اینکه گرایش های مختلف و حتی متضاد سال های گذشته ، دور قالیباف متحد شوند از جهات مختلفی باید مورد حمایت قرار گیرد :
یک : عمر فعالیت سیاسی قالیباف دوازده ساله است و تمام این دوازده سال هیچ گاه صاحب هیچ گفتمان سیاسی و برنامه مدون و جامع اجتماعی ، فرهنگی و حتی اقتصادی نبوده است . او بیش از اینکه صاحب گفتمان باشد دارای ستاد انتخاباتی بوده است . در واقع قالیباف یک گفتمان یا یک جریان اصیل سیاسی را نمایندگی نمی کند بلکه صرفا یک نامزد بالقوه انتخابات ریاست جمهوری بوده و هست . بنابراین خوب است که مردم یک بار و به صورت قاطع تکلیف کسانی که بدون داشتن گفتمان مشخص و صرفا با هدف پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در حال چرخش میان جریانات سیاسی هستند را روشن کنند . در واقع انتخابات این دوره می تواند برای سال ها، انتخابات ریاست جمهوری را از حضور جریانات غیراصیل سیاسی بیمه کند و هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا و حتی جریانات احتمالی صاحب گفتمان بعدی صرفا به کسانی روی آورند که واقعا بدنه و عقبه فکری و گفتمانی داشته و صاحب برنامه واقعی برای اداره کشور باشند .
دو : جریان اصولگرا پس از پایان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از وی و دولتش ابراز برائت کرد . شاید تعدد نامزدهای انتخاباتی اصولگرایان در سال های 84 و 88 سبب شده که آنان بتوانند پس از پیروزی احمدی نژاد راه گریز داشته باشند و بگویند نامزد ما احمدی نژاد نبود . بلکه قالیباف ، رضایی ، جلیلی و یا دیگران بوده اند . اتحاد اصولگرایان حول محور قالیباف و تک نامزدی بودن آنان سبب می شود که مسولیت و عواقب شکست یا پیروزی را کل جریان اصولگرا بپذیرد و زمینه چرخش نداشته باشد .
سه : در تمام دوازده سال گذشته که از عمر سیاسی و انتخاباتی قالیباف می گذرد وی شهردار تهران بوده است . بسیاری از کارشناسان معتقدند عملکرد قالیباف در شهرداری تهران همواره تحت الشعاع حضور احتمالی وی در انتخابات ریاست جمهوری بوده است . از منظر بسیاری از همین کارشناسان ، تبدیل شدن شهرداری تهران به سکویی برای پرش یک نفر از خیابان بهشت به خیابان پاستور همواره محل نقد بوده است . زیرا شهرداری که می خواهد رئیس جمهور شود همواره متهم است به اینکه اولویت او نمایش های انتخاباتی و کمپین های سیاسی است و بنابراین تمام فعالیت های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و عمرانی شهرداری تهران تحت تاثیر نامزدی شهردار قرار می گیرد . بنابراین به نظر می رسد اکنون پس از چند دوره نامزدی شهردار تهران ، مردم به دیدگاهی روشن در این زمینه رسیده اند و البته در سال 92 نیز واکنش نشان داده اند اما لازم است بار دیگر پاسخ خود را محکم تر به شهردار تهران بدهند و تاکید کنند مایل نیستند هیچ جریان سیاسی به شهرداری تهران به عنوان سکوی پرش برای انتخابات ریاست جمهوری نگاه کند . این پاسخ دوباره مردم به شهردار فعلی تهران می تواند برای همیشه شهرداری تهران را از نگاه اشتباه جریانات سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا به شهرداری تهران بیمه کند و هر دو جریان در انتخابات شورای شهر و شهردار تهران فقط دنبال چهره های کارآمد جهت حل مشکلات شهر باشند نه کسانی که سودای ریاست جمهوری در سر دارند .
چهارـ برخی نامزدهای انتخاباتی اصولگرا همواره علت شکست خود را عدم وحدت اصولگرایان و تعدد نامزدها اعلام می کنند . خوب است که این بار جریان اصولگرا حول یکی از همین نامزدها وحدت کند و نتیجه اش را ببیند . بالاخره اصولگرایان دو تجربه متفاوت از تعدد نامزدها دارند ، یکی در سال 84 که همه این نامزدها بودند و اتفاقا مطابق معمول می گفتند قالیباف در نظرسنجی ها ازبقیه بالاتر است و احمدی نژاد پایین تر ، اما در نهایت احمدی نژاد پیروز انتخابات شد و بار دیگر در سال 92 که باز همین نامزدها بودند ، احمدی نژاد هم نبود و نظرسنجی ها هم نشان می داد قالیباف شانس اول اصولگرایان است ، اما باز هم این نظرسنجی ها جواب نداد و مردم کار خود را کردند . یک بار اتحاد حول محور قالیباف می تواند وزن این ائتلاف و اعتبار نظرسنجی ها را روشن کند و جریان اصولگرا را از بدهی به قالیباف راحت کند .
پنج ـ تا زمانی که یک بار همه حول قالیباف ائتلاف نکنند او باز هم نامزد بالقوه انتخابات ریاست جمهوری است و فرصت به هیچ فرد جدید دیگری در جریان اصولگرا داده نمی شود . پس بهتر است یک بار و برای همیشه بدهی اصولگرایان به قالیباف در این انتخابات تسویه شود تا شاید برای انتخابات بعدی این جریان بتواند از چهره های جدید و کارآمدتر و با برنامه تر خود رونمایی کند . پس چه فرصتی بهتر از انتخابات 96 که برخی اصولگرایان از الان خود را برای باختن آماده کرده اند و چه نامزدی بهتر از قالیباف که تجربه چند بار باخت را در کارنامه خود دارد ؟
ان شالله