آفتابنیوز : تأثیرات متقابل انتخابات شوراها و ریاست جمهوری آنقدر هست که حتی با وجود اعلام اصلاح طلبان در معرفی نامزد واحد و حمایت یکپارچه از حسن روحانی، شاهد بروز رگههایی از اختلاف در نحوه تصمیم گیری و تعیین مدل انتخاباتی میان آنها باشیم.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نمی خواهد همچون انتخابات مجلس شورای اسلامی حاشیه نشین شود و از دور نظارهگر تصمیمات شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان باشد. برهمین اساس محسن رهامی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در گفتگو با خبرآنلاین به ایرادات تصمیم گیری شورای عالی سیاستگذاری اشاره کرد و گفت: در سال 92 وقتی خانم راستگو مبانی کار تشکیلاتی را رعایت نکرد، از شورای مرکزی حزب اسلامی کار اخراج شد یعنی حزب مسئولیت خطای رخ داده را پذیرفت ولی در مجلس وقتی قریب 70 منتخب لیست امید به قواعد کار تشکیلاتی پشت پا زدند چه برخوردی با آنها شد.
مسئول کمیته انتخابات احزاب اصلاح طلب این جبهه حاشیه نشینی را بر نمی تابد و صریح و آشکار از دو مکانیزم تصمیم گیری در جناح اصلاحات برای انتخابات شوراها سخن می گوید و تأکید می کند: تلاش ما آن است که هر دو مدل به یک فهرست برسند اما اگر هم نرسیدند نگرانی نداریم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
***
یک نارضایتی در پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان وجود دارد درباره اینکه وقتی آنها با دعوت بزرگان اصلاحات پای صندوق های رأی آمدند، نتیجه مورد انتظار را در نهایت ندیدند چون اصولگراها بیشتر کرسی های هیأت رئیسه مجلس و هیأت رئیسه کمیسیون های تخصصی را به دست آوردند و در مجلس خبرگان نیز آیت الله جنتی بر صندلی ریاست تکیه زد، به نظر شما نارضایتی بر میزان توفیق اصلاح طلبان در انتخابات شوراهای شهر و روستا اثر سوء نمی گذارد؟
ما می خواستیم نیروهای متخصص، توانمند و با سابقه چند دوره نمایندگی یا وزارت را در فهرست جریان اصلاحات قرار دهیم، اگر چنین افرادی وارد پارلمان می شدند قطعا بهتر می توانستند عمل کنند اما ردصلاحیت شدند بنابراین ابتکار عمل دست ما نبود. اصلاح طلبان در یک جریان آزاد انتخاباتی وارد رقابت نشدند گرچه به نتیجه تن دادند و در حال همکاری هستند. به عبارت بهتر، در حوزه انتخابیه تهران 80 تا 90 نیروی فعال با تجربه سیاسی اصلاح طلب که جزء سرمایه های نیروی انسانی جمهوری اسلامی محسوب می شوند براساس اعلام نظر شورای نگهبان ردصلاحیت شدند و فرصت حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی را پیدا نکردند. وقتی اصلاح طلبان با چنین وضعیتی مواجه شدند یا باید لیست نمی دادند و اعلام کنارگیری می کردند یا با همان تعداد اندکی که باقی مانده بودند به میدان می آمدند.
اصلاح طلبان راه سوم را انتخاب کردند یعنی فراخوان دادند و با یکسری نامزد ناشناخته یا کمترشناخته با گرایش اصلاح طلبی را گزینش کردند و لیست را بستند. همه این نامزدها در تهران به مجلس راه پیدا کردند بنابراین آن کارایی که ما از نمایندگان مجلس انتظار داشتیم و می خواستیم به طبع محقق نشد. از طرفی با کنار گذاشتن جبهه هماهنگی اصلاحات و شروع کار شورای عالی سیاستگذاری ابتکار عمل از دست احزاب اصلاح طلب خارج شد و امروز نمایندگان عضو فراکسیون امید خیلی خودشان را به احزاب جریان اصلاحات بدهکار نمی دانند. 70 منتخب لیست امید به محض آنکه از گیت مجلس عبور کردند و روی صندلی پارلمان نشستند به اصولگرایان پیوستند و یادشان رفت که تعهداتی داشتند، قسم نامه و صورت جلسه امضا کرده بودند. این مسئله را متأثر از عدم دخالت احزاب در بستن لیست امید می دانم.
یعنی شما معتقدید که یک مجلس اتفاقی شکل گرفت؟
اتفاقی نه اما اضطراری بود. به این معنا که وقتی دست ما در چیدمان لیست بسته بود و خیلی فعال نبودیم اضطراری فهرست ائتلاف امید را نهایی کردیم.
اصولگرایان می گویند صحبت اصلاح طلبان درباره فراخوان دادن مظلوم نمایی است در واقع آنها همه نیروهای خود را در فرمانداری ها و استانداری ها وارد کردند و دیگر کسی را نداشتند که نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی شود، آیا این طور بود؟
خیر، ما خیلی نیروهای قوی داشتیم که آقای روحانی به دلیل اقبال فضای عمومی کشور به مشی اعتدال و پاره ای ملاحظه کاری ها از آنها استفاده نکرد. در کابینه هم فقط چند وزارتخانه را به نیروهای اصلاح طلب داد.
به سئوال اول بر گردیم به نظر شما عملکرد فراکسیون امید مجلس بر میزان اقبال پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان به فهرست این جناح در انتخابات شوراها چه تأثیری می گذارد؟
5-6 ماه فرصت کمی برای ارزیابی عملکرد مجلس است باید مجال داد. البته آنها هم باید بدانند که مردم در حال رصد ریز کارهای شان هستند.
شما کمک می کنید تا فراکسیون امید تشکیلاتی تر عمل کند؟
تلاش مان آن است که کمک کنیم اما اعضای فراکسیون امید خود را بی نیاز از عقبه تشکیلاتی خودشان می دانند. در واقع اینکه نیروهای باتجربه سیاسی حمایت شان کنند یا خیلی مشغولند یا خود را بی نیاز از چنین حمایتی می دانند.
یعنی مغرور شدند؟
شاید استفاده از این تعبیر درست نباشد. آنها بی تجربه هستند. من برای بستن لیست خیلی تلاش کردم و به استان ها سفر کردم اما بعد از انتخابات و آغاز کار مجلس دهم کسی از فراکسیون امید نیامد بگوید "شما که دوره اول و دوم در اوج بحران کشور نماینده مجلس بودی و تجربه چند دوره معاون وزیری داری، راهکارت برای حل مشکل بیکاری یا کم آبی یا ... چیست".
قبول دارید که عملکرد اعضای فراکسیون امید هر چند عقبه تشکیلاتی خود را در بیرون پارلمان قبول ندارند به پای در جریان اصلاحات نوشته می شود و آثار این مسئله در انتخابات شوراها نمود پیدا می کند؟
بله، در واقع اعتبار اصلاحات هزینه لیست امید شد و اگر اعضای فراکسیون امید پاسخ انتظارات مردم را نتوانند بدهند سرمایه بزرگی از جریان اصلاحات هرز می رود. شاید مردم نسبت به عملکرد اصلاحات اعتمادشان را از دست بدهند. معتقدم یکی دلایلش آن بود که احزاب در بستن لیست حضور و نقش کمی داشتند. البته تا زمانی که ما احزاب قوی و میدان داری در کشور نداشته باشیم همچنان در روی همین پاشنه می چرخد. در فقدان احزاب قوی از یک جمع متشتت بی برنامه و بدون راهکار خیلی نمی توان انتظار معجزه داشت چون برخی از آنها یک هفته مانده به بستن لیست پیدا، انتخاب و گزینش شدند و در فهرست امید قرار گرفتند.
عملکرد آقای عارف در این مدت چه طور دیدید؟ آیا وقتی پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات به ویژه جوانان امروز نتیجه حضورشان را در انتخابات سال 94 مشاهده می کنند دوباره سال 96 می آیند و به نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات شوراها رأی می دهند؟شاید همین جوانان بیشترین انتظار را از اقای عارف داشته باشد
مسئولیت لیست را گردن یک نفر گذاشتن درست نیست. آقای دکتر عارف و دیگران به اندازه نقشی که دارند در حال تلاش هستند. بیشتر اشکال به ساختار است نه به شخص. آقای دکتر عارف این نامزدهایی که در قالب لیست امید به مجلس راه پیدا کردند را چقدر می شناسد؟ کدام تشکیلات را می خواهد داشته باشد؟ بنیاد امید ایرانیان یک بنیاد غیر سیاسی است. آقای عارف حزبی ندارد. الان مسئولیت این لیستی که به مجلس راه پیدا کرده با چه کسی است؟ الان مسئولیت برنامه های مجلس به عهده هیچ حزبی قرار ندارد. پس باید ساختار را درست کرد. سال 88 به آقایی کروبی گفتم وارد انتخابات ریاست جمهوری نشود و در عوض مدل کاری نجم الدین اربکان را در ترکیه پیاده کند. اربکان حزب درست کرد اما وارد عرصه نخست وزیری و مجلس نشد بلکه دو دوره در زمینه شوراها فعالیت کرد بعد وارد انتخابات مجلس شد و اکثریت کرسی ها را گرفت و به کرسی نخست وزیری رسید، گرچه ارتش با کودتا حزب رفاه را منحل کرد اما عبدالله گل و رجب طیب اردوغان حزب فعلی را راه انداختند و نتیجه هم گرفتند. سال 88 به آقای کروبی گفتم چنین مسیری را برود یعنی به جای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، برای توسعه پایه ای حزب اعتماد ملی و تربیت نیرو در شوراهای شهر و روستا فعالیت کند، حتی برخی افراد را به آلمان و سوئد بورس کنند تا دوره قانونگذاری و مدیریت شهری ببینند بعد که حزب اعتماد ملی در حوزه شوراها حسن مدیریت خود را در حل بحران ها یا مشکلات کلیدی شهری همچون آلودگی هوا و ترافیک نشان داد وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی و سپس ریاست جمهوری شود.
جوابشان به این پیشنهاد شما چه بود؟
این طرح عملی نشد دوستان ما گفتند این طرحی 20 تا 30 ساله است و شاید به عمر آقای کروبی قد ندهد. متأسفانه در ایران نخبگان سیاسی فقط جلوی پای شان را می بینند و طرح بلندمدت برای اداره کشور ندارند. همین چالش هایی که بین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای سیاستگذاری اصلاحات وجود دارد یک بخشی ناشی از آن است که ما فقط حال را می بینیم. هر وقت هم صحبت کردیم گفتند بگذارید این انتخابات بگذرد بعد ببنیم چه کار می شود کرد. دوره بعد دوباره همین حرف ها را می زنند. کشورهایی مثل هند، پاکستان، مالزی، استرالیا و زلاندنو که فرهنگ سیاسی انگلیسی بر آنها حاکم است طرح های بلند مدت حزبی برای اداره کشور دارند و دموکراسی خیلی خوب در آن کشورها پیاده می شود و گردش آزاد قدرت وجود دارد. اگر ما بخواهیم این کار را بکنیم اصلاح ساختاری نیاز است و اصلاح ساختاری هم صبر و حوصله می خواهد ضمن آنکه کار یکی دو نفر نیست. نخبگان و اداره کنندگان کشور باید به این نگاه برسند.
روحانیون، علما و مراجع که در فضای سیاسی غرب بزرگ نشدند بنابراین به سمت کارهای حزبی نرفتند و اصلا به مبانی آن اعتقادی ندارند. سیاسیون ما نیز در همین مکتب بزرگ شدند بعضا هم غرب را با دید انتقادی نگاه می کنند و معتقدند حزب چون از غرب آمده منفی است. حال آنکه ما می بینیم آقای گاندی و آقای نهرو در هند به سمت حزب رفتند چون در انگلستان بودند و کارکردهای حزبی را دیدند. آقای نلسون ماندلا به ضرورت حزب رسید و متوجه شد بدون حزب نمی تواند کشورش را اداره کند. ما وقتی در حوزه پزشکی و صنعتی به تجارب جهانی نگاه و فکر می کنیم می توانیم هم این کار را در حوزه سیاسی انجام دهیم.
شما که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات را نقد می کنید پس چرا پذیرفتید آقای عارف رئیس دائمی این شورا شود؟
رئیس دائمی به معنای تمام دوران تا پایان عمر نبود، دو هفته قبلش رئیس موقت شورای سیاستگذاری انتخاب شد بعد رئیس دائمی را برگزیدیم. عمر شورای سیاستگذاری هم تا پایان انتخابات شوراها است.
یعنی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات بعد از انتخابات شوراها منحل می شود و دوباره مرجع تصمیم گیری در این جریان با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خواهد بود؟
در انتخابات مجلس شورای اسلامی گفتند این دوره انتخابات تمام شود بعد. حالا می گویند انتخابات شوراها هم با همین مکانیزم تصمیم گیری شود. به نظر ما با پایان یافتن انتخابات مجلس دیگر دوره فعالیت شورای عالی سیاستگذاری تمام شد و دوباره باید به احزاب بر می گشتیم اما دوستان موافقت نکردند و دوباره دوره فعالیت شورای عالی سیاستگذاری برای انتخابات شوراها تمدید شد.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سال 92 لیست اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر بستند اما آنجا هم خانم راستگو خلاف تصمیم تشکیلاتی عمل کرد حال آنکه اگر این طور نمی شد هم کرسی ریاست شورای شهر و هم کرسی شهردار تهران در اختیار اصلاح طلبان قرار می گرفت پس هیچ مکانیزم تصمیم گیری نیست که ایراد نداشته باشد؟
امکان اینکه در 100 نفر 5 نفر خطا نروند امکان پذیر نیست.
چه تضمینی وجود دارد که تجربه الهه راستگو تکرار نشود؟
تلاش داریم اشکال کم شود. البته فرق بین مدل اجرا شده در انتخابات شورای شهر سال 92 با انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 روشن است. در سال 92 وقتی خانم راستگو مبانی کار تشکیلاتی را رعایت نکرد، از شورای مرکزی حزب اسلامی کار اخراج شد یعنی حزب مسئولیت خطای رخ داده را پذیرفت ولی در مجلس وقتی قریب 70 منتخب لیست امید به قواعد کار تشکیلاتی پشت پا زدند و مصوبه هیأت رئیسه شورای عالی سیاستگذاری به ریاست آقای دکتر عارف را نقض کردند هیچ برخوردی با آنها صورت نگرفت. در واقع تجربه الهه راستگوی شورای شهر در مدل شورای عالی سیاست گذاری تبدیل به 70 الهه راستگو شد. این اشکالات را با کارهای حزبی می توان کاهش داد.
چرا اصلاح طلبان می خواهند در انتخابات شوراها با دو لیست بیایند؟
این مسئله قطعی نیست. یک مدلی شورای عالی سیاستگذاری و یک مدلی را هم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در حال انجامش هستند ممکن است نهایت هر دو مدل به یک فهرست برسد چون در انتخابات شوراهای چهارم و مجلس دهم نیز این اتفاق افتاد و جمعش کردیم. اگر در این دوره به وحدت نظر نرسیدیم بیش از 70 درصد لیست ها مشترک خواهد بود. معتقدم شوراها ساختار سیاسی ندارند و بیشتر ساختارشان اجتماعی و منطقه ای است. به خلاف ریاست جمهوری که نگران کننده است که با چند کاندیدا حضور داشته باشیم شورا حتی حساسیت مجلس را ندارد بنابراین خیلی نگرانی نداریم.
اصلاح طلبان کاندیدای در سایه برای آقای روحانی می آورند؟
اگر بگوییم اصلاح طلبان هیچ کسی را در قد و قواره آقای روحانی نداریم این حرف برای جریان اصلاحات خیلی بد است و آسیب پذیری آن را بالا می برد. ما شخصیت هایی داریم که روی آنها فکر می کنیم تا اگر مشکلی پیش آمد در صحنه باشند. البته این تصمیم قطعی نشده باید کاندیدای در سایه ای باشد که بتوانیم بگوییم ما شخصیت داریم و کاری مثل سال 92 انجام شود. نظر ما این است منتها دوستان در اینجا به اجماع نهایی نرسیدند.
یعنی نامزد در سایه ای همراه آقای روحانی وارد انتخابات ریاست جمهوری شود و بعد در روزهای آخر مانده به انتخابات کنار رود؟
در آخر باید یک نفر بماند، آن یک نفر کسی است که زمینه دارد. فعلا روی حمایت از آقای روحانی اجماع داریم.
آقای حدادعادل گفت "ما گزینه داریم گذاشتیم لحظه آخر آن را معرفی کنیم اما اصلاح طلبان از ما اصولگرایان می ترسند" نظر شما درباره این صحبت چیست؟
اگر آقای دکتر حدادعادل اینقدر دلسوز و نگران قلب های اصلاح طلبان هستند واقعا از مهربانی و رئوف بودن او تشکر می کنیم اما به آقای حداد عادل می گویم اتفاقا اصلاح طلبان از اینکه بدانند رقیب شان کیست و قرار است با چه کسی به رقابت بپردازند استقبال می کنند. رفتن روی تشک کشتی بدون رقیب که هنر نیست. اگر آقای روحانی در یک انتخابات بدون رقیب پیروز شود که شادی و خوشحالی ندارد. اگر اصولگرایان کسی را دارند مطرح کنند و در چارچوب قانون و قواعد دموکراسی با آقای روحانی به رقابت بپردازد نتیجه هر چه باشد می پذیریم و همکاری می کنیم. این حرف باطلی است که فکر کنند ما از نبود رقیب خوشحالیم، ما از کنار رفتن آقای احمدی نژاد هم خیلی خوشحال نیستیم. البته مقام معظم رهبری مصالحی را دیدند، گرچه احتمالاتی در این زمینه بیان می شود اما ما نمی دانیم چه دلنگرانی هایی ایشان داشتند و قضیه چه بود. در مجموع شاید حرف آقای دکتر حدادعادل تحریف شده باشد، او فرد باشخصیتی است و بعید می دانم چنین حرف را زده باشد.
به نظر شما تندروهایی مثل پایداری در 6 ماه مانده به انتخابات چه اقدامی انجام دهند؟
فکر نمی کنم حرکت خاصی داشته باشند. آنها محدودیت هایی دارند که نمی توانند هر کاری خواستند انجام دهند چون باید در چارچوب قواعد سیاسی کشور عمل کنند و نسبت به عمل شان پاسخگو باشند بنابراین نگرانی از این بابت ندارم.