آفتابنیوز : شهروز ابراهیمی* -احمدی نژاد با ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری طبق معمول کاری غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی نمود. کاری که اغلب از پوپولیستها انتظار آن می رود. درست است که در یک جامعه آزاد هرفردی حق قانونی دارد خود را در معرض رقابت های انتخاباتی و مردمی قرار دهد و اصولأ هم باید این چنین باشد، ولی لوازم و اقتضائات خاص سیاستی و دستوری برخی نظام های سیاسی همچون نظام شبه دمکراتیک، برخی اقتضائات دیگر را هم ایجاب می کند. از جمله این که وقتی مقام رهبری چه بطور غیابی و چه از بلند گو شخص ایشان را از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری منع می کند تقریبأ انتظار می رود که او وارد رقابت انتخاباتی نگردد.
حال باید دید که با این ورود او به انتخابات چه اتفاقی ممکن است حادث گردد و در نهایت سود و ضرر آن برای اصولگرایان و نتایج آن برای اعتدالگرایان و اصلاح طلبان چه خواهد بود.
ورود غیر منتظره او به انتخابات، شورای نگهبان را در برابر کار انجام شده قرار خواهد داد. اور ا رد صلاحیت نماید یا ننماید، مساله این است. آقای احمدی نژاد در عین پوپولیست بودن، زرنگی(منفعت طلبی) خاصی را به نمایش می گذارد و ان این که شورای نگهبان را در برابر علامت سوال رد کردن صلاحیت خود قرار داده است. او بر این اندیشه است که شورای نگهبان چه اور ا رد کند و چه رد نکند، برای آن شورا به منزله دو سر باخت خواهد بود. اگر او را رد ننماید، او قادر شده که دهن کجی آشکار بر منویات بالاترین مقام کشور نماید و چنانچه رد کند(که به احتمال زیاد شورای نگهبان چاره ای جز رد او نخواهد داشت)، به پندار خود او سرمایه ای سیاسی نسیه ای برای آینده خویش تدارک دیده وحتی براین اندیشه است که نقدأ میوه آن را در میزان رأی نامزد مورد حمایت خود خواهد چید. ولی این تمام ماجرا نیست.
او در پی سه قطبی نمودن بازی انتخابات آتی است. ولی باید دانست که بازی دوقطبی هرچند مشکلات خاص خود را دارد هرچه باشد بهتر از بازی پیچیده تر سه قطبی است. چالش بازی سه قطبی و آثار و پیامدهای آن از بازی دوقطبی غیرقابل پیش بینی تر ونامطمئن تر است. واقعیت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم بازی انتخابات در کشورما دو دهه است که عملأ دو قطبی شده است: بازی بین اصولگرایان در یک سر طیف و جریاناتی که خارج از اصولگرایان(اعم از اصلاح طلبان و اعتدالیون) در سر دیگر طیف قرار دارند. اگر چه با حمایت اصلاح طلبان از اعتدالیون، بازی حداقل بطور نیابتی هم که شده باشد، عملأ دوقطبی می گردد و البته هیچ اشکالی هم ندارد و از لوازم رقابت سیاسی در هر جامعه ی حداقل دمکراتیک است.
شورای نگهبان صلاح و منفعت خود را در آن خواهد دید که بازی، حداقل سه قطبی نگردد و پیامدهای اجتماعی دو قطبی بهتر از سه قطبی است و در واقع شورای نگهبان صلاح کار را در آن خواهد دید که بین بد و بدتر، بد را انتخاب نماید و این انتخاب را تا اندازه ای الزامات شرکت انتخاباتی احمدی نژاد بدان تحمیل خواهد کرد.
ممکن است شورای نگهبان صلاح را در آن بیند که هم احمدی نژاد و هم نامزدهای مورد حمایت او را تمامأ رد نماید. این موضوع هم(همچون مورد عدم رد صلاحیت) چیزی جز ریزش آرائ کم اصولگرایان که احتمالأ پشت سر یک کاندیدا بسیج خواهند شد، نخواهد بود. کاندیدای مورد اتفاق اصولگرایان در خوش بینانه ترین حالت آرائ بیشتری از کاندیدای اصولگرایی که در سال 1392 بیشترین رأی را بدست آورد، نخواهد داشت. "فضای مجازی" جامعه همچون شبکه های اجتماعی از دویا سه سال پیش "فضای حقیقی" را تحت سیطره خود قرار داده و انقلاب واقعی آگاهی اجتماعی در جوامع شبه دمکراتیک را به ارمغان آورده است.
اگر فضای اینترنت و توئیت و فیس بوک و امثالهم تقریبأ مختص دانشگاهیان و فعالین سیاسی بود اینک فضای شبکه های اجتماعی عمومی همچون تلگرام و اینستاگرام بزرگترین انقلاب آگاهی اجتماعی را به ارمغان آورده و گستره آن را تا درون آشپزخانه ها و زنان خانه دار و دامنه های دشت و دمن و صحرای شبانان برده است. ثمره این گستره آگاهی واقعی اجتماعی را در فضای انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی مشاهده نمودیم. حال آن ممکن است انعکاس دیگر خود را در انتخابات آتی ریاست جمهوری پیدا نماید. گویند گنجشک زیرک اغلب از نوک خود به دام می افتد. پوپولیستها نیز در این فضا باطمع سیری ناپذیر خود به دام دوسرباخت خواهند افتاد هرچند که آنها به دنبال طمع دوسر برد هستند.
* استادیار روابط بینالملل دانشگاه اصفهان