آفتابنیوز : دكتر طهوري، در ابتداي جلسه به بررسي نظريههاي نقد هنر پرداخت وگفت:" در نظريههاي نقد به پايان هنر يا مرگ هنر اشاره شده است؛ با اعلام پايان هنر در گفتارهاي استتيك توسط هگل در فاصله سالهاي 1827 تا 1830 هنر پايان يافته اعلام شد.
آن سالها نقطة شروعي است براي اينكه در فاصلة اين 180 سال، ديگران اعم از هنرمندان، شاعران، نويسندگان، فيلسوفان، منتقدان و بسياري از متفكران و انديشمندان از پايان هنر صحبت ميكنند."
طهوري در ادامه به نظرية هگل اشاره كرد وگفت:"پيشبيني هگل و پايان هنر يك پيشبيني صرف نبوده است . پيشبيني هگل بعد از 180 سال به حقيقت پيوست . هگل اعلام كرده بود دورة هنر و دين تمام شده و از اين به بعد دورة فلسفه و حاكميت عقل مطلق است. بنابراين هنر ديگر توانايي همراهي با عقل مطلق را ندارد، دورهاش به پايان رسيده است. و از اين به بعد دوره، دورة فلسفه است.
اما هايدگر يكي از مهمترين فيلسوفان معاصر و شارع نظريات در قرن بيستم بيان ميكند كه خود مابعدالطبيعه يا فلسفة مدرن به پايان رسيده است و فلسفه نيز پايانش اعلام ميشود.
طهوري با اشاره به پايان مابعدالطبيعه مدرن گفت: از سوي بعضي از فلاسفه تعبير ميشود كه آيا چون فلسفه به پايان رسيده (فلسفه مدرن)، پايان هنر با پايان فلسفي مواجه شده، و اصلاً فلسفهاي وجود ندارد كه هنر بخواهد در مرحله پايينتر از آن قرار بگيرد.
وی سپس به بررسي ريشههاي مدرنيته پرداخت و گفت:" ريشههاي مدرنيته نه تنها در ديدگاه شيل ماخر ،بلكه در ديدگاه بسياري دیگر از متفكران غربي وجود دارد.
طهوري در ادامه به يكي از منتقدين بسيار معروف در هنر و مكتب فرانكفورت اشاره كرد و گفت: آدرنو هنر معاصر را يك نوع مقاومت در برابر خشونت ميداند و دورة مدرن، آخرين مرحله مابعدالطبيعه غربي است كه امروزه به شكل نهايي خودش در عقلانيت تكنولوژيك و علمي جهان تسلط دارد. او پست مدرنيسم را پايان قطعي فلسفه بيان ميكند و ميگويد، يك پروژه دراز مدت بشري در توسعه تاريخي خودش به يك اقدام انتحاري تبديل شده و به جاي پيشرفت، خودش را نابود كرده است.
طهوري در ادامه جلسه به نظريه هروفيشر، هنرمند نقاش فرانسوي پرداخت و گفت: فيشر در كتاب معروف (پايان تاريخ هنر) ميگويد، از اين لحظه به بعد،آزاد از هرگونه توهم هندسي با توجه دقيق به نيروهاي كنوني، به دورة رخدادهاي هنر پسا تاريخي يا فراهنر وارد ميشويم.
طهوري به نظريههاي بلتينگ و دانتو نيز اشاره كرد و گفت: در طي پنج سال يك هنرمند يك مورخ و يك منتقد فيلسوف هنر، پايان هنر را اعلام ميكند. براي ما كه در اين فرهنگ هستيم و در اين دوره، اعلام پايان هنر يا مرگ هنر، به نوعي تأسف برانگيز است، در حاليكه افرادي كه ذكر شد، اصلاً تأسفي از اين مسئله ندارند، و فقط يك اتفاق را بررسي ميكنند و آنچه را كه در جهان حاضر درحال رخ دادن است بيان ميكنند.
سپس نير طهوري پاسخ دانتو به پرسش هستيشناسانه از هنر را مطرح كرد و گفت: به نظر دانتو، آثار هنري در گرو جهت تاريخي هستي شناسانه خود هستند، چيزي كه يك زماني اثر هنري محسوب ميشود، به اين معني نيست كه در هر زماني هميشه بتواند اثر هنري محسوب شود، چيزي كه يك اثر هنري را از يك شي معمولي متمايز ميكند وجود يك نظريه هنري است.
سپس در پايان جلسه طهوري گفت: دانتو از مدرنيسم به عنوان اصل بيانيهها و ضرورتهاي تاريخي ياد ميكند و ميگويد، نهضتهاي آوانگارد هر كدام با بيانیه آغاز ميشوند. در دورة معاصر آنقدر جنبشها زياد شدهاند كه مكتب خاصي وجود ندارد، بنابراين وظيفة منتقد است كه براي آن هنرمندان بيانيه بنويسد چون هنر، خودش معرف خودش نيست به فلسفهاي احتياج دارد كه آن را بيان كند.