آفتابنیوز : سرویس بینالملل- سایت «المانیتور» با انتشار گزارشی اشاره میکند که پس از یک دوره طولانی از درگیریهای سنگین در حلب، ارتش سوریه به همراه متحدانش یعنی ایران و روسیه موفق به بازپسگیری تقریبا تمامی بخشهای آن منطقه از دست معارضان سوری شد.
به گزارش آفتابنیوز؛ این دستاوردی عمده برای روسیه و ایران به عنوان متحدان اصلی دولت سوریه بوده است. پیروزی در حلب همزمان با ادامه نشستهای دیپلماتیک برای پایاندادن به خشونتها در سوریه است. با این حال المانیتور اشاره میکند که علیرغم همکاریهای موفق تهران و مسکو برای بازپسگیری کنترل حلب به احتمال زیاد ایران نسبت به نیات روسیه و مانورهای آن کشور در قبال بحران سوریه مشکوک است و با سوء ظن به تحولات مینگرد.
المانیتور در ادامه به اعلام خبری از سوی مسکو درباره آغاز دور تازه مذاکرات میان سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه با همتای امریکایی خود جان کری در تاریخ هشتم دسامبر اشاره میکند. ایران بخشی از این مانور دیپلماتیک روسیه در قبال سوریه نبود و این موضوع پرسشهایی را درباره جایگاه تهران در استراتژی کلی روسیه درقبال سوریه مطرح میکند. در حالی که میخائیل بوگدانف معاون وزیر امور خارجه روسیه گفت روسیه با تهران درباره مذاکره با امریکا رایزنی کرده است اما مقامهای ایران این موضوع را تکذیب کردند.
المانیتور اشاره میکند که تصمیم روسیه زمان کوتاهی پس از آن اتخاذ شده است که اوباما اعلام کرده که مایل به افزایش حمایت از معارضان سوری با تحویل تسلیحات پیچیدهتر به آنان است و نکته دوم آن که فشار بینالمللی بر مسکو و سیاست آن کشور در قبال سوریه پس از آن صورت میگیرد که روسیه قطعنامه پیشنهادی در شورای امنیت برای کمکرسانی بشردوستانه به حلب را وتو کرد در نتیجه به نظر میرسد که اقدام اخیر روسیه، اقدامی تاکتیکی برای پیدا کردن راهحل سیاسی در سوریه است. این سایت معتقد است که روسیه در حال خرید زمان است تا ریسجمهوری بعدی امریکا مراسم تحلیفش را انجام دهد چرا که میداند ترامپ همدلتر از اوباما نسبت به روسیه است.
همکاری روسیه و ترکیه بر سر الباب یکی از اصلیترین نگرانیهای ایران درباره برنامه آینده روسیه در سوریه است چرا که همکاری مسکو و آنکارا میتواند در بلندمدت سبب افزایش نفوذ ترکیه در سوریه شود و این موضوع به ضرر دولت اسد خواهد بود.
این سایت معتقد است که نگرانی بالقوه دوم برای ایران در زمینه ایجاد کانالهای ارتباطی میان روسیه و نمایندگان اپوزیسیون میانهروی سوریه بوده است؛ به خصوص گزارشهایی که از مذاکرات بین مقامهای روسیه و نمایندگان معارضان در ترکیه منتشر شده بود. علاوه بر این ارتباط قوی روسیه با کردهای سوری و موافقت با ایجاد دفتری از سوی آنان در روسیه سبب تنوعبخشیدن روسیه به گزینههای در اختیارش درباره آینده سوریه میشود این در حالیست که ایران بر روی باقی ماندن اسد در قدرت تمرکز کرده است. به همینخاطر هرگونه تغییر در ساختار حکومت و دولت سوریه میتواند هزینههای بیشتری برای ایران در مقایسه با روسیه داشته باشد.
نگرانی بالقوه سوم برای ایران در سوریه مربوط به چشمانداز همکاری میان مسکو و واشنگتن پس از مراسم تحلیف ترامپ است. این سایت مینویسد: «انتخاب رکس تیلرسون به عنوان وزیر امور خارجه امریکا و یکی از دوستان نزدیک پوتین رییسجمهوری روسیه میتواند به گسترش همکاریهای امریکا و روسیه در مبارزه علیه تروریسم منتهی شود. این موضوع بدان معناست که راهحل سوریه در دست قدرتهای بزرگ یعنی روسیه و امریکا خواهد بود در این سناریو ایران نمیتواند در خط مقدم نقشآفرینی برای پایان بحران در سوریه حضور داشته باشد.
«نیکلای کوژانف» تحلیلگر مسائل روسیه و خاورمیانه در بنیاد کارنگی نیز در مقالهای در سایت المانیتور به طور موازی معتقد است که روسیه نباید به شعارهای ضدامریکایی ایران که در هفتههای اخیر تشدید شدهاند اعتماد کند. او در مقاله خود مینویسد: «این تصور نادرست ایجاد شده که روابط روسیه و ایران به دلیل احساسات مشترک ضدغربی در میان نخبگان سیاسی هر دو کشور در حال رشد است. در عین حال، این موضوع را نادیده میگیرند که ماهیت نفرت ایران و روسیه از امریکا متفاوت یکدیگر هستند و این تفاوت مهمی است. اگرچه ایران و روسیه هر دو احساسات ضدغربی دارند اما به دلایل مختلف دیگری به یکدیگر نزدیک شدهاند نه به دلیل وجود دشمن مشترک. در حالی که نگرش ضد غربی در روسیه از زمان جنگ سرد سابقه دارد در ایران به خصوص در ماههای اخیر شعارهای ضد غربی بدان خاطر سر داده میشوند که سیاستمداران ایرانی معتقدند که نمیتوان به امریکاییها اعتماد کرد و اصرار دارند که امریکا در اجرای برجام تعهدات خود را نقض کرده است».
تحلیلگر این مقاله اشاره میکند که اکنون حسن روحانی رییس جمهوری ایران و دولت میانهروی او نیز علیه امریکا موضعگیری کردهاند. او اما مینویسد: «علیرغم این شعارهای ضدغربی این موضوع تضمین نمیکند که تهران نتواند زبان مشترکی با غرب پیدا کند. نخست آن که شعارهای ضد امریکایی اخیر در ایران محصول سیاست داخلی و نه سیاست خارجی است و در درجه نخست برای مصرف داخلی است. نخبگان سیاسی ارشد در ایران نگران از دست دادن کنترل بر افکار عمومی در نتیجه ادغام دوباره ایران در جامعه بین المللی پس از برجام هستند. هدف دیگر از این شعارها بسیجگری مردم ایران و ایجاد این تصور است که آنان توسط دشمن محاصره شدهاند. با این حال، مقامهای ایرانی به خوبی درک کردهاند که بازسازی روابط اقتصادی با جامعه بینالملل برای بقای اقتصاد ایران امری ضروری است و ایران در سالهای گذشته از تحریمهای وضعشده از سوی غرب آسیبهای زیادی دیده است.
او در ادامه اشاره میکند همچنین باید اشاره کرد که تهران ترس زیادی از تهدیدات ترامپ ندارد و دیپلماتهای ناشناس ایرانی به المانیتور گفتهاند که ایران انتظار ندارد که دولت جدید امریکا برجام را لغو کند چرا که آنان باور دارند که روسیه و قدرتهای اروپایی بهسادگی اجازه عملیشدن چنین سناریویی را به امریکا نمیدهند. او اشاره میکند که بسیاری از کارشناسان ایرانی امیدوار هستند که روابط ایران و امریکا به وضعیت پیش از سال ۲۰۰۶ میلادی بازگردد یعنی زمانی که دو کشور رویارویی یکدیگر بودند اما امریکا مانع همکاری اقتصادی ایران با دیگر بازیگران نمیشد. در نتیجه به نظر نویسنده این مقاله ایران نیازمند بهبود روابط اقتصادی با غرب همزمان با استفاده از شعارهای ضد غربی برای کنترل اوضاع داخلی است.
حالا چرا باید نگران آن کشور باشیم. خودمان به اندازه کافی دغدغه آب و نان و هوای تنفسی و برجام ، بسمان است.