آفتابنیوز : از نظر علم نجوم كوچ نشين ها سال را به شش ماه تابستان و شش ماه زمستان تقسيم مي كردند .ما هنوز اصطلاحاتي مثل (( در طول شش ماه زمستان )) و (( در طول شش ماه تابستان )) بسيار به كار مي بريم .در تابستان تمامي موجودات شادمان مي شوند و قزاق ها اين شش ماه را (( خوب )) مي نامند .در زمستان همه جا سرد و همراه با برف و سرما مي شود و قزاق ها آن شش ماه را (( بد)) مي نامند .در گذشته ((خوب))و((بد))به صورت انسان تصور مي شد .خوب و بد هميشه باهم مبارزه مي كردند .شواهدي از اين جريان در(( اوستا )) كه يكي از قديمي تر ين كتاب ها است و همچنين ديوان (( لغت الترك ))كاشغري كه دايره المعارف قرن يازدهم است ، ديده مي شود . در خصوص مبارزه خوب و بد افسانه هاي متعددي وجود دارد . در ايران خوبي را (( اهورا مزدا )) و بدي را(( اهريمن)) مي گويند .در بين قزاقها خوبي را ((كيه )) و بدي را (( كسير )) مي نامند و زمستان را (( زمستان )) و تابستان را (( تابسقان )) مي گويند .
قزاقها هر سه ماه را به سي روز تقسيم مي كردند و هر سال دوازده ماه داشت . به پنج روز باقي مانده از سال (( بد )) گفته مي شد و((پنج مهمان )) ناميده مي شد . ايرانيان اين پنج روز را (( پنجي )) مي گفتند . در مدت پنج روز خوبي و بدي با هم مبارزه مي كنند .براي همين (( ولي آرا )) يعني مرگ يا وفات ناميده مي شد .براساس اين عقيده قزاق ها در پنج روز گفته شده جشن نمي گيرند ،ازدواج نمي كنند ، ميهماني نمي روند و مسافرت نمي كنند. حتي ريش سفيدهاي محله يا روست به سگ اجازه پارس كردن نمي دهند .
به گفته دانشمندان جشن نوروز براساس نظريه ثنويت يعني خوب و بد ، زمستان و تابستان ، سرد و گرم به وجود آمده است .
در نوروز روز و شب توازن مي يابد ، گوسفند ها ، گاوها و اسب ها مي زايند . مردم شير و ماست مي خورند و همه مخلوقات شاد مي شوند .قزاق ها اين روز را (( روز بزرگ بزرگان – روز اكبر )) مي گويند . نوروز در تقويم گريگوري قديم برابر با پنج مارس و با تقويم جديد 21 و22 مارس مي شود .
كلمه نوروز از كلمه فارسي (( نو)) و(( روز)) به معني روز نو تشكيل شده است .
در زبان قزاقي كلمه نوروز سه كاربرد دارد :
1. نوروز به معني سال نو است .
2. ماه مارس برابر با نام يا ماه قزاقي است كه نوروز مي باشد.
3. غذاي مخصوصي به نام (( نوروز كوجه )) يعني سوپ نوروز است .
تا اوايل تشكيل شوروي ، قزاق ها نوروز را جشن مي گرفتند اما از سال 1926 حكومت مانع آن شد . مخالفان دين اظهار كردند اين جشن يك جشن ديني و قديمي است . به اين ترتيب قزاق ها نتوانستند نوروز را برگزار كنند . بعد از جريان تحولات در شوروي مجددا" پس از 62 سال قزاق ها در سال 1988 توانستند نوروز را جشن بگيرند . قزاق ها نوروز را سال نو مي گويند . مردمان قزاق درباره نوروز اعتقادات گوناگوني دارند مثلا" مي گويند نوروز روزي است كه (( نور خدا به زمين مي آيد )) ، همچنين (( روزي است كه حضرت خضر پيامبر مي آيد )) و يا (( روزي است كه سنگ آبي سمرقند آب مي شود)).
چگونگي برپايي جشن نوروز توسط قزاق ها :
يك روز پيش از نوروز خانه و در بار را تميز مي كنند و دو عدد شمع روشن كرده بر روي ميز مي گذارند ، چون معتقد بودند خضر پيامبر شب نوروز به خانه ها مي آيد ، اگر خانه تميز و پاكيزه باشد خضر پيامبر به آن خانه مال و بركت مي دهد . اگر خانه كثيف باشد از آن خانه مي گريزد . دو شمع روشن نيز به نظريه ثنويت مربوط مي شود . به اين ترتيب كه اگر از آغاز سال با پاكيزگي شروع شود تا پايان سال همواره ادامه خواهد يافت . در اين روز همه ظرف ها را با شيريني پر مي كنند و روي ميز شير و ماست مي گذارند كه سمبل سفيدي است .
روز نوروز براي قزاقها روز بركت محسوب مي شد. اگر در اين روز برف و باران ببارد ، نور خدا قلمداد مي شود و مطمئن هستند كه اين سال پر بركت خواهد بود . برف باريده شده در روز نوروز را (( برف پنبه اي )) مي گويند .اگر در اين روز كودكي متولد شود نام او را(( نوروز باي))، (( نوروزبيك )) ، ((ميرام ))و يا ((ميرام گل)) مي گذارند .در نوروز همه افراد لباس تميز و نو مي پوشند ، با ديدار از همديگر روز را آغاز مي كنند و به ميهماني مي روند . در ديدار با همديگر اين شعر را مي خوانند :
سال نو مبارك است.
عمر تو طولاني باشد.
اين روز بركت مي آورد .
سپس رو بوسي مي كنند وزن ها همديگر را در آغوش مي گيرند .
غذاي مخصوص نوروز (( كوجه)) يعني سوپ نوروز است كه از گوشت كهنه زمستاني ، كله گوسفند ، شير ، كشك ، گندم ، پياز و هويج فراهم مي شود . هر خانه از سفيدي ( محصولات لبني ) سبزي ( ميوه و تره بار ) و سرخي ( غذايي كه از گوشت حاضر شده ) پر مي شود . طبق آداب و رسوم كله گوسفند را پير مردها و (( نوروز كوجه)) را جوانان تا آخرين قاشق مي خورند . براي اعضاي خانه كه مسافر هستند از ((نوروز كوجه )) سهمي مي گزارند كه ((سيباغا )) گفته مي شود . پيرمرد ها در پايان صرف غذا دعا كرده و جوانان از صاحب خانه تشكر مي كنند . خوردن كله گوسفند و گوشت كهنه به معني وداع با زمستان است .سفيدي ( محصولات لبني ) در سفره به معني ديدار با تابستان محسوب مي شود . مي گويند اگر كسي (( نوروز كوجه ))را سير بخورد تمام سال گرسنه نخواهد بود . روز نوروز مردها زودتر از خواب بيدار مي شوند و طلوع آفتاب را مي بينند اولين كسي كه طلوع را ببيند به خانه او بركت و نور خدا مي آيد . مردان صبح بيل به دست گرفته و به باغ مي روند تا درخت و گل بكارند ، زيرا ضرب المثلي در بين مردم قزاق وجود دارد كه مي گويند: اگر يك درخت قطع كردي، بجايش ده درخت بنشان . زن ها شير ، كشك ، گوشت پخته تهيه مي كنند و به طلوع آفتاب سلام كرده از مواد غذايي تهيه شده بين بچه ها و فقرا توزيع مي كنند .
در شب نوروز مردم دايره وار مي نشينند دو شاعر به نشانه خوبي ( خير ) گرما و تابستان و ديگري به نشانه بدي ( شر ) سرما و زمستان وارد شده به مشاعره مي پردازند . در اي ن زمان چهره افسانه اي زشتي به نام (( قالترواق قامر كمپير ))به همراه دو پسرش به نام هاي (( آقپان ))و ((توقپان )) به مبارزه با چهره افسانه اي خوبي ( خير ) به نام ((آقباران )) و (( ازباتا )) و (( اوت )9 مي پردازند كه بلاخره با طلوع خورشيد و با پيروزي خير ( خوبي ) چهره هاي شر ( بدي ) فرار مي كنند .
پيشگويي در اولين روز طلوع خورشيد در نوروز از ديگر رسوم قزاق ها است به نظر پيشگوها آفتاب در چهار حالت طلوع مي كند .اول اينكه آفتاب سرخ رنگ همچون خون مي شود . از طلوع اينگونه آفتاب نوروزي پيشگويان آن سال را مواجه با آتش سوزي ، جنگ ، مرگ و خونريزي مي دانند. دوم اينكه آفتاب رنگ نارنجي داشته باشد كه نشانه خشكسالي و آتش سوزي هاي پي در پي در صحرا و بيابان خواهد بود. سومين حالت اين است كه آفتاب به رنگ تيره طلوع كند. در اين وضع سال پر باران و برف پيش بيني مي شود. چهارمين شكل اينست كه آفتاب نوراني و روشن طلوع مي كند كه نشانه سال خوبي محسوب مي شود.
چون قزاقها معتقدند خضر پيامبر در شب آغاز نوروز براي ميهماني ها به خانه ها ميرود براي همين از ساعت سه نيمه شب نوروز را جشن گرفته و بيدار مي مانند.
قزاق ها در زمان گذشته نوروز را از سه تا نه روز جشن مي گرفتند. اما همه آنها يك روز مشخص جشن نمي گرفتند چرا كه سرزمين آنها پهناور بوده لذا مثلا ناحيه (( جتيسو )) در 15 فوريه, ناحيه جنوبي در 22 مارس و غرب قزاقستان در 14و 15 مارس جشن نوروزي بر پا مي كردند.
مردم در نوروز به بازي هاي سنتي خاصي مي پردازند. مثل (( كوكپار )), (( آودارسپاق )), (( كشتي )), ((قزقرو)) , ((آلتي باقان )) , (( بالتام تاپ )) و دويدن و بالاي ستون رفتن .
بازي بالاي ستون رفتن به اين صورت است كه ستوني به ارتفاع ده متردروسط يك دايره بوجود مي آورند وهديه اي
گران قيمت بالاي آن قرار مي دهند و افراد تلاش مي كنند به آن هديه برسند. كسي كه بدون استفاده از طناب و ريسمان به بالاي اين ارتفاع برسد مي تواند هديه را به دست آورد.
در بازي (( اودارسپاق )) جوانان به دو گروه تقسيم شده در حال سواركاري با اسب , به كشتي مي پردازند. گروهي كه تعداد كمتري از آنها از اسب به زمين افتاده باشد برنده محسوب مي شود.
منابع:
1- قازبكاو. نوروز, رسوم و سنتي دوباره آمده , آلماتي , قزاقستان, 1991 , 256 صفحه
2- نوروز , شعرهاي مربوط به نوروز, بالاوسا 1992 , 31 صفحه