کد خبر: ۴۵۹۲۷۱
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰

خاطره جالب خالق «قصه‌های مجید» از القابش

هوشنگ مرادی کرمانی در نشست پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان با بیان خاطره‌ای از گذشته خود گفت: «برای من صحبت کردن با آدم‌ها خیلی سخت است.»
آفتاب‌‌نیوز :
نشست هم‌اندیشی تاثیر مفاخر پیشکسوت و ادبیات کودک و نوجوان عصر امروز یکشنبه ۱۸ تیرماه با حضور هوشنگ مرادی کرمانی، نوش‌آفرین انصاری، شهرام اقبال‌زاده و سحر ترهنده در انجمن مفاخر ایران برگزار شد.

حسن بلخاری در ابتدای این نشست گفت: «هرکسی به سادگی نمی‌تواند در حوزه ادبیات و کتاب کودک و نوجوان اظهارنظر کند و ما امروز در جوار متخصصان و کار‌شناسان این حوزه هستیم.»

او سپس با اشاره به اینکه شاهنامه نیز از قصه‌پردازی برای کودکان غافل نبوده، گفت: «قصه از این جهت برای ما جذاب است که دور را نزدیک می‌کند؛ باطن را ظاهر می‌کند و مجرد را مجسم و همه ما بویژه در کودکی عاشق این حس لمس و نزدیکی هستیم.»

این کار‌شناس فرهنگی ادامه داد: «قصه کلیت را جزئی می‌کند و وقتی در ابتدای قصه عبارت یکی بود یکی نبود را به کار می‌بریم ما را از غصه مباحث سفت و سخت فلسفه عقلانیت می‌رهاند. قصه به دنبال انتزاع است؛ قصه ما را در قلمرویی قرار می‌دهد که عالی‌ترین مفاهیم را در ساده‌ترین بیان روایت می‌کند.»

بلخاری گریزی نیز به مباحث اسطوره‌شناسی در ادبیات زد و گفت: «ما باید علامه‌گی بالقوه کودکان را بالفعل کنیم.»

نوش‌آفرین انصاری نیز در این نشست با اشاره به اینکه نخبگان معمولا آنقدر مشغول به درس خواندن هستند که کمتر مشغول ادبیات می‌شوند، گفت: «با توجه به این موضوع که نخبگان به دلیل مشغله درسی کمتر به ادبیات می‌پردازند؛ این حرکت بنیاد مفاخر در حوزه ادبیات حائز اهمیت است. پیش‌تر هم تجلیلی از شاعران کتاب‌های درسی صورت گرفته است.»

انصاری افزود: «کودکی که می‌نویسد راحت‌تر می‌خواند و مطالعه‌اش دیگر تنها انباشت محفوظات نیست. انجمن مفاخر همچنین در نظر دارد برنامه‌ای را برای بزرگداشت تدوین گران مخصوصا پرویز کلانتری تدارک ببیند. پیش‌تر نیز برای خانم توران میرهادی یک بزرگداشت‌نامه چاپ کردیم و افرادی همچنین جابر باغچبان و مهدی آذریزدی نیز در این بزرگداشت‌نامه جای داشتند.»

این نویسنده گفت: «ما هنوز ادبیات کودکان و نوجوان را نمی‌شناسیم ولی همه بدون اینکه بخواهیم عاشق پیرزن قصه مهمان ناخوانده‌ای هستیم که اتفاقا نیز ثبت ملی شده است.»

شهرام اقبال‌زاده هم سخنان خود را به تاثیر جبار باغچبان ادبیات کودک اختصاص داد و گفت: «در خاطرات خانم میرهادی نیز آمده که او از دو نفر تاثیر جدی می‌گرفته است اول از محمدباقر هوشیار در حوزه آکادمیک و دانشگاهی و دوم جابر باغچبان در حوزه کارهای عملی و فعالیت‌ها.»

اقبال‌زاده تاکید کرد: «باغچبان در ادبیات کودکی ایران جایگاه والایی دارد او هم طلایه‌دار آموزش و پرورش نوین در ایران است و در شرایطی که احداث مدرسه کفر محسوب می‌شد برای آن تلاش می‌کرد و هم در تولید محتوای کتاب‌های درسی و شیوه‌های نوین خلاقیت سردمدار بود. واقعیت این است که در دوره باغچبان نه فقط تعصبات مذهبی بلکه حکومت نیز با روشنگری و آگاهی مردم موافق نبود و باغچبان در این برهوت نه تنها سیستم آموزشی نوین را پی ریزی می‌کند بلکه پی می‌برد در آموزش تنها کتاب درسی کافی نیست و باید شیوه‌های نوینی باتوجه به عواطف و خلاقیت سرشار کودک در نظر گرفته شود.»

این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: «باغچبان در مسیر محتوای ادب و کودک هم شعر سرود و هم داستان نوشت هرچند خودش ادعایی در شاعری نداشت و شاید با معیارهای امروز آثار او نمره بالایی نگیرد ولی کارهایش درآن موقعیت آثاری درخشان محسوب می‌شوند. در کنار این فعالیت‌ها او نسلی را برای آموزش در ایران تربیت کرد که درخشان‌ترین آن‌ها توران میرهادی بود.»

اقبال‌زاده با یادآوری اینکه توران میرهادی همیشه با قدردانی باغچبان نام می‌برد، گفت: «میرهادی نه فقط به عنوان یک صاحب نظر آموزش و پرورش نوین شناخته شده بلکه ترجمه کار آکادمیک در آلمان و فرانسه را نیز داشت و از نوجوانی، ‌فعال مدنی و در برهه‌های سیاسی بود. یعنی تحولات جهانی را به خوبی می‌شناخت و پی برده بود که آموزش و پرورش چگونه می‌تواند محلی شود برای ترویج فاشیسم و‌ نژادپرستی و این مقولات را باز تولید کند.»

سپس سحر ترهنده درباره باغچبان اظهارنظر کرد و گفت: «در مورد باغچبان باید ابعاد مختلفی را مدنظر بگیریم هم شخصیت پیچیده او و هم زمانه‌ای که در او زندگی می‌کرد. باغچبان تغییر در شیوه آموزش الفبای را در آموزش و پرورش پیگیری کرد و بنیانگذار آموزش پیش از دبستان بود. خودش در مکتب درس خوانده و در کنار یک روحانی آن هم تا پانزده سالگی ولی بعد به مجرب اینکه فعالیت‌هایش را آغاز می‌کند به صورت مخفیانه به دختران آموزش می‌داد.»

ترهنده یادآور شد: «باغچبان نه تنها مهد کودک را در ایران راه‌اندازی کرد بلکه به فکر تولید محتوا برای این دوره نیز بود. او اولین سیستم آموزشی شامل موسیقی، ورزش و مهارت‌های دیگر را راه‌اندازی کرد و نمایش خلاق برای کودکان را دنبال می‌کرد و حتی برایشان نیز نمایشنامه نیز نوشت و در هر جریدی که ستون کودک داشت؛ قصه چاپ می‌کرد.»

هوشنگ مرادی کرمانی نیز در این جلسه گفت: «برای من صحبت کردن با آدم‌ها خیلی سخت است اینجا می‌بینم که جلوی من نوشته‌اند جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی ولی به نظر من این واقعا لزومی ندارد و از همین اتفاق یک قصه به ذهنم رسید اینکه القاب و نام‌ها چگونه آدم‌ها را بزرگ می‌کند و آدم‌ها اسیر این مفاهیم می‌شوند. من را در ابتدا هوشی صدا می‌کردند به مدرسه که رفتم دوستانم هوشنگ صدا می‌کردند. یک روز نیز معلم من را آقای مرادی کرمانی نامید و اینجا جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی این‌ها همه القاب است و من به این داستان القاب فکر می‌کنم.»

این نویسنده کودک و نوجوان درباره بحث آموزش داستان نویسی گفت: «زیاد پیش می‌‌آید به من می‌گویند در فلان موسسه کانون درس بده پاسخ من این است من یک راننده هستم و نه مربی آموزش رانندگی. من بلدم شما را سوار داستانم کنم و در روایتم بچرخانم ولی نمی‌توانم این رانندگی را به شما یاد بدم تنها می‌توانم بگویم از همه کسانی که اینجا هستند یادگرفته‌ام و اگر شورای کتاب و کودک نبود شاید همین قدر که من الان شناخته شده‌ام و به جامعه جهانی معرفی شده‌ام شناخته شده نبودم. البته قطعا در امثال من چیزی بود که دوستان کشف کردند و باعث معرفی شدند. باغچبان هم برای من یک قهرمانی علمی است.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین