آفتابنیوز : «عزت الله فولادوند» فرزند يك حقوقدان برجسته و قاضى است كه يك جا و يك شهر دوام نياورد و عزت الله فولادوند هم به همين دليل متولد اصفهان است. پدرش پا به هر شهرى كه مى گذاشت، كمتر به حشر و نشر با مردم آن شهر تن مى داد و خود فولادوند در اين باره جايى گفته است: «وقتى علت را از پدر جويا مى شدم، او به حق نمك و نمك شناسى اشاره مى كرد و مى گفت: مبادا پرونده اى زير دستم بيايد و مجبور به ملاحظه سلام عليك و آداب و معاشرت شوم.» فولادوند اما اصالتاً از نژاد و اصالت بختيارى بهره دارد.
عزت الله فولادوند به دليل حسن سليقه پدر، دوران تحصيل خود را در خارج از كشور آغاز و پى مى گيرد و با اين همه در سنين 16- 17 سالگى مجبور به بازگشت به ايران مى شود، چرا كه دوره بحران اقتصادى بوده است و پدر پرمناعتش ديگر ياراى تأمين هزينه هاى سنگين تحصيل خارج از كشور را نداشته است و او تحصيلات خود را تا پايان ديپلم در ايران و تهران مى گذراند و پس از آن براى ادامه تحصيل عازم فرانسه مى شود و دو سال تمام در رشته پزشكى در سوربن فرانسه به تحصيل مى پردازد و با اين همه در اين رشته دوام نمى آورد، چه اصلاً با روح فيلسوف مسلك او همخوانى ندارد و براى رسيدن به آرزوهايش در رشته فلسفه راهى آمريكا مى شود و در دانشگاه كلمبيا در رشته فلسفه شروع به تحصيل مى كند و تا دكترا هم پيش مى رود و نزد بزرگان فلسفه آن روزگار تلمذ مى كند و پس از اتمام تحصيلاتش به ايران باز مى گردد و در ايران تدريس و تحقيق و ترجمه خود را آغاز مى كند و حاصلش كتابها، مقالات و نوشته هايى ارزشمند است؛ چنانچه خيلى ها در ايران، انديشمنداني نظير پوپر، هايك، رالز و... را به واسطه ترجمه روان و شيواي او مى شناسند.
با اين همه، حادثه عظيم در شكل گيرى شخصيت و منش «فولادوند» كشف امانوئل كانت است. آشنايى با آراء و عقايد كانت چنان تحول عظيمى در او ايجاد مى كند كه هنوز هم تحت تأثير آن است. او آنقدر كانت را دوست داشت كه پايان نامه دكترايش را هم به او اختصاص داد.
خسرو ناقد درجايى درباره فولادوند مى نويسد: «عزت الله فولادوند از آن دسته مترجمانى است كه درگستره ترجمه متون فلسفى نه تنها پيشكسوت اند و پيشرو، بلكه سرآمد كار و حرفه خوداند و در برگرداندن كتابهاى فلسفى به زبان فارسى از چنان تبحر وتوانايى برخوردارند كه خواننده با مطالعه ترجمه هاى آنان خود را در دنياى جديد مى يابد و افقى تازه دربرابر ديدگانش گشوده مى شود. اينان تمام تلاش وتوانايى وترجمه خود را به كار مى گيرند تا متن ترجمه ، همسان وهمذات با متن اصلى شود ودرواقع اصل به بدل تغيير نكند، بلكه به جاى آن نشيند.»
دكتر عزت الله فولادوند بى گمان درشمار آنهاست. كافى است كه به ترجمه هاى ارزشمند او از آثار فيلسوفان ومتفكران بزرگ جهان نگاه كرد. ترجمه هايى همچون «جامعه باز و دشمنان آن» از كارل پوپر، «خشونت» و «انقلاب» هاناآرنت يا «آزادى وقدرت و قانون» نوشته فرانتس نويمان. فولادوند به نسلى ازمترجمان متون فلسفى تعلق دارد كه متأسفانه بيشتر شان ازميان ما رخت بربسته اند (كه ايام وعمر او دراز باد) كسانى چون زنده يادان حميد عنايت، محمدحسن لطفى، منوچهر بزرگمهر.