آفتابنیوز : روزنامه آرمان نوشت: «با پایان زمان
ثبت نام انتخابات ریاستجمهوری تا حدود زیادی آرایش سیاسی و کاندیداهای
تأثیرگذار مشخص شدهاند. در روز آخر شاهد ثبت نام اسحاق جهانگیری، معاون
اول رئیسجمهور و محمدباقر قالیباف بودیم. به همین دلیل برای تحلیل و بررسی
آرایش سیاسی انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، با دکتر امیر محبیان یکی از
تئوریسینهای جریان اصولگرا گفتوگو کردیم.
محبیان
میگوید: بر این باورم موج ثبت نام که تقریبا همه منتقد روحانی هستند،
به رغم این که او مایل به هیچ کاندیدای ذخیره نبود، روحانی را وادار به
پذیرش حضور جهانگیری کرده است.. انتخاب جهانگیری از بابت حضور او در همه
امور اجرایی دولت و تسلط به ارقام و عملکرد است. روحانی میداند مناظرات و
بحثهای این دوره متفاوت با مصاحبههای دوره قبل است که گاه به تعارف
برگزار میشد و این بار همه برای حمله به او و عملکرد دولتش میآیند.
البته حدس میزنم در عمل، شاید حضور جهانگیری و دفاع با واسطه از روحانی
به ویژه آن که قدرت نطق روحانی از جهانگیری بیشتر است، نماد عدم تسلط
روحانی به امور تلقی شده و ممکن است تصویر خوبی از روحانی ایجاد نکند.
گزیده این گفتوگو را نظر میگذرانید.
-
انتخابات این دوره پدیدهای واضح است. نمیتوانم پنهان سازم که از شرایط
راضی نیستم. نور و خیری در این وضعیت نمیبینم. حتی در عرف دیگر کشورهای
دموکرات، این وضعیت را بیشتر آشوب میدانند تا روند انتخاباتی. این پدیده
از لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قابل مطالعه است. همگان آمدهاند،
عوامالناس از خود میپرسند مگر چه شده است؟ مگر چه چیزی را تقسیم
میکنند؟ بحث دو قطبی شدن و چند قطبی شدن نیست. بحث هیجان کاذب سیاسی است
که چشمها را بسته است. حکیم طوس میگوید: «قضا چون ز گردون فرو هشت پر///
همه زیرکان کور گردند و کر» ما در این شرایط قرار داریم. نمیدانم قضا بر
چه استوار شده است. انشاءا... خیر مردمان باشد.
-
دیگر ساز و کار واحدی تحت عنوان اصولگرایان وجود ندارد که برای کسی تعیین
تکلیف کند. اگر منظور جمناست که گمان ندارم ساز و کار آن، قدرت تعیین
تکلیف آن هم در این شرایط را داشته باشد؛ لا رای لمن لایطاع. وضعیت به
جایی رسیده است که دیگر بحث خوب و بد و تواناییهای کاری نیست. کینههای
جناحی و درونجناجی و بعضا قبیلهگری به جایی رسیده که چشمها بر منافع
مردم و نظام بسته شده است. هر کسی کاندیدای خود را برتر میداند و هیچ
استدلالی او را قانع نمیکند. اکثرا تصدیق بیدلیل میکنند.
-
قالیباف نیز همچون هر شهروندی حق کاندیداتوری دارد، سابقه مدیریتش او را
بر بسیاری دیگر که سابقهای ندارند، برتری میدهد. در این حال دو نکته وجود
دارد؛ انتقاداتی که به او میشود و شکستهای سابق انتخاباتی. به گمانم
انتخابات فرصتی است که منتقدان صراحتا نقد کنند و او پاسخ دهد و این برای
شفافیت فضای سیاسی خوب است. اما در مورد عدم رایآوری در دورههای پیشین،
به گمانم این نقد وارد نیست. سیاست جنگ ارادههاست. اتفاقا کسی که با یک
شکست از میدان بیرون میرود شایسته مدیریت در این سطح نیست. در انتخابات
باید اجازه دهیم مردم نظر دهند.
- بر این باورم
موج ثبت نام که تقریبا همه منتقد روحانی هستند، به رغم اینکه او مایل به
هیچ کاندیدای ذخیره نبود، روحانی را وادار به پذیرش حضور جهانگیری کرده
است. انتخاب جهانگیری از بابت حضور او در همه امور اجرایی دولت و تسلط به
ارقام و عملکرد است. روحانی میداند مناظرات و بحثهای این نوبت متفاوت با
مصاحبههای تعارفی بوده و همه برای حمله به او و عملکرد دولتش میآیند.
البته حدس میزنم در عمل، شاید حضور جهانگیری و دفاع با واسطه از روحانی
به ویژه آن که قدرت نطق روحانی از جهانگیری بیشتر است، نماد عدم تسلط
روحانی به امور تلقی شده و ممکن است تصویر خوبی از روحانی ایجاد نکند.
-
چالشهای متفاوتی فراروی رئیسی است، فقدان تجربه اجرایی لازم، رقبای سرسخت
داخلی و حملات تند اصلاحطلبان و به ویژه اپوزیسیون خارج از کشور برای
تخریب او مسائلی است که در کنار کمتر شناخته بودن در قیاس با دیگران موانعی
جدی به شمار میروند. نقاط مثبتی هم هست، که نوعی اجماع نسبی در جمنا
فعلا میتواند سکویی برای رشد و جهش باشد، اما فضا شدیدا متلاطم است و حدس
میزنم شگفتیهایی را در این دوره شاهد باشیم که شاید تجربه سیاسی رئیسی
برای تحمل آن کافی نباشد ولی باید دید، شاید هم رئیسی ما را شگفتزده کند.
-
با موج انتقادات تندی که علیه روحانی به راه افتاده است و کاندیداهای
پرشمار پرشعار عملا کاندیداتوری جلیلی سالبه به انتفاع موضوع شد، زیرا او
قصد داشت از نردبان نقد برجام بالا رود که با این موج حملات عملا او در
انتهای صف قرار میگرفت. به گمانم کار عاقلانهای کرد. چهره اخلاقی بهتری
از خود نشان داد و در فضای قدرتگرایانه نوعی عدم تمایل از خود نشان داد که
برای او در آینده ظرفیت میشود.