آفتابنیوز : رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 89 و به دنبال قتل مردی در کوههای اطراف تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران با حضور در محل با جسد ـ در حالی که با ضربههای چاقو به قتل رسیده و روی آن سنگ ریخته شده بود ـ روبهرو شدند.
در ادامه مردی به نام سامان در این پرونده شناسایی و دستگیر شد. سامان در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: چند سال قبل عاشق دختر جوانی به نام ناهید شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. ناهید هم عاشق من شده بود، وقتی خواستیم ازدواج کنیم، پدر و مادرش مخالفت کردند اما وقتی ثابت کردم قصد خوشبخت کردن دخترشان را دارم، با ازدواج ما موافقت کردند. من و ناهید بعد از ازدواج به تهران آمدیم و با هم زندگی میکردیم.
در این مدت صاحب یک فرزند شدیم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه یک شب وقتی خواب بودیم، صدای پیامک تلفن همراهی را شنیدم و متوجه شدم گوشی در لباس همسرم است. از او پرسیدم این گوشی چیست؛ تو که گوشی نداشتی. اول گفت مال خواهرش است و بعد که گوشی را دیدم، فهمیدم متعلق به دوستم مهرداد است. خیلی ناراحت شدم. محتوای پیامکهای گوشی نشان میداد آنها مدتهاست با هم رابطه دارند و مهرداد عاشق زن من است. نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم. بعد از چندروز درگیری تصمیم گرفتم زنم را طلاق بدهم؛ هرچند ناهید مدعی بود به او تجاوز شده اما حاضر نبودم دیگر زندگی با او را تحمل کنم.
وی ادامه داد: فردای آن روز برادرزنم حسین آمد و موضوع را برایش توضیح دادم. او گفت اگر به خواهرم تجاوز شده باشد، کار تو برای طلاق دادن او درست نیست. او خودش قربانی شده و باید انتقام بگیریم. قبول کردم و با مهرداد تماس گرفتم. بدون اینکه به روی خودم بیاورم که چه اتفاقی افتاده، او را دعوت کردم با هم به کوه برویم. گفتم حسین هم به تهران آمده و سه نفری خوش میگذرانیم. بالای کوه که رسیدیم، از مهرداد پرسیدم چرا به زنم تجاوز کردی؟ منکر شد و گفت من در حق تو چنین کاری نمیکنم. وقتی تلفن را نشانش دادم و پیامکها را دید،دیگر نتوانست انکار کند. از جایش بلند شد و فرار کرد. من دنبالش رفتم و از پشت با چاقو ضربهای به گردنش زدم که به شاهرگش خورد. بعد هم چند ضربه دیگر زدم که تعادلش را از دست داد و زمین افتاد و سپس از کوه به پایین پرت شد.
سامان پس از محاکمه در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران، با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. با تائید حکم قصاص پرونده به شعبه اجرای احکام ارسال شد که پس از گذشت بیش از شش سال اولیای دم رضایت خود را اعلام کردند.
به گزارش جامجم، دیروز سامان از جنبه عمومی جرم در شعبه چهارم دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: از کاری که کردم، پشیمانم و دوست ندارم درباره جزئیات قتل توضیح دهم. تکرار آن ماجرا باعث میشود از لحاظ روانی به هم بریزم. یک سال و نیم قبل، همسرم در یک تصادف جانش را از دست داد و درخواست دارم مرا آزاد کنید تا بتوانم مراقب فرزندم باشم.قضات دادگاه پس از دفاعیات متهم، او را به هفت سال حبس محکوم کردند و مرد زندانی بزودی آزاد میشود.