کد خبر: ۴۳۶۷۳
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۷:۳۹
سخنراني دكتر حسن روحاني در دانشگاه سمنان (1)

پشت نقاب فقه، نظام اسلامي را تضعيف نكنيد

آفتاب‌‌نیوز : خوشحالم كه خداوند اين توفيق را نصيب من نمود تا امروز در جمع عزيزاني باشم كه يادگاران دوران حماسه و افتخار ملّي هستند.

بيست و هفت سال دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي را با فراز و نشيبهاي فراواني پشت سر گذاشتهايم. معمولاً كشوري كه پس از انقلاب، به استقرار نظام جديد خود ميپردازد با مشكلاتي مواجه است ولي معضلات و مشكلات ما بسيار بالاتر از حدّ معمول آن بود. ما در واقع از يك سو براي استقرار نظام جديد تلاش ميكرديم و از سوي ديگر در برابر توطئههاي داخلي و خارجي، مبارزه ميكرديم؛ و در عين حال براي شكوفايي و رشد توسعه و پيشرفت كشور عليرغم همه سنگاندازيهاي دشمن قدمهاي بسيار بلندي را برداشتيم. 


انقلاب اسلامي براي پايان دادن به سه تحقير تاريخي

اساساً چرا ملت ايران اين انقلاب عظيم و بزرگ را به پا كرد و به ثمر رساند؟ ملت بزرگ ايران با فرهنگ و تمدن كهن و با داشتن سرمايههاي بزرگ مادي و معنوي، حداقل از سه سمت مورد تحقير قرار گرفته بود. و ادامة اين تحقيرها ديگر براي ملت ايران قابل تحمل نبود.

تحقير اول، تحقير خارجي بود. استعمار و استثمار غرب و دخالتهاي قدرتهاي بيگانه نسبت به مسايل داخلي كشور به گونهاي بود كه در واقع هيچ مسأله مهمي بدون نظر آنان عمل نميشد. برخي از مراكز نظامي ما را افسران ايراني تا روز پيروزي انقلاب اسلامي، هرگز نديده بودند و ويژه مستشاران نظامي آمريكا بود. در روزهاي بعد از پيروزي انقلاب، در نيروي هوايي مراكزي را بازديد كرديم كه متأسفانه هيچ مقام نظامي كشور قبل از انقلاب، جرأت نكرده بود و اجازه نداشت از آن قسمتها بازديد كند. با فرماندهان به سالنهايي رفتيم كه ميگفتند ما براي اولين بار است وارد اين سالنها ميشويم. چون در آن بخشها فقط آمريكاييها حق تردد داشتند. پروندههايي در ستاد مشترك ارتش بود كه تا آن زمان هيچ افسر ايراني از آن پروندهها باخبر نبود. گاو صندوقها و فايلهايي بودند كه هرگز هيچ افسر ايراني از محتويات آنها با خبر نبود. برنامهريزيهاي اساسي نيروهاي مسلح ايران آن زمان در اختيار بيگانگان بود و آنها براي ما تصميم ميگرفتند. اينكه در كدام مركز آموزشي خلبانان ما يا افسران نيروي دريايي ما بايد آموزش ببينند توسط ديگران مشخص ميشد. اينكه چه نوع سلاحي بايد خريداري شود توسط آنها مشخص ميشد. از نيروي مسلح ايران در كدام قطعة جغرافيايي بايد بهره برداري شود آنها معين ميكردند. اينكه چه تعداد از افسران ما در ويتنام باشند يا در ظفار، آنها تعيين ميكردند.

اين داستان قبل از انقلاب، منحصر به بخش نظامي كشور نبود. بخش اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، سياست داخلي، وضع مجلسين آن زمان نيز چنين بودند. در راديو ـ تلويزيون قبل از انقلاب در همة بخشها برنامهريزيهاي اساسي بر عهدة آمريكاييها بود. سي و چند نفر از آمريكاييها طراح برنامههاي آموزشي شبكه دوم تلويزيون بودند.

ملت بزرگ ايران دچار تحقير خارجي بود يعني ميديد ديگران براي نفت كشور تصميم ميگيرند كه چه مقدار استخراج شود. چه شركتهايي بايد در ايران فعاليت كنند. چند ميليون بشكه بايد صادر شود. در اوپك نظر ما بايد چگونه باشد. در مورد همة اينها آمريكاييها تصميم ميگرفتند. اسناد و مدارك فراوان در اين زمينهها وجود دارد. خوب است اين اسناد و مدارك در برنامههاي صدا و سيما و در مسير رسانهها براي مردم تشريح شوند. كتابهاي فراواني نسبت به انقلاب، حوادث ماهها و هفتههاي قبل از انقلاب از طرف خود آمريكاييها منتشر شده است. اگر مطالعه كنيد ميبينيد اين اواخر به صورت روزانه شاه از سفير آمريكا سوال ميكرده است كه بايد چه كار كند. آنها برايش برنامهريزي ميكردند. شاه در برابر مردم ايران شاهي ميكرد اما در برابر بيگانه نوكري بيش نبود. آنچه قرآن مجيد ميگويد: "اشداء علي الكفار رحماء بينهم" انسانهاي مؤمن در برابر يكديگر با رحمت و عطوفت رفتار ميكنند اما در برابر دشمن با غرور، عزت و شدت رفتار ميكنند؛ در كشور ما حاكمان قبل از انقلاب برعكس آن عمل كردند. آنها در برابر بيگانه ذليل و خوار بودند و در برابر ملت خود مغرور و مستبد. پس اولين تحقير، تحقير خارجي بود. انقلاب درپي استقلال بود كه رهآورد و دستاوردش براي مردم استقلال بود.


نظام مردم سالار
تحقير دوم، استبداد داخلي بود كه مردم در حكومت هيچ نقشي نداشتند و يك فرد مستبد بركل كشور حكومت ميكرد. مردم انقلاب كردند تا روي پاي خود بايستند و خودشان براي سرنوشت خويش تصميم بگيرند. امروز از بالاترين مقام اين كشور تا پايان رده مديريت به نحوي با آراي مردم به طور مستقيم يا غير مستقيم تعيين مي گردند و با نظارت آنها مديريت و رهبري كنند.امروز شاهديد كه هيچ ردهاي از مديريت عالي كشور بدون نظر و رأي مردم نيست. حتي رهبري نظام را نمايندگان مردم انتخاب ميكنند و بر اعمال وي نظارت دارند. اعضاي شوراهاي شهر با آراء مردم تعيين ميشوند. نمايندگان مجلس و رئيس جمهور هم با آراء مستقيم مردم انتخاب ميشوند، انتخاب رهبري هم دو مرحلهاي انجام ميشود اين مردم اعضاي خبرگان را انتخاب ميكنند و آنها رهبري را برميگزينند.


نقشه براي استبداد جديد
عجيب اين حرفهايي است كه در هفتههاي اخير در كشور ما شروع شده است. سخناني بدون مبناي حقوقي، شرعي و ديني. بحث ميكنند كه آيا آراء مردم در ولايت و رهبري دخالت دارد يا نه؟ ظاهراً نميدانند رهبري, منتخب مردم است. مگر قانون اساسي ما غير از اين را ميگويد؟ مردم نمايندگاني را براي مجلس خبرگان رهبري تعيين ميكنند و آنها هستند كه رهبر را برميگزينند. ممكن است در جامعه صدها نفر به صورت ثبوتي ولّي فقيه وجود داشته باشد كه بالقوّه هر يك از اينها مي توانند رهبر باشند. اما در ميان آن صدها نفر صالح، نمايندگان ملت فردي را كه به تشخيص آنان اصلح است به عنوان رهبر انتخاب ميكنند. آن ولي فقيهاي كه پشتوانه آراء مردم را دارد و نمايندگان مجلس خبرگان به او رأي دادهاند، ميشود رهبر بالفعل و همه اختيارات رهبري را از آن لحظه به بعد خواهد داشت. با رأي آنها است كه اثباتاً ولي فقيه، رهبري و فرمانروايي را طبق قوانين اسلام و قانون اساسي بر عهده ميگيرد. همين مجلس خبرگان هم تا پايان دوران رهبري بايد بر صفات رهبري نظارت كند كه انحرافي رخ ندهد. اين مسأله به همين سادگي، واضح و روشن است.

اين چه دسيسهاي است كه هر روز، عدهاي حاكميت ملي را در كشور كم رنگ ميكنند. و هر روز يك عدهاي حاكميت ملي را در برابر حاكميت خدا قرار ميدهند. حاكميت ملي آنهم حاكميت يك ملت مسلمان و معتقد كه در چارچوب مقررات ديني زندگي ميكند و منجمله فعاليتهاي سياسي خود را شكل ميدهد. حاكميت ملّي در عرض حاكميت خدا نيست. حاكميت ملي در طول حاكميت خدا است.

چه نفعي دارد كه نقش مردم و رأي آنها را در ج.ا.ا. كمرنگ كنيم؟ در اين تلاش ميخواهيم چه پيامي به دنيا بدهيم؟ آيا ميخواهيم بگوييم كه حكومت جمهوري اسلامي ايران مردمسالار نيست؟! در حالي كه حكومت ما يك حكومت مردمسالار ديني است. آيا ميخواهيم بگوييم، آراء مردم تشريفاتي است؟ در حالي كه امام فرمود ميزان رأي ملت است. نميدانم اين افراد نادانند يا بيسوادند يا غير مستقيم توسط دشمن هدايت ميشوند. لااقل نامة هفتههاي آخر زندگي امام به رئيس مجلس بازنگري قانون اساسي را بخوانيد. امام بخوبي مسأله را روشن كرده است كه چگونه با رأي خبرگان كه منتخب ملتاند، ولي فقيه صالح، مبسوط اليد ميشود و آنگاه ميتواند همه اختيارات رهبري را داشته باشد. روشن است كه آراء مردم آراء واقعي است. بيجهت تحت نقاب فقه، جمهوري اسلامي و فقه واقعي را تضعيف نكنيد. عدهاي سالهاست تلاش ميكنند كه بگويند همه مديران رده بالاي نظام را خداوند تعيين ميكند و ما كاشف هستيم و ميتوانيم نظر خداوند متعال را كشف كنيم. خودشان هم نميدانند چه ميگويند روشن است كه اسلام و شريعت معيارها را مشخص ميكنند و تشخيص مصداق برعهدة مردم است.

بنابراين انقلاب اسلامي آمد تا مردم را حاكم كند. انقلاب آمد تا استقلال را برپا كند و استبداد را از بين ببرد و به جاي استبدادِ يك حاكم قلدر، حاكميت ملي را جايگزين كند. فلذا در آن دوران هم شاهد تحقير خارجي بوديم با مداخلات استعماري آنها و هم شاهد تحقير داخلي با استبداد حاكمان بوديم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین