آفتابنیوز : هدف اولیه قدرت هژمون در سطح نظام بین الملل حمایت از منافع خود است. بر همین اساس خیلی زود و به نحوی سراسیمه در مقابل تهدیدات (اهم از واقعی و خیالی)، واکنش نشان می دهد. در این راستا قدرت هژمون جهت پیشگیری از تهدیدات بالقوه موجود در نظام بین الملل به ابزاری نیاز دارد که ضمن پیشگیری از تهدیدات، کار ویژه همکاری را در سطح بین المللی افزایش دهد. رژیم های بین المللی از مهم ترین ابزارها جهت ایجاد کار ویژه مذکور در سطح نظام بین المللی می باشند، زیرا منازعات را تحدید نموده و موجب تسهیل معادهدات می شوند. به صورت طبیعی این رژیم ها تبعیض آمیزند، برخی از ارزش ها را بیش از سایر ارزش ها مورد توجه قرار می دهند و به نفع عده ای و به زیان عده ای دیگر عمل می کنند. در این راستا آمریکا براساس منافع و قدرت سیاسی خود تاسیس آژانس بین المللی انرژی هسته ای را تسهیل نمود و در ادامه گسترش هژمونی خود در سطح نظام بین الملل با ایجاد سازوکارهای نظارتی و بازرسی تکمیلی (از طریق رژیم های منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) و پروتکل الحاقی) این سیطره را تکمیل و بدین طریق توانست ابزار لازم را جهت پیشگیری از تهدیدات بالقوه موجود در نظام بین الملل علیه منافع ملی خود به دست آورد. آمریکا حتی شماری از اصول پیشنهادی خود را به عنوان نمادی از NPT تثبیت نمود. آنچه در اثبات این نظریه ما را کمک می کند نوع برخورد دوگانه ایالات متحده آمریکا در رابطه با مسایل هسته ای ایران و اسرائیل است. آمریکا ضمن چشم پوشی از فعالیت های هسته ای اسرائیل با حدود 200 کلاهک هسته ای، کوچکترین فعالیت ایران در راستای دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را تهدیدی علیه صلح و ثبات نظام بین الملل تفسیر می کند، که این مسأله خود تبعیض آمیز بودن این رژیم ها را بیش از پیش محرز می نماید. با این همه این حقیقت تنها یک روی سکه است. به این معنا که در قبال این فضای هژمونیک و محدود ساز، فرصت بازیگری برای بازیگران خردمند هنوز هم وجود دارد.
رژیم های بین المللی در عصر حاضر، گسترش یافته اند و گسترش آنها در پیوند با فرایند جهانی شدن و فرسایش حاکمیت ها تحقق یافته است. بنابراین در مواجهه با یک مجموعه به هم پیوسته که روابط عملی پیچیده ای را فراروی دولت ها می گذارد. برخورد یک سویه و تک ساختی به هیچ وجه جوابگو و رافع معضلات نخواهد بود. در این راستا، باز تعریف اقتدار ملی و عناصر تشکیل دهنده آن ضرورت پیدا می کند. کشور ما ایران – مشابه بسیاری از کشورها – از این ناحیه مواجه با تهدیدات فراوانی است. با این وجود چنانچه در باز تعریف اقتدار ملی و عناصر فراهم آورنده آن دقت لازم صورت پذیرد و بسته سیاسی به گونه ای تدارک شود که گام برداشتن در جهت تعاملات سازنده با کشورهای مختلف به گونه ای پویا، هم پیوند با گسترش اقتدار ملی و عناصر درونی آن گردد، بی تردید می توان به رغم بسیاری مشکلات از رژیم های بین المللی موجود فرصت هایی را خلق کرد و چرخه اقتدار ملی را گسترش بخشید. با این نگرش، دولت ها می توانند رفتارشان را براساس الزامات حکومتداری (هزینه و فایده) برنامه ریزی نموده و براساس سه متغیر اهداف، تمهیدات و امکانات به اتخاذ سیاست های متناسب با قدرت ملی – اقدام نمایند و با بازیگری خردمندانه در عرصه بین المللی گام برداشته و به صورت منطقی و به تعامل با نظام بین الملل و سازوکارهای رژیم های بین المللی پرداخته و منافع ملی خود را تضمین نمایند. نمونه های فراوانی در عرصه بین الملل نشان می دهند فرصت ها و امکان های برخورداری از این بازیگری وجود دارد. با این همه، اصل خردمندی و پایبندی به آرمان های ملی، بنیادی ترین اجزاء و پیش نیازهای ضروری این برخورداری می باشند به دو اصلی که در ارتقاء اقتدار ملی و توفیق در رویکرد تعامل موثر و سازنده با جهان بسیار تعیین کننده هستند.