کد خبر: ۴۲۷۷۶۰
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۶

آیا غرب مصمم به برخورد با روسیه است؟

با روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا امیدها برای بهبود روابط بین روسیه و غرب بیشتر شده بود اما تندتر شدن لحن طرفین در رابطه با بحران اوکراین و اقدامات اخیر ناتو در شرق اروپا این امیدها را به ناامیدی تبدیل کرده است. تاکنون طرفین در این رابطه از اقدام به هر عمل تحریک‌کننده‌ی خصمانه‌ایی‌ اجتناب کرده‌اند اما شکست این تعادل شکننده و شعله‌ور‌شدن این آتش زیر خاکستر چندان هم دور از ذهن نیست. لذا حضور نظانی روزافزون ناتو در جوار مرزهای روسیه را نمی‌توان کم‌اهمیت تلقی کرد.
آفتاب‌‌نیوز :
احمد رشیدی‌نژاد*- تلاش گام به گام و مستمر غرب (از فردای فروپاشی شوروی)، به منظور رانش روس‌ها به پشت حصار مرزهایشان، در نهایت واکنش روس‌ها را در غالب الحاق شبه جزیره کریمه و پیش‌تر استقلال اوستیای شمالی (۲۰۰۸) در پی داشته است، رویه‌ای که البته بی‌شباهت به سبک و سیاق غرب در جدایی کوزوو و مونته گرو از متحد روسیه(صربستان) نبوده است. تقابلی که لحظه به لحظه به مراحل حساس خود نزدیک‌تر می‌گردد. سه‌شنبه گذشته (26 بهمن) ترامپ رئیس‌جمهور جدید آمریکا، از طریق سخنگوی خود، شان اسپایسر، اعلان کرد که روسیه باید شبه‌جزیره کریمه را که در سال 2014 به اشغال در آورده، به اوکراین پس داده و رفع تحریم‌های واشنگتن علیه روسیه- که مسکو خواهان آن است- منوط بر تحقق این امر دانست. مسئله‌ای که واکنش تند مقامات روس را در بر داشت.

این اظهارات در شرایطی است که پس از حضور کم‌سابقه نیروهای ناتو در کشورهای شرق اروپا در سال‌ها و ماههای اخیر، ناتو به‌تازگی(ماه جاری) رزمایشی نظامی با حضور هفت کشور از اعضایش در دریای سیاه برگزار کرده است. گفتنی است که از زمان آغاز درگیری‌ها در شرق اوکراین دولت کی‌یف از ناتو خواسته است تا حضور نظامی‌اش را در شرق اروپا افزایش دهد و ناتو نیز پاسخی مثبت به این درخواست داده است. در این خصوص هر‌چند طرفین تاکنون از اقدام به هر عمل تحریک‌کننده خصمانه‌ای پرهیز کرده‌اند، با این حال شکست این تعادل شکننده، و شعله‌ور‌شدن این آتش زیر خاکستر چندان هم دور از ذهن نیست. مصافی که بی‌شک به خاطر هراس از گسترش جنگ و رویارویی هسته‌ای تاکنون مسکوت مانده است، جنگ، ویرانی، آوارگان جنگی و... چیزی‌هایی نیستند که هیچ کدام از طرفین با روی باز به استقبال آن بروند. اما همان‌طور که روس‌ها در این سال‌ها نشان داده‌اند که آستانه تحمل‌شان حد مشخصی دارد، غرب نیز قائل به وجود خطوطی قرمز برای خود است.

خطوطی قرمز که تجربه پاسیفیزیم در آغاز جنگ جهانی دوم (صلح دوستی بدون توجه به عواقب وخیم آن) در ترسیم آن بی‌تاثیر نبوده و به نظر اشتباهی نیست که دوباره حاضر به تکرار آن باشند، تجربه‌ای که به موجب آن غرب در برابر الحاق بخش‌های غربی چکسلواکی (مناطق عمدتآ آلمانی زبان) به آلمان هیتلری سکوت کرده  و یک سال بعد تاوانش را با حمله به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم پس دادند. در حقیقت دموکراسی‌های غربی در آن زمان به‌خاطر ترس از وقوع جنگ و درگیری در خاک اروپا  به این جمع‌بندی رسیده بودند که چون لازمه وقوع هر جنگی، وجود دو طرف متاخصم است، اگر یکی از طرفین به طور جدی مصمم به تحریک‌شدن نباشد، در آن صورت جنگی نیز به وقوع نمی‌پیوندد. سیاستی که از سوی هیتلر ضعف و زبونی تلقی شده و مقدمات جنگ جهانی را فراهم آورد.

بر این اساس، مواجه با الحاق شبه جزیره کریمه از سوی روس‌ها درسی از کتاب تاریخ اروپا در قرن بیستم است که دوباره برای کشورهای عضو ناتو به منصه آزمون گذاشته شده است. الحاقی که ممکن است مرحله دوم آن با الحاق شرق اوکراین (مناطقی با اکثریت جمعیت روس) یا استقلال این مناطق از اوکراین ادامه یابد. لذا حضور نظامی روزافزون ناتو در جوار مرزهای روسیه را نمی‌توان کم اهمیت تلقی کرده، امکان برخورد مستقیم (یا لااقل نیابتی) نیز چندان دور از ذهن نیست.

*دانشجوی دکتری و پژوهشگر مسائل جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین