آفتابنیوز : سرویس بینالملل- شبکه خبری «الجزیره» با انتشار گزارشی اشاره میکند که به نظر میرسد محمد بن سلمان شاهزاده جوان سعودی بدنبال استعفای سعد حریری در ریاض و پیش از آن با اعلام آزاد شدن رانندگی زنان به دنبال تحکیم قدرت خود در داخل و خارج آن کشور است.
به گزارش آفتابنیوز، این رسانه قطری مینویسد برخی از مفسران او را «ولادیمیر پوتین خاورمیانه» نامیدهاند و به حرکات جسورانه او در تغییر توزان قوا در پادشاهی سعودی و تلاش برای قبضه کامل قدرت در میان الیگارشی حکومتی عربستان سعودی اشاره میکنند.
الجزیره مینویسد: «نزدیک شدن روسیه و عربستان سعودی به یکدیگر در ماههای اخیر به احتمال زیاد دقیقا به این دلیل امکانپذیر شده است که رییسجمهوری روسیه و شاهزاده محمد بن سلمان با یک زبان مشترک با هم صحبت میکنند. هر دو ترجیح میدهند از قدرت سخت برای حل مسائل داخلی و بینالمللی استفاده کنند و هر دو جهان را سیاه و سفید میبینند. محمد بن سلمان با قدرت گرفتن پدرش ملک سلمان در اوایل سال ۲۰۱۵ میلادی به قدرت رسید. او سیاست خارجی عربستان سعودی را مطابق یک طرح مشابه روسیه تغییر داد که شامل اقداماتی خشونتآمیز بود از جمله جنگ در یمن، محاصره قطر و در نهایت نقشآفرینی در تحولات اخیر لبنان و به نظر میرسد او از روی پوتین نتبرداری میکند. ورود پوتین به سوریه با مداخله نظامی قطعا به مجموعهای از مداخلات روسیه در جمهوریهای سابق شوروی در سالهای گذشته باز میگردد و الگوبرداری شده از روی آن مدل است. عربستان سعودی در منطقهای که توازن قوا به طور فزایندهای در حال تغییر است احساس میکند که نیازمند فعال بودن کامل است به همین دلیل که سیاست تجدیدنظرطلبانهای مشابه پوتین در رهبری ریاض مشهود است».
الجزیره با اشاره به شباهتها و تفاوتهای سیاستهای روسیه و عربستان سعودی مینویسد طرحریزی قدرت در داخل و خارج از کشور عامل تعیینکننده پذیرش و مشروعیت رهبر سیاسی است. پوتین سالها با دقت از خود تصویری را در افکار عمومی ساخته است و در سالهای اخیر تا ۸۰ درصد درباره او نظری مثبت داشهاند و سالهای زیادی را صرف این موضوع کرده است. در سیاست خارجی نیز چه اقدامات روسیه را دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم آن کشور امروز حرفی برای گفتن دارد و نمیتوان نادیدهاش گرفت. در مورد عربستان سعودی نیز به نظر میرسد شاهزاده محمد بن سلمان قصد ایجاد چنین مدلی را در دهههای اینده دارد. تردیدی نیست که پوتین و محمد بن سلمان محصول سیستم قدرتی هستند که آنان سعی در مهارش داشتهاند. پوتین از درون سیستم قدرت ارتجاعی روسیه در دهه ۹۰ میلادی برخاست و در سال ۲۰۰۰ میلادی کنترل امور را در دست گرفت و با الیگارشی انعطافناپذیر آن زمان روسیه مبارزه کرد و موفق شد. محمد بن سبمان نیز از مزایای سیستم نظم سلطنتی حکومتی برخوردارشده پدرش ملک سلمان پادشاه است و اکنون او منتظر آن است که پادشاه بعدی شود. روند قبضه قدرت در این دستگاه شبیه خانواده برای این شاهزاده سعودی آغاز شده است و به صوت اتفاقی در روسیه نیز از نظام الیگارشی روس تحت عنوان خانواده یاد میشد. با این حال، میتوانیم ببینیم که در روسیه اعضای الیگارشی یا در نظام سیاسی مشارکت کردند یا مجبور به تبعید شدند اما فساد در تمام حوزههای دیگر زندگی عمومی روسیه ادامه یافت و حتی عمیقتر شد.
اگر محمد بن سلمان از استراتژی پوتین به عنوان کتاب راهنما استفاده میکند سخت در اشتباه است. او با اعمال زور بر اعضای خانواده سلطنتی میخواهد معادله قدرت را در یک سیستم حکومتی از بین ببرد. در این صورت علیرغم آنکه پوتین توانست قدرت خود را تثبیت کند شاهزاده محمد بن سلمان با پیروی از مسیر او توازن قوایی را تخریب میکند که پادشاهی عربستان سعودی به کمک آن سالها ثبات خود را حفظ کرده بود. به جای ایجاد یک طبقه از نخبگان سلطنتی وفادار به محمد بن سلمان، این شاهزاده جوان عربستان سعودی را در معرض خطر از بین بردن کسانی که سالها خود را دارای حق قانونی سهم بردن از بخشی از قدرت در آن پادشاهی میدانستند قرار داده است. او میتواند با کارهای خود یک طبقه عظیم سلطنتی ناراضی را ایجاد کند که احساس محرومیت میکنند و خود را در برابر وضعیت موجود فعلی متحد میبینند. این در حالیست که در روسیه پوتین دینامیسم قدرت داخلی را شناخته و بر آن حکمرانی میکند. او نظم سیاسیای را ایجاد کرد که در آن شاخههای خانواده رو در روی یکدیگر قرار دارند و پوتین به عنوان داور بین آنان عمل میکند. در این ساختار قدرت تمام گروههای سیاسی به دنبال رهبری و رقابت هستند و در این میان خواستار نفوذ وتوجه و اعمال نظر پوتین. به این ترتیب بازیگران قدرت همچنان با شک و تردید عمل میکنند و نمیتواند پوتین را به چالش بکشند چون، زمانی که هرم قدرت فرو ریزد همه آنان از جمله مخالفان نیز با آن سقوط خواهند کرد. محمد بن سلمان اما به دنبال ایجاد سیستمی بسیار متفاوت است؛ سیستمی ضعیف تا با تکیه بر آن قدرت خود را حفظ کند. این سیستم شاید نتواند کلیت عمر نظام سعودی را حفظ کند چه رسد به قدرت او را».