کد خبر: ۴۳۵۱۳۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴

دکوراسیون داخلی خانه‌ی ترامپ / تصاویر

هر برند خوبی نیاز به یک موضوع و یک بروز هنری دارد، و «دانلد ترامپ» ده‌ها سال را صرف پرورش این هر دو کرده است.
آفتاب‌‌نیوز : «پیتر یورک» در یادداشتی در وبسایت «پولیتیکو» نوشت: 

هر برند خوبی نیاز به یک موضوع و یک بروز هنری دارد، و «دانلد ترامپ» ده‌ها سال را صرف پرورش این هر دو کرده است. موضوع برند ترامپ، موفقیت، ثروت، و پیروزی است، و جنبه‌ی هنری آن براق، برنج فام، و پر سر و صداست؛ یا، بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، شاید هم پر زرق و برق، و قلابی. از لحاظ شخصی، مشخصه‌ی ظاهری ترامپ عبارت است از مدل موی خاصش، کت و شلوارهای سایز بزرگ (که ظاهرا دوختش را جامه‌فروش گران‌قیمت ایتالیایی «بریونی» انجام می‌دهد)، و کروات‌های بلند، براق، و قرمز رنگ. از لحاظ معماری، مشخصه‌ی ظاهری این برند طلا و آینه است، مثل آپارتمان‌ موجود در برج معروف مرمر-و-طلای «ترامپ»، که طی این سال‌ها بارها عکس‌هایش منتشر شده است، با آن تخت‌های سایبان‌دارش، نقاشی‌های آبرنگ روی سقف‌هایش، و چلچراغ‌های غول‌پیکرش.

زیبایی‌شناسی ترامپ در حوزه‌ی طراحی، به طرز خیره‌کننده‌ای نامتناسب با گذشته و حال آمریکا است. اگر شک دارید، حواستان باشد که طراحی داخلی آپارتمان‌هایی که شرکت او می‌فروشد هیچگونه شباهتی به آپارتمان محل زندگی او ندارد. اما این معنایش این نیست که سلیقه‌ی او یک‌دفعه از ناکجا به وجود آمده است. از یک منظر، این سلیقه‌ی هنری کارش برانیگختن آرزو و اشتیاق است، و هدفش این است که ثروتی را پیش چشم ما برجسته کند که بسیاری از شهروندان فقط می‌توانند رویایش را در سر داشته باشند. اما این سبک و سیاق شباهت‌های مهمی هم دارد؛ نه با رنسانس ایتالیا یا باروک فرانسه که منشأ پیچ‌ و تاب‌ها و خودنمایی‌های آن است، بلکه با چیزی متأخرتر. بهترین عنوان برای توضیح زیبایی‌شناختی ظواهر ترامپ، به عقیده‌ی من، سبک دیکتاتورها است.

یک دهه پیش، کتابی منتشر کردم که موضوعش دقیقا همین بود: من که ذهنم مشغول این سوال بود که چه چیزی باعث می‌شود خانه‌ی دیکتاتورها اینقدر شبیه به هم از آب درآید، چندین ماه را صرف بررسی دقیق عکس‌هایی کردم که از قاره‌های مختلف و از اواخر قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۱ ثبت شده بود، و سعی کردم دریابم چه ویژگی‌هایی بین این خانه‌ها مشترک است و این ویژگی‌های مشترک چه چیزی راجع به ساکنان آن خانه‌ها می‌نمایاند. سرانجام کارم به ۱۶ مطالعه‌ی موردی ختم شد، که دیکتاتورهایی از «پورفیریو دیاز» در مکزیک تا «اسلوبودان میلوشویچ» در صربستان را شامل می‌شد، و به این نتیجه رسیدم که اغلب آنها، از ۱۰ قاعده‌ی متمایزکننده‌ در «مد دیکتاتوری» پیروی می‌کنند.

اولین قاعده: بزرگ بساز. پروژه‌های ساختمانی دیکتاتور‌ها تقریبا همیشه به طرز مضحکی بیش از اندازه بزرگ است. در دهه ۱۹۸۰، «نیکلای چائوشسکو» رییس‌جمهور دراز مدت رومانی که قدی واقعا کوتاه داشت، و همسرش «النا»، تأسیس ساختمانی را آغاز کردند که قرار بود یکی از بزرگترین ساختمان‌های دولتی در کل دنیا بشود. این دو اسمش را «کاخ مردم» گذاشتند و برای فراهم ساختن فضای مورد نیازش، بخش بزرگی از شهر قدیمی «بخارست» را با خاک یکی کردند. «چائوشسکو»ها پیش از اتمام کار ساختمان اعدام شدند، و حتی امروز هم، ظاهرا بخش زیادی از ساختمان خالی است؛ حتی یک کشور هم برای پر کردن این ساختمان کافی نیست.



نیکلای چائوشسکو | کاخ «پریماوری» در بخارست، خانه‌ی سابق «نیکلای چائوشسکو» رهبر کمونیست رومانی و همسرش «النا»، در مارس ۲۰۱۶ برای بازدید عموم گشوده شد؛ ۲۶ سال پس از اعدام این دو به دست جوخه‌ی آتش. | عکس: David Muntean/Getty



نیکلای چائوشسکو | موزاییک‌ها بر دیوارهای کاخ «پریماوری» صف بسته‌‌اند. | عکس:
David Muntean/Getty Images



نیکلای چائوشسکو | در دهه‌ی ۱۹۸۰، چائوشسکو کار ساخت «کاخ مردم» را آغاز کرد؛ یک پروژه‌ی معماری عظیم که سرانجام به یکی از بزرگترین ساختمان‌های دولتی در کل جهان تبدیل شد. این ساختمان، که هم‌اکنون محل استقرار پارلمان رومانی است، سالانه به ۶ میلیون دلار بودجه برای فعالیت نیازمند است و دارای یک تالار پذیرایی پهناور است. |
عکس: Christophe Simon/Getty Images

دومین قاعده در سبک و سیاق دیکتاتورها، مربوط به «قدیمی مآبی» و «عتیقه نمایی» می‌شود. دیکتاتورها ممکن است سبک‌های عظیم قرن‌های پیشین را به کار گیرند، اما معمولا از مصالح و اثاث قدیمی استفاده نمی‌کنند. همه‌ چیز آخرین مدل است. سبک‌های قدیمی بر وقار و سنگینی ساختمان می‌افزاید،‌ اما خود عتیقه‌جات خیلی رنگ و رو رفته و نخ‌نما هستند. در خانه‌های تمام دیکتاتورها، از خاورمیانه‌‌ای‌ها همچون «معمر القذافی» گرفته تا «امپراطور» آفریقایی جنوبی «ژان-بدل بوکاسا»، که یک ظاهر ناپلوئنی را می‌پسندیدند، جزئیات و وسایل عتیقه‌نما را می‌توانید پیدا کنید. «نیکی هاسلام» دکوراتور انگلیسی این سبک را «هتل لویی» نامیده است؛ همواره پر طراوت و پر زرق و برق.

این نکته ما را به سومین قاعده می‌رساند: فرانسوی بیاندیش. شاید در طول تاریخ هیچ سبکی در طراحی داخلی به اندازه‌ی سبک فرانسه‌ی قرن ۱۸ گزاف‌کارانه نبوده است؛ سبکی که ظاهرش پر است از نماکاری‌های مرمرین عمیق و موج‌دار در اطراف شومینه، صندلی‌های طلاکاری‌شده،‌ و اسباب و وسایلی با تزئینات فراوان و طلارنگ. به خانه‌ی هر کدام از اعیان عرب سر بزنید، در عربستان سعودی، بحرین، قطر، یا دبی، و خواهید دید که روی یکی از این صندلی‌های طلایی «فرانسوی» جدید نشسته است. برخی اوقات دیکتاتورها عناصری را از دیگر مکان‌ها و زمان‌ها قرض می‌گیرند، از سبک رومی، پالادیوم/کلاسیک، و غیره، اما با سبک فرانسوی خاطرجمع هستند که سریع‌تر و بلندتر از ظاهر عتیقه‌ی انگلیسی می‌توانند «پول» را فریاد بزنند.

فرانسه به کنار، گویا دیکتاتورها اغلب از طراحی هتل‌ها اقتباس می‌کنند (قاعده شماره ۴)، شاید از آن بزرگترین هتل‌هایی که در سنین جوانی دیده‌اند. هتل‌ها غالبا تمام نشانه‌های جاه و منزلت خود را در بخش‌های پذیرش و تالارهای عمومی بزرگ به نمایش می‌گذارند، و ایده‌هایی برجسته را به ذهن دیکتاتورهایی تداعی می‌کنند که گذشته‌ای محقرانه دارند و زندگی‌شان را به عنوان یک شورشی یا سرباز گذرانده‌اند. گمانم این است که «صدام حسین» ظاهر ابتدایی هتل «هیلتون» را پسندیده بود و آن را برای آن ۶۵ کاخ و دیگر محوطه‌های ساختمانی – عمدتا مخوف – خود که آخر عمر خود در اختیار داشت الگویی مناسب دانسته بود.



صدام حسین | رییس‌جمهور عراق ده‌ها کاخ، ویلا، عمارت، و مجموعه‌ی ساختمانی در سراسر کشور داشت؛ که بسیاری از آنها پس از تجاور آمریکا در سال ۲۰۰۳ به پادگان‌های نظامی تبدیل شد. بالا: کاخ منحط «الفاو» در بغداد. | عکس: Lee Cracker



صدام حسین | یک سرباز آمریکایی در یک استخر سرپوشیده‌ی پر آذین در یک کاخ تغییر کاربری داده شده در تکریت شنا می‌کند؛ در ۱۱۰ مایلی بغداد. | عکس: Murad Sezer/AP
Photo



صدام حسین | خانه‌های دیکتاتورها اغب دارای چیزی است که «یورک» اینگونه وصفش می‌کند: «جانوران اسطوره‌ای، مخلوقات وحشی و نرینه‌خوی همچون شیر و عقاب، که… با چشمان جواهرنشان، کاملا سفت و سخت و ستیزه‌جویانه به جلو می‌نگرند». مثلا در بالا، یک شاهین مرمرین بر فراز دالان ورودی یکی از کاخ‌های صدام حسین در بغداد نشسته است. | عکس:Jassim Mohammed/AP Photo

بعد از این قاعده، نوبت به مصالح ساختمانی می‌رسد؛ یعنی قواعد ۵، ۶، و ۷٫ انگار اغلب دیکتاتورها با خود اینگونه فکر می‌کنند: «اگر فقط یک بار قرار است زندگی کنم، بگذار همین یک زندگی در میان طلا باشد». وقتی تمام منابع کشور را از صفر تا صد در اختیار دارید،‌ چرا که نه؟ اسباب و وسایل طلا، دکوراسیون دیواری طلا، ستون‌هایی با سرستون طلا، شیرهای آب از جنس طلا. طلای براق، طلای قلابی، آلیاژهای پر زرق و برق برای فلزکاری‌های مورد استفاده. «ویکتور یانوکوویچ»، رهبر سابق اوکراین که طرفدار روسیه بود و اخیرا خلع شد، در یک طوفان واقعی طلا زندگی می‌کرد، که پس از سرنگونی‌اش در انقلاب سال ۲۰۱۴ برای اولین بار چشمان منتظر دنیا را به جمال خود روشن کرد.



ویکتور یانوکوویچ | او در دوران چهار ساله‌ی ریاست جمهوری‌اش در اوکراین، بی اینکه اکثریت مردم کشورش خبر داشته باشند در ثروتی بی‌نظیر زندگی می‌کرد. پس از سرنگونی پر تب و تاب او در فوریه سال ۲۰۱۴، ملک خصوصی او با نام «مژیریا» به مالکیت دولت درآمد. | عکس: Brendan Hoffman/Getty Images



ویکتور یانوکوویچ | یک بازدیدکننده در حال سیاحت در «مژیریا» است، که در نوامبر ۲۰۱۴ به صورت موزه برای بازدید عموم گشوده شد. این بازدیدکننده قاب‌بندی‌های چوبی و چلچراغ‌های ظریف را نظاره می‌کند. | عکس: Brendan Hoffman/Getty Images



ویکتور یانوکوویچ | اتاق پذیرایی در «مژیریا» یک پیانوی Steinway & Sons را به رخ می‌کشد که شبیه به پیانویی است که «جان لنون» خواننده‌ی سابق «بیتلز» در سی و هشتمین ساگرد همسرش «یوکو اونو» به وی داد. | عکس: Yuriy Dyachyshyn/Getty Images



ویکتور یانوکوویچ ‌| اتاق خواب سابق یانوکوویچ در مژیریا دارای ریزه‌کاری‌های طلا-و-چوب بیشتری است. | عکس: Jeff J Mitchell/Getty Images



ویکتور یانوکوویچ | نگارگری‌های مذهبی زینت‌بخش دیوارهای یک نیایش‌گاه در مژیریا است. | عکس: Yuriy Dyachyshyn/Getty Images

بعد از طلا نوبت شیشه است؛ ماده‌ای بهتر برای انعکاس ثروت فراوان یک شخص. سطوح درخشان، چلچراغ‌های غول‌پیکر با آویزک‌های شیشه‌ای و آینه‌های عظیمی که – درست حدس زدید – قاب‌هایش هم طلاکاری است. و بعد از شیشه نوبت مرمر است؛ کف‌ها، دیوارها، سطح میزها، و هر سانتی متر مربع از سرویس‌های بهداشتی. صد البته، مرمر نو و براق، نه از آن مرمرهای قدیمی و فرسوده، یا از آن مرمرهای «سنگ‌خورده» که آرشیتکت‌های مدرن می‌پسندند. انعام ویژه به رنگ‌مایه‌های براق تعلق می‌گیرد که شامل جگری، سبز، صورتی، یا مشکی با نگاره‌های طلایی رنگ می‌شود، و نه رنگ‌مایه‌های خاکستری بی حال یا رنگ‌مایه‌ی کاربردی سفید. مثلا، شاهین رنگینی که در یکی از کاخ‌های صدام فضای اطراف در ورودی را فرا گرفته است،‌ با استفاده از طیفی از سنگ‌های مرمر از سرزمین‌های دوردست ساخته شده بود، با این‌ حال چنان بد ساخته شده بود که پرنده شبیه کاریکاتور به نظر می‌رسید.

قواعد ۸ تا ۱۰ مربوط به دکوراسیون و تزئینات می‌شود. وقتی پای هنر در میان می‌آید، دیکتاتورها اگر قرار بر انتخاب باشد هنرمندان بازاری قرن ۱۹ را که پر سروصدا و پر زرق و برق بودند، یا اخلاف مدرن آنها را، بر اساتید قدیمی (که زیادی تیره و تار و زیادی گرفته هستند) و بر هنر معاصر یا هنر انتزاعی (که زیادی زشت و بی‌معنی است) ترجیح می‌دهند.

دیکتاتورها اشیای شناخته شده را هم دوست دارند؛ چیزهایی که مردم سریعا ارزششان را می‌فهمند، یا همان برند خودمان. اگر بیرون خانه‌تان «لامبورگینی» و «فراری» دارید، توی خانه‌تان هم مشابهش را می‌خواهید: فرش‌های «آبوسون» (البته، نسخه‌های جدیدش)، گلدان‌های زینتی با طرح‌های چینی سلسله‌ی «مینگ» (مثل مورد قبل، نمونه‌های جدیدش)، و قماش براق سبک «ورساچه». صد البته، کیش شخصیت به شمایل بصری خاص خود هم نیاز دارد، و این یعنی تصاویری از خودتان. یکی از ترفندهایی که دیکتاتورها از اشراف جهان کهن کش رفته‌اند این است که دستور می‌دهند تصاویرشان را در موقعیت‌های باشکوه، در ژست‌های امپراطوری یا در حال کسب دستاوردهای قهرمانانه، به اندازه‌ی واقعی خودشان یا بزرگتر از آن، نقاشی کنند و این تاریخ‌نماهای تصویری و درباری را بر در و دیوار آویزان کنند تا سلطه‌شان بر دالان‌های ورودی و اتاق‌های اصلی به نمایش در ‌آید.

چهره‌ی رنگ‌پریده‌ی «آدولف هیتلر» از میان زمینه‌ی سیاه یکی از پرتره‌هایش چشم را به سمت خود جلب می‌کرد؛ «ایملدا مارکوس» یک نقاشی از خودش داشت که در آن از میان موج‌ها سر برآورده بود؛ و «النا چائوشسکو» ظاهرا تصویری از خودش را به نمایش گذاشته بود که او را در حال فارغ‌التحصیلی از دانشگاه نشان می‌داد، اگرچه او هیچگاه از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده بود.



فردیناند مارکوس | در دهه‌ی ۱۹۶۰ که «فردیناند مارکوس» قدرت را در فلیپین به دست گرفت، دستور ساخت ۲۹ استراحتگاه ریاست جمهوری را صادر کرد. در میان این خانه‌ها، مزار «سانتو نینو» بود که او وقف همسرش «ایملدا مارکوس» کرد. «سانتو نینو» نام خود را از شمایل مذهبی عیسا در کودکی می‌گیرد، و همچون یادبودی برای گزاف‌کاری‌های وقیحانه در دوران «مارکوس» به پا مانده است. در تصویر فوق، یک جکوزی بزرگ فضای یک حمام را در «سانتو نینو» پر کرده است. | عکس: Romeo Gacad/Getty Images



فردیناند مارکوس | این نقاشی دیواری، که بر تالار اصلی «سانتو نینی» نقش بسته است، «ایملدا مارکوس» را نشان می‌دهد که از میان دریا سر بر آورده است. | عکس: Romeo Gacad/Getty Images



فردیناند مارکوس | اتاق خواب «ایملدا مارکوس» در «سانتو نینو». | عکس: Romeo Gacad/Getty Images



فردیناند مارکوس | یک قرن و نیم است که کاخ «مالاکانان» به عنوان سکونت‌گاه اصلی حاکمان فیلیپین استفاده شده است. در دوران حکومت «مارکوس»، این کاخ بارها نوسازی شد و این نوسازی‌ها از جمله شامل ضد گلوله کردن پنجره‌ها و افزودن یک دیسکوتک بود. اینجا، انباری از کفش‌های «ایملدا مارکوس» بانوی اول در یکی از سرداب‌های کاخ قرار گرفته است. | عکس: Alex Bowie/Getty Images

مجموعه‌ای کامل از لوازم جانبی و متعلقات هم هست که ظاهرا دیکتاتورها عاشقشان هستند: جانوران اسطوره‌ای، مخلوقات وحشی و نرینه‌خوی همچون شیر و عقاب، که اشیای افسانه‌ای و نشان‌های اشرافی هستند و به قالب فلزات گران‌بها در‌آمده‌اند، و با چشمان جواهرنشان، کاملا سفت و سخت و ستیزه‌جویانه به جلو می‌نگرند. عقاب فلزی و مطلای قذافی را ببینید؛ یا شکوهی که گربه‌های بزرگ و سورئال «یوسیپ بروز تیتو» در اتاق نشیمنش داشته است. جانوران اسطوره‌ای نمایان‌گر سینه سپر بودن و سرکردگی شخص، و قابلیت گلاویز شدن با یک خرس و خاکمال‌ کردن آن است.

اگر همه‌ی این موارد گزاف‌کارانه، یا حتی تخیلی به نظر می‌رسد، یادتان باشد که، این خانه‌ها را نساخته‌اند که بیانگر شوق شخصی افراد برای جمع‌آوری اشیا یا نشانگر سلایق فرهیخته‌شان باشد. («پی. جی. او رورک» طنزنویس سیاسی آمریکایی زمانی در وصف چلچراغ‌های صدام نوشت: «اگر یک دلیل برای تجاوز به عراق لازم بود، دکوراسیون داخلی جنایت‌آمیز [صدام] همان یک دلیل بود.») دیکتاتورها نمی‌توانند بفهمند که چرا ممکن است کسی افسون دلپسند و جمع‌وجور خانه‌های اعیان غربی در کمبریج انگلستان یا کمبریج ماساچوست آمریکا را بپسندد. چرا وقتی می‌توانید جنس نو داشته باشید جنس کهنه داشته باشید، چرا جنس مات و بی‌جلا، وقتی می‌توانید جنس براق داشته باشید، چرا جنس کوچک، وقتی می‌توانید جنس بزرگ داشته باشید؟ ابدا تیزبینی یا شکسته نفسی در کار نیست، چه برسد به تمسخر.

لب مطلب این است که خانه‌های دیکتاتورها را برای خانواده، دوستان، یا خود خصوصی یک شخص نساخته‌اند؛ این خانه‌ها قرار نیست پناهگاهی از دست جهان یا فراغت‌گاهی از محل کار باشد. در واقع، خانه‌های دیکتاتورها خود کار آنهاست؛ مکانی است برای رتق و فتق امور، نصیحت خلق، و تصفیه حساب، و همگی اینها در حالی که دور و بری‌های شخص همان چند قدمی‌اش هستند. اینها ابزارهای معماری و هنری هستند که کاربردشان استقرار قدرت برای ساکنان خانه‌ها، و ترساندن و تحت تاثیر قرار دادن بازدیدکنندگان است.
***

پس از انتشار کتابم با عنوان «سبک دیکتاتوری»، دوستان و ویراستاران با من تماس گرفتند تا آخرین بخش از تصاویر منتشره را به رؤیت من برسانند: تصاویری تایید نشده از خانه‌ی اشرافی-مآبانه‌ی «رابرت موگابه» در زیمباویه، مجموعه‌ی غارت شده‌ی قذافی در طرابلس، و کاخ «یانوکوویچ» در کیف. هر بار، حسم اینگونه بود که انگار می‌توانم تک تک روکش صندلی‌ها و جانوران طلایی را پیش‌بینی کنم. با خودم فکر می‌کردم، بابا یک بار هم شده من را سورپرایز کنید!

بعدها، اواخر سال ۲۰۱۵، به مجموعه‌ای از تصاویر برخوردم که هیچ متنی همراهشان نبود. این تصاویر ظاهرا آپارتمانی غول‌آسا را نشان می‌داد که از پنجره‌هایش بر می‌آمد در شهری بسیار شبیه به نیویورک واقع است. اما من «منهتن» و سبک پیراسته‌اش را خیلی خوب می‌شناسم، و در اولین نگاه، به نظرتان می‌آمد که آن مکان نه متعلق به یک آمریکایی که به یکی از جرگه سالاران روس متعلق است، یا شاید یک شاهزاده‌ی سعودی که خانه‌ای هم در ایالات متحده دارد. اتاق‌هایی با ابعاد بیش از اندازه بزرگ، و جزئیات و نسبت‌های تاریخی با ظاهر قطعا نادرست داشت. آن خانه اسباب و وسایل مطلا و فرانسوی بسیاری داشت و ظاهر بی احساسات و عجیب و غریب یک لابی هتل را نشان می‌داد، با صندلی‌ها و کاناپه‌هایی که فاصله‌ی بسیار زیادشان از هم آزارنده بود. توده‌های طلا به چشم می‌خورد؛ همان چلچراغ‌های غول‌پیکر همیشگی هم بود، آثار نام و نشان‌دار ورزشکاران معروف مثل «محمد علی»، و کف‌های مرمرین و قارچ رنگ. از لحاظ نقاشی موارد نسبتا اندکی به چشم می‌خورد، اما در دیگر موارد، آن مکان بوی مد دیکتاتورها را می‌داد.

کاشف به عمل آمد که، این آپارتمان آشنا و در عین حال ناآشنا، که در آن زمان برای من سبکی آشنا بود اما در مکانی غریب قرار گرفته بود، متعلق به «دانلد ترامپ» است،‌ که آن موقع مشغول فعالیت برای کسب جایگاه ریاست جمهوری بود. آن تصاویر، تصاویر پنت‌هاوس رهبر آینده‌ی جهان آزاد بود. از آن موقع با خبر شده‌ام که کار طراحی‌اش را «آنجلو دونگیا»ی فقید آغاز کرده بود، دکوراتوری که بیشتر بخاطر یک مد مخصوص «منهتن» شناخته می‌شد. اما اصل کار طراحی فعلی این آپارتمان را «هنری کنورسانو» انجام داده است که فت و فراوان – و هیچ عجیب نیست که – برای کازینوها کار طراحی انجام داده است. فرقی نداشت از چه منظری به این آپارتمان نگاه کنید، حرف اصلی که به شما می‌گفت این بود: «من فوق‌العاده ثروتمند و بیش از حد تصور قدرتمند هستم». این زبان بصری فضای عمومی بود، نه فضای خصوصی. این زبان طبقه‌ی نو کیسه‌ی شرق اروپا و خاور میانه بود.



اتاق نشیمن اصلی در آپارتمان ترامپ در منهتن، تقریبا از تمام قواعد «سبک دیکتاتورها» پیروی می‌کند: ستون‌های مرمرین در کنار دیوارهای مرمرین، لوسترهای شیشه‌ای که در ارتفاع پایین آویزان شده‌اند، و مبلمان بیش از حد بزرگ؛ که آنقدر دور از هم قرار گرفته‌اند که مشکل بتوان رویش نشست و گفتگو کرد. | عکس:
Sam Horine



دانلد ترامپ | طلاکاری‌های گزاف‌کارانه یکی دیگر از ویژگی‌های سبک دیکتاتورهاست. اینجا، یک میز غذاخوری شیشه‌ای و مطلا در آپارتمان ترامپ آماده برای صرف چای است؛ با لیوان‌ها و دیگر لوازم سرو که آنها هم مطلا هستند. | عکس: Sam Horine



دانلد ترامپ | میز نوشتاری پر زر و زیور ترامپ هم پر از جزئیات طلاکاری شده است. | عکس: Sam Horine

اهمیت این‌ها همه بخاطر چه بود؟ طراحی داخلی نشان می‌دهد افراد چگونه دوست دارند دیده شوند. اما در ضمن چیزهایی هم از زیست درونی صاحبان اماکن، مبانی فرهنگی‌شان و نحوه‌ی ارتباطشان با دیگر افراد آشکار می‌کند. سبک زیبایی‌شناختی ترامپ، با آن میز غذاخوری مرمرین و جواهرنشانش، سقف‌های نقاشی‌ شده‌اش، و اثاث طلایی‌اش، او را بیشتر ذیل سنت بصری «صفرمراد نیازف» رییس‌جمهور ترکمنستان قرار می‌دهد که یک تندیس عظیم چرخشی و طلایی از خودش در «عشق آباد» به پا کرد، و نه در کنار عرف خاکستری-پوش و معتدل رهبران غربی. آپارتمان ترامپ، بر فراز برج ترامپ، نوعی از قدرت را فرا می‌افکند که تمام آن سازوکارهای نظارتی و کنترلی ملال‌آور را که حاکی از اصول همکاری و مسئولیت متقابل و برابری در مقابل قانون است دور می‌‌زند.

این پدیده، صد البته، پدیده‌ای است که به طرز هولناکی خلاف سنت آمریکایی است. سبک هنری ترامپ فاصله‌ای فراوان با سنت معماری «واشنگتن دی. سی.» دارد، شهری که ارتفاع ساختمان‌ها را در بخش مرکزی خود تعمدا کوتاه نگه داشته است، و ساختمان‌های عمومی‌اش با معماری نئوکلاسیکشان و با خویشتن‌داری و محافظه‌کاری خود حس ثبات و امانت را تداعی می‌کند. پایتخت آمریکا، از کاخ سفیدش گرفته تا بناهای یادبودش، به گونه‌ای طراحی شده بود که از گزاف‌کاری‌های استبدادی اروپا فاصله بگیرد، و پیامی از سادگی، دموکراسی،‌ و برابری‌خواهی را بپراکند؛ یعنی دقیقا خلاف برند جدیدی که حالا بر پایتخت حاکم شده است.

منبع: الف

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۵
0
3
ما هرجا رفتیم عید دیدنی به دکور خانه اشان فرصت نشد دقت کنیم
گزارش خوبی بود سال خوبی داشته باشید
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین