آفتابنیوز : شاید در 27 سالی که از وقوع انقلاب 57 می گذرد بالاترین مقام حکومتی ایران که به صراحت مذاکره با آمریکا را می پذیرد و از آن سخن می گوید، علی لاریجانی است. روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب روند طبیعی خود را از دست داد و پس از تسخیر 444 روزه سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 به روابطی غیردوستانه و تا حدی هم خصمانه تبدیل شده روندی که روابط میان ایران و آمریکا پس از تسخیر 58 طی کرد به یقین دلخواه بسیاری از سیاستمداران دو کشور نبود اما اندک سیاستمدارانی هم که تمایل به ارتباط میان دو کشور داشتند، تحت تأثیر جو موجود یا سکوت اختیار کردند و یا به حاشیه رانده شدند.
جنگ سرد و رقابت میان بلوک شرق و غرب به اهمیت ایران افزوده بود. وابستگی ایران به رقیب برای هر یک از دو ابر قدرت وقت جهان غیرقابل تصور و کابوسی بس وحشتناک می نمود و از سویی دیگر ایران مستقل هم اصولا برای آنها معنایی نداشت.
امروز اما حکایت دیگری در جریان است. دیگر شوروی و بلوک شرقی وجود ندارد و ایران از سویی کشور مستقل و آزاد و از سویی دیگر یک قدرت منطقه ای محسوب می شود و همین امر بر نگرانی های نومحافظه کاران حاکم بر دستگاه دیپلماسی ایالات متحده افزوده است.
آمریکایی ها خواستار جهانی هستند که در آن نه فقط از لحاظ نظامی و امنیتی، هژمونی و برتری مطلق داشته باشند بلکه فرهنگ و سیاست و اقتصاد و حتی ارزش های آمریکایی در آن معیار عمومی جهت گیری ها و سیاست گذاری ها و ارزش گذاری ها برای همه ملت ها و دولت ها باشد و به یقین به نظر آمریکا ایران نیز باید در این مسیر حرکت کند.
اشغال عراق و افغانستان توسط ارتش ایالات متحده در راستای تلاش آمریکا برای همسو کردن کشورهای جهان با سیاست های آمریکا قابل ارزیابی است و امروز ایالات متحده در تلاش برای متقاعد کردن دیپلمات ها است که با آمریکا بودن به نفع همه خواهد بود.
ایران امروز جزو قدرت های منطقه خاورمیانه است و این امر با توجه به استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه که خواهان برتری مطلق اسرائیل به عنوان یک شریک راهبردی است همخوانی ندارد و از سویی ایران از نگاه استراتژیست های ایالات متحده کشور قابل اطمینانی محسوب نمی شود.
گزینه های آمریکا در برخورد با ایران در مقایسه با مدل مشابه ایران (به لحاظ هسته ای) یعنی کره شمالی بسیار محدود است. کره شمالی به لحاظ ژئوپلتیک کشور مهمی محسوب نمی شود و از سویی دیگر فقدان صادرات مواد اساسی چون نفت و گاز و ... از اهمیت کره شمالی به عنوان یک دشمن برای ایالات متحده کاسته است. ایران اما هم صادر کننده گاز است و هم یکی از صادرکنندگان عمده نفت محسوب می شود و کوچکترین موضع گیری مقامات ایران می تواند بازار نفت دنیا را متحول کند و از سویی دیگر از لحاظ ژئوپلتیک همجوار خلیج فارس و تنگه هرمز است و همین امر گزینه های ایالات متحده در برخورد با ایران را به شدت کاهش داده است و شاید موضوعاتی مانند تحریم اقتصادی و حمله به ایران تنها به عنوان یک شوخی و یا جنگ روانی مطرح باشد.
اما چرا آمریکا با ایران مذاکره می کند؟ نفوذ گسترده ایران در میان شیعیان و رهبران عراق که در روزگار صدام حسین در ایران پناهنده بودند و نفوذ در لبنان و فلسطین و سوریه و افغانستان، و از سوی دیگر آسیب پذیری مفرط ایالات متحده در مناطق ذکر شده همگی دست به دست هم داده و نومحافظه کاران مبتکر ایالات متحده را به این نتیجه رسانده است که ایران، ایران است و عراق و افغانستان و لیبی و یا کره شمالی نیست و باید راه دیگری را در تعامل با آن برگزید. راهی که نشستن بر سرمیز مذاکره یک سر آن است و تهدید و تطمیع و جنگ روانی سر دیگر آن.
آقای لاریجانی اعلام کرده که موضوع مذاکره با آمریکا، عراق است اما بسیار ساده اندیشانه است که گمان کنیم ایران و آمریکا در فرصتی که 27 سال در انتظار آن بودند فقط از عراق بگویند.
اما بر سر میز مذاکره با آمریکا چه خواهد گذشت؟
1- آمریکا، ایران را همواره به دخالت در امور داخلی عراق متهم می کند. روند این اتهامات از روزهای نخستین پس از سقوط صدام حسین آغاز شد و تا کنون نیز ادامه دارد. اتهام دخالت در امور داخلی عراق گاه از سوی مقامات عراقی نیز تکرار می شد چه آنکه حازم الشعلان (وزیر دفاع دفاع دست نشانده امریکا در عراق) بارها ایران را به دخالت در عراق متهم کرد و البته هیچ گاه مدرک و سندی دال بر دخالت ایران در عراق از سوی چه مقامات آمریکایی و چه مقامات عراقی ارائه نشد. و هیچگاه این اتهامات اثبات نشد.
البته ناگفته نماند که نفوذ معنوی ایران در عراق هم بر کسی پوشیده نیست، چه آنکه قریب به 70 درصد مردم عراق را شیعیان تشکیل می دهند و حضور گسترده ایرانیان عاشق اهل بیت به واسطه وجود قبور مطهر چند امام در عراق امری کاملا معمول و منطقی است و البته همین رفت و آمد زائرین و نزدیکی عقاید میان شیعیان عراق و دولت شیعی ایران بر نگرانی های آمریکا در عراق افزوده است و آمریکا خواهد کوشید با استفاده از نفوذ ایران در عراق مواضع گروه های شیعه عراقی چون مقتدی صدر و ... را تعدیل کند.
2-در حال حاضر اعلام شده است که این گفتگو تنها بر سر عراق است و نه بیشتر اما احتمال دارد که گفتگوی دو کشور در ادامه فراتر از مسایل عراق باشد. اسرائیل به عنوان نزدیک ترین متحد سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا در جهان، در خاورمیانه قرار دارد. بر اهل سیاست پوشیده نیست که در عرصه تصمیم سازی سیاست خارجی آمریکا، اسرائیل و لابی صهیونیست ها نقش عمده ای دارند و در عین حال مهمترین پایگاه آمریکا در خاورمیانه است. حفاظت و صیانت از کیان اسرائیل هدف بزرگ و اولویت اول سیاست منطقه ای آمریکاست. پیروزی حماس در فلسطین و نزدیکی معنوی حزب الله لبنان به ایران به عنوان یک گروه شیعی در مرز با اسرائیل، ایالات متحده را وادار خواهد کرد از طرف ایرانی بخواهد بر تصمیمات دو گروه ذکر شده تأثیرگذار باشد و به نوعی مواضع این گروه ها را تعدیل کند. آمریکا ایران را به حمایت از تروریسم متهم می کند و ایران نیز معتقد است گروه های فلسطینی و حزب الله لبنان در برابر اشغالگری اسرائیل می جنگند و دفاعشان مشروع است و تروریست محسوب نمی شوند.
3-در نهایت می توان گفت مهمترین بحث میان ایران و آمریکا در سر میز مذاکره بحران هسته ای ایران است. از همان روزهای ابتدایی مطرح شدن پرونده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی مشخص بود که بازیگر اصلی پرونده هسته ای ایران، ایالات متحده است و مذاکره با سه بزرگ اروپایی با توجه به نفوذ گسترده آمریکا بر این سه کشور و منافع مشترک میان آنها کاری عبث می نمود و قریب به دو سال و نیم مذاکره با سه کشور اروپایی این موضوع را به اثبات رساند. (در واقع باید گفت که نظام اسلامی هیچگاه تا این مقطع مذاکره با امریکا را نمی پذیرفته و مذاکره با اروپائیها در واقع از سر ناچاری انجام پذیرفت. برخی از مسئولان همان موقع مذاکره با اروپائیها را به پیکان و مذاکره با امریکا را به بنز تشبیه کردند. اما اینکه چرا در این سه سال به رغم وجود بنز مجبور شدیم از پیکان استفاده کنیم سئوالی است که ناظران دیپلماتیک نتوانستند برای آ پاسخی بیابند)
ایران در سر میز مذاکره با آمریکا از حق مشروع خود در داشتن انرژی هسته ای و از جمله غنی سازی در داخل ایران دفاع خواهد کرد و آمریکا نیز خواهد کوشید با تهدید و تطمیع ایران را از بسیاری از آرزوهایش منصرف کند. باید بپذیریم مذاکره با آمریکا با توجه به اینکه در بسیاری از عرصه ها و مناطق منافع این دو کشور دخالت دارد امری اجتناب ناپذیر بود، اگر چه دیر به انجام رسید.
مذاکره آسانترین و در عین حال کم هزینه ترین راه دستیابی به منافع ملی است. اکنون ایران و آمریکا آسان ترین و بهترین راه ممکن را برای گفتوگو با یکدیگر انتخاب کرده اند. این بار برای گفتگوی میان ایران و آمریکا پای کشور ثالثی که به دنبال منافع خود نیز باشد، در میان نیست. مذاکره از سویی دیگر به معنای وادادگی و ضعف نیست بلکه در عین حال می تواند حاکی از درایت نیز باشد.
مردان دیپلماسی ایران به زودی پای میز مذاکره با کشوری می نشینند که در شطرنج مذاکره از حقوق، منافع و عزت ایران دفاع خواهند کرد.