آفتابنیوز : امروز ما در شرايط بسيار حساسي قرار گرفته ايم. روزگاري بود كه اسلام به عنوان يك فرهنگ، دين، اعتقاد و ايدئولوژي مطرح بود. البته در همان زمان هم دشمن نگران اين فرهنگ بود، اما امروز اسلام نه تنها به عنوان يك دين قدرتمند و يك فرهنگ بزرگ، بلكه به عنوان مديريت و ايدئولوژي اداره كننده نه تنها يك كشور و ملت كه يك امت بزرگ و يك نظام و ساختار و بالاتر به عنوان يك قدرت تأثيرگذار در صحنه منطقهاي و در صحنه جهاني مطرح است. كه تهديد كننده اصلي ادامة سلطه و استعمار جديد غرب در منطقه و جهان اسلام است. امروز در سطح بين الملل و جهان، بيترديد يكي از قدرتهاي مطرح، قدرت اسلام و مسلمانان است. دشمن چه بگويد و به آن اعتراف كند و چه نگويد، اين يك واقعيت است.
چرا به پيامبر عظيم الشأن اسلام اهانت مي شود. اين حادثه اتفاقي نيست. دشمن فعلاً حمله ابتدائي و چريكي خود را آغاز كرده است تا عكس العمل دنياي اسلام را ببيند و بسنجد. اگر حادثه، اتفاقي بود كه بلافاصله مسئولين آن روزنامه ميبايست در شماره بعدي عذرخواهي مي كردند و ماجرا تمام ميشد. چرا در برابر اين اشتباه، ايستادگي كردند؟ چرا ديگران تأييد كردند؟ چرا روزنامههاي ديگر دوباره و سه باره و چند باره منتشر كردند؟ چرا سياستمداران غرب اين عمل زشت و ضد تمدن و ضد اخلاق را تصريحاً يا تلويحاً تأييد كردند؟ پس اين مسأله، يك اتفاق نيست آغاز يك پروژه است.
آنها در اين منطقه فرهنگ زدايي اسلام را بعنوان يك برنامه بلندمدت آغاز كردهاند. بايد كتابهاي درسي مدارس كشورهاي اسلامي را در چارچوب منافع خود تغيير دهند. آنها در عربستان و برخي ديگر از كشورهاي عربي مثل كويت و كشورهايي نظير افغانستان دخالت بيشرمانه را كه نوعي استعمار فرهنگي است، شروع كردهاند. آيات جهاد و برخي از احكام اسلام را از كتابهاي درسي حذف كردهاند. از نظر آنان، بايد جامعه اسلامي نسبت به دين و احكام اسلام نظريه تسامح را داشته باشد. تعصب ديني از نظر آنها معنا ندارد. حتي تقدس دين و احكام آن معنا ندارد. ايستادگي براي عقيده معنايي ندارد. دفاع از اسلام و معتقدات ديني معنا ندارد. اين سرآغاز يك حركت است. براي اين كه آنها از فرهنگ اسلامي، مديريت اسلامي و قدرت و نظامهاي اسلامي ميهراسند.
آنچه در اين چند سال در اين منطقه دنبال ميكردند به نتيجه مطلوب خود نرسيدهاند. نه در افغانستان و نه در عراق. قانون اساسي افغانستان مي گويد مصوبات مجلس ملّي نبايد با شريعت و موازين اسلام در تضاد باشند. قانون اساسي جديد عراق هم اين چنين است. هرچه در افغانستان و عراق پول خرج كردند و سربازانشان را به ميدان فنا فرستادند به اهداف مورد نظر خود نرسيدند. درست است كه هنوز هم اهداف مورد نظر خود را دنبال مي كنند و نبايد ما نسبت به آينده خوش بين باشيم، اما تا امروز به اهداف خود دست نيافتهاند. قدرتي كه جلوي آنها بعنوان يك سد محكم وجود دارد، اسلام است. آنها از مسلمان معتقد ميترسند، چون طرفندهاي آنان در جوانان مؤمن بيتأثير بوده است و ميبينند كه نسل جوان مؤمن و بيدار در برابر آنها با شهامت ايستاده است.
برادران و خواهران! به صراحت بگويم در دنياي امروز آمريكا مصمم است سلطه اش را بر جهان گسترش دهد. اين سلطه و هژموني بايد درسراسر جهان به اجرا درآيد. يك دين بايد حاكم باشد و آن هم ليبرال دموكراسي است. يك فرهنگ بايد حاكم باشد و آن هم فرهنگ غرب و فرهنگ آمريكايي است. حتي يك فكر بايد حاكم شود و آن فكر آمريكايي است. نسبت به فرهنگ جهاني سازي، برخي از نويسندگان آمريكايي ميگويند آن روزي شاهد جهاني سازي واقعي هستيم كه نه تنها فرهنگ آمريكا در دنيا حاكم شود بلكه همه مردم، آمريكايي فكر كنند و بيانديشند. براي اين هدف خود هم سرمايهگذاري بزرگي كردهاند.
هنوز آمريكا قدرت به چالش كشيدن همه قدرتهاي بزرگ را ندارد. هنوز زمان آن نرسيده تا چين و روسيه را به چالش بخواند. هنوز فرضت چالش طلبي اروپا نرسيده است. نوبت همه آنها خواهد رسيد. قبل از همه، امروز نوبت خاورميانه است. بايد اين منطقه در اختيار آمريكا قرار بگيرد و فرياد اسلام خواهي در اين منطقه خاموش شود. بايد اين منطقه استراتژيك در اختيار آمريكا باشد. بايد انرژي منطقه در اختيار آمريكا باشد. بايد اسراييل بعنوان سگ آمريكا در منطقه، قدرت و نفوذش گسترش يابد. پس از آن، نوبت بقيه هم قدم به قدم ميرسد حتي نوبت متحدين نزديك آمريكا هم در مراحل بعدي خواهد رسيد. خوشبختانه آمريكاييها تا امروز موفقيت قابل ملاحظهاي بدست نياوردهاند.
در شرايط فعلي، ايران كانون اين هجمه است. نه امروز كه حتي ده ـ پانزده سال پيش هم، ايران بعنوان تهديد اول براي سلطه طلبان مطرح بوه است. حتي در دوران جنگ سرد هم اين چنين بود. مردم بيدار و شجاع ايران و نظام قدرتمند ج.ا.ا. تا امروز توانستهاند با تدبير و درايت از پيچ و خم اين تهديدات عبور كنند.
اما امروز امريكا چهرة خود را پشت ماسك ديگري بنام مبارزه با سلاحهاي كشتار جمعي پنهان كرده است. امريكا مي خواهد دشمنياش را با ايران به دشمني جامعه بين الملل با ايران تبديل كند و بگويد تقابل بين آمريكا و ايران و يا تقابل اسراييل با ايران نيست، بلكه بحث، تقابل جامعه بين المللي با ايران است. براي اينكه بتوانند پشت اين ماسك خود را پنهان كنند، در طول چند سال گذشته، خوشبختانه ناموفق بودند، اما متأسفانه اين روزها، تا حدي توانستهاند پشت اين نقاب پنهان شوند و به دنيا بگويند ايران تنها خطر براي آمريكا و اسراييل نيست، بلكه ايران خطر براي صلح و امنيت منطقه و جهان است. ايران به دنبال سلاح كشتار جمعي است و اين كشور خطري براي صلح و امنيت بين المللي است. متأسفانه طيّ دو قطعنامه اخير يكي در شهريورماه امسال و ديگري در اين روزهاي اخير، بدترين قطعنامهها را عليه ج.ا.ا. تصويب كردند و پرونده ايران را در مسير ارجاع كامل به شوراي امنيت قرار دادند.
ج.ا.ا. با صداقت حرف زده و با صداقت سخن ميگويد. ج.ا.ا. در برنامه و دكترين دفاعي ـ امنيتي خود برنامهاي را تحت عنوان سلاح كشتار جمعي ندارد. ج.ا.ا. خود قرباني سلاح كشتار جمعي است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي بعد از اين همه تفحص و تحقيق در ايران، در زمستان سال گذشته به صراحت اعلام كرد كه مسير ايران، مسير صلح آميزي بوده است. شوراي حكام آژانس در آذرماه سال گذشته به اتفاق آرا قطعنامهاي را به تصويب رساند كه در اين قطعنامه به صراحت ميگويد فعاليت ايران صلح آميز بوده است. پس چرا امروز همه چيز دگرگون شده و تغيير كرده است. چه عاملي باعث شد كه آژانس 180 درجه جهت خود را تغيير دهد؟ چرا بخاطر تغيير دولت در ايران همه چيز را عوض كرديد! مگر تغيير دولت ميتواند مجوز اقدامات غير منصفانه و غير منطقي شما باشد! درست است كه دولت تغيير كرده است اما در ج.ا.ا. سياستها داراي ثبات است. قانون اساسياش ثابت است، سياستهاي اصلي نظام، همان است. رهبري همان نظرات گذشته را دارد. ملت ايران هم در مسير نظرات رهبري انقلاب است.
چرا به دروغ در دنيا شايع مي كنيد كه ايران دنبال ساخت بمب اتمي است. آنها ادعا ميكنند كه اگر ايران غني سازي كند، فاصله اش با دستيابي به بمب اتم بسيار كم ميشود. اين چه حرفي است؟ در جنگ تحميلي 8 ساله، عراق به ما حمله شيميايي كرد، ولي ما سلاح شيميايي توليد نكرديم. مگر آن زمان ما با ساخت سلاح شيميايي فاصلهاي داشتيم؟ ما هر روزي كه ميخواستيم، ميتوانستيم سلاح شيميايي توليد كنيم. ما اين سلاح را غير انساني و اخلاقي مي دانستيم و لذا در پي توليد و استفاده از آن نبوديم.
رهبري معظم انقلاب در نماز جمعه، به صراحت اعلام كردند كه ساخت و انبار و استفاده از سلاح هستهاي غير شرعي است. مردم و دولت تابع رهبري انقلاب هستند. چرا دنيا را بيجهت ميترسانيد؟ چرا همسايگان ما را ميترسانيد؟
ميگويند اگر ج.ا.ا. توانمندي غنيسازي صلح آميز را به منصّة ظهور برساند، قدرت چانهزنياش در دنيا زياد ميشود. و از نظر ما ايران نبايد در سطح بين الملل قدرت چانهزنياش بالاتر برود. به دليل اينكه نبايد ايران در صحنه بينالملل با صداي بلند حرف بزند و لذا اين جنجال را در دنيا بپا كردهاند.
آمريكا و غرب بداند راه حل مسأله هستهاي ايران، تنها از راه سياسي امكان پذير است. اگر فكر مي كنيد از راه تهديد نظامي و محاصره اقتصادي پيروز مي شويد، راه پرزحمتي را انتخاب كردهايد. و به اهداف خود نميرسيد. اگر واقعاً هدف اين است كه بقول شما منطقه در صلح و امنيت باشد و ايران دنبال سلاح هستهاي نباشد، دستيابي به اين هدف، خودبخود حاصل است و محل نزاعي وجود ندارد. چون ايران اساساً در پي سلاح هستهاي نبوده و نخواهد بود. اين خيلي آسان است كه كشوري غني سازي صلح آميز داشته باشد و به دنبال سلاح هم نباشد. ما بر سر اين راه با يكي از بزرگترين مقامات اروپايي (رييس جمهور فرانسه) به تفاهم رسيديم. چطور شد در اين چند ماه، همه چيز وارونه شد. ميگوييد چون دولت ايران تغيير كرده، پس ما اعتماد نداريم. مگر سياستهاي نظام تغيير كرده است؟ قانون اساسي، سياستهاي كلي نظام، رهبري نظام كه تغيير نكرده است. بنابراين مسأله تغيير دولت، يك بهانه بيش نيست.
البته مردم، ما از دولت مردان و از نظام و مسئولين مي خواهند كه اين موضوع را با تدبير و با كمترين هزينه به پايان برسانند، كه انشاءالله اينطور خواهد بود. اما مردم هم براي تأمين منافع ملي خود ايستادهاند. مردم براي حفظ منافع ملي خود متحدند و مقاومت مي كنند. (تكبير حضار)
موضوع هستهاي كه امروز به صورت يك مسأله سياسي و اجتماعي جامعه ما درآمده است، يك موضوع ملي است و نبايد جناحي شود. بنابراين بايد دايره مشاوران را بزرگ كنيم و از همه انديشهها و نظرات استفاده كنيم. همه بايد يك هدف واحد را دنبال كنيم و آن حفظ منافع ملي كشور و دستيابي به اهداف ملي است. بايد توجه داشتيم باشيم كه منافع حياتي مثل حفظ نظام و تماميت ارضي، حاكميت ملي و استقلال كشور داراي اولويت اول است. در حفظ منافع ملي بايد پلكاني عمل كنيم، يعني حفظ منافع حياتي هدف اوليه و اساسي ما باشد و در مرحلة دوم حفظ ساير منافع ملي بايد مدنظر قرار گيرد.
ما امروز با استراتژي ساده نميتوانيم در برابر توطئهها ايستادگي كنيم. جهان امروز، بسيار پيچيده شده است. "العالم بزمانه لا يهجم عليه اللوابس" عالم بزمان و آشناي به شرايط و واقعيتهاي جهان امروز، دچار خطا و اشتباه نميشود. اگر دنيا شناس باشيم، اشتباه نميكنيم. افرادي كه به خوبي دنياي پيچيده امروز را ميشناسد، دچار خطا نميشود. ولي افرادي كه در الفباي مسايل سياسي جهان امروز ماندهاند، نميتوانند مشكلات بينالمللي را حل كنند. بايد هوشيار باشيم. دشمنان و تهديدات فراوان هر روز به شكلي ظهور مي كند. ما نميتوانيم با استراتژي ساده در برابر همه تهديدات بايستيم. با يك استراتژي چند وجهي ميتوانيم در برابر تهديدات بايستيم و منافع خود را حفظ كنيم. استراتژي ما بايد به گونهاي باشد كه ضمن حفظ منافع حياتي، منافع ملي كشور را تأمين كند و شرايط را براي رشد و توسعه كشور نيز آماده نمايد. ما بايد قدرت عمل استراتژيك، پويا و فزاينده در هر زمان را داشته باشيم.
دنيا ميخواهد ما را به سمت انفعال و انزوا ببرد ما بايد در صحنه منطقه و بينالمللي فعال باشيم و متقابلاً دشمنان را به انزوا بكشانيم. بايد مبتكر طرحهايي باشيم كه در صحنه بينالمللي و در افكار عمومي جهان تأثيرگذار باشد. با خواستن و فرياد زدن به هدف نميرسيم. با اراده و توانستن و مديريت و مقاومت و با وحدت ملي و اتحاد به هدف خواهيم رسيد.
تا به حال دشمن موفق نبوده است به اميد آنكه در آينده نيز موفق نباشد. «ان تنصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم».