابنیوز : تصوير برشت درايران بيشتر به عنوان يك مبارز چپ گرا مطرح است كه با چهره واقعي او متفاوت است.
محمدرضااصلاني كه در سمينار برشت، سخنراني ميكرد، با بيان اين مطلب گفت: برشت از شعر به تئاتر روي آورد و بيش از آنكه به عنوان يك نمايشنامهنويس مطرح باشد، مرد اجراي تئاتري است.
وي ادامه داد: برشت يك فرد خشن و شعاردهنده نيست بلكه تئاتر او سرشار از طنز و خنده بويژه خنده به خود است.
وي برشت را هنرمندي جستوجوگر توصيف كرد و گفت: او ادامه دهنده و جذب كننده نظرات نوگرايان آن زمان است و دراين حركت، هرگز تنها نيست. بلكه آثار او برآيند نظرات اجتماعي و فلسفي آن دوره است. گر چه برشت گاه به عنوان يك قهرمان قلمداد ميشود او خود بشدت قهرمانگريز است و از زبان گاليله ميگويد بدبخت مردمي كه به قهرمان نياز دارند.
وي برشت را نماينده انسان معترض خواند و يادآور شد: ناتمامي از جمله موارد اساسي در كارهاي اوست، ناتمامي برگرفته از انديشههاي هگل است كه جهان هستي را ناتمام ميداند.
تكنيكهاي برشت تنها به خاطر مدرن بودن و انقلابي بودن نيست بلكه جامعيت و ضرورت اجرايي است.
به اعتقاد وي، فرم در آثار برشت به عنوان انديشه مطرح است و مطلقا ابزار انديشه نيست.
اين فيلمساز مستند اظهارتاسف كرد: در ايران بيش از آنكه از برشت، شيوههاي راهبردي بياوري، درسهاي اخلاقي ميگيريم.
وي، ضمن تشريح وضعيت سياسي و اجتماعي آلمان در نيمه اول قرن بيستم گفت: در همين زمان بود كه مدرنيزم به مثابه يك مكتب ناگزير از رويارويي با مدرنيته شد و برشت هم عليه مدرنيته شورش كرد هر چند در اين شورش ادامه دهنده راه ديگر پيشگامان از جمله فرماليستهاي روسيه بود.
اصلاني تصريح كرد: متاسفانه گاه با ناديده انگاشتن بسياري از جنبههاي عميق آثار برشت، اين هنرمند رادر حد يك فرصت طلب چپ گرا، سطحي ميكنند.
وي افزود: اگر برشت، گوشه چشمي به لوكاچ دارد، در عمل او را نقد ميكند و مدافع كافكا است چرا كه لوكاچ بيشتر يك فعال سياسي بود در صورتي كه كافكا، روشنفكري است نااميد از امروز و اميدوار به آينده.
وي با اشاره به همكاري برشت و بنيامين در شكلگيري تئاتر حماسي، گفت: اين نوع تئاترمحصول تفكر تاريخي است.
اصلاني در تشريح تشابهات فكري برشت و بنيامين گفت: آنان تخيل تاريخي وانسانگرايي مشابه دارند ضمن اينكه هر دو پشت به فرد، بدبين و نسبت به قدرت اراده، خوشبين هستند.
وقتي لوكاچ ادبيات قرن 20 را سرزنش ميكند، برشت عنوان ميكند انسانيت زدايي با ترك توده پديد نميآيد بلكه بايد پارهاي از توده شد. برشت و بنيامين هر دو با آدم گمنام آغاز ميكنند و علت ترسشان از دوره تاريخي، ترس از دوراني است كه زيركي به حقهبازي تبديل ميشود و دوام آوردن مهمتر از قهرماني است.
وي در پايان با اشاره به فاصله موجود ميان تئاتر ايران و جهان، گفت: زماني كه تحولات نوين در اروپا در حال شكلگيري بود، در ايران آخوندزاده از فن دراما سخن ميگفت و متاسفانه بعد از اين مدت هنوز تئاتر ما با جهان فاصله زيادي دارد.