کد خبر: ۴۹۱۶۴۴
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸

بوی خواب از پشت نقاشی های کارواجو

شاید یکی از ویژگی های برجسته این نمایش همین تصویر اوهام و خیالات آقای براون و یا یک سرباز است که به این بیمارستان پناه آورده است تا با قطع روابط انسانی از پیش مفروض با قطع رابطه از خانواده وجامعه تلاش کند به نوعی آرامش برسد.
آفتاب‌‌نیوز : مریم جعفری حصارلو* -  بوی خواب بازخوانی نمایشنامه «آرامش از نوعی دیگر» اثر تام استوپارد است که محمد چرمشیر بازنویسی و سهراب سلیمی کارگردانی کرده است. پیش از این شهره سلطانی که در این نمایش نیز ایفای نقش می کند؛ همین اثر را در صدا و سیما اجرا کرده بود. در اثر سهراب سلیمی دو مقوله رنگ و تصویرسازی بیش از هر چیز دیگری درخور توجه است. رنگ زرد به نوعی نمایشگر بیماری و ضعف و ترس است. اما در این اثر رنگ زرد شاید مفهومی از طراوت زندگی است که آقای براون در جستجوی آن است. به همین منظور بیمارستان به کل در رنگ زرد محو شده. دوم آنکه با طراحی صحنه قوی و خلق توهمات آقای براون به صورت اشباح رنگی که همچون نقاشی های امپرسیونیستی و دیدگاههای واسیلی کاندینسکی ناگهان از لابه لای دیوارها سرک می کشند، نمایش وجوه زیبایی شناسی دیگری به خود می گیرد.

شاید یکی از ویژگی های برجسته این نمایش همین تصویر اوهام و خیالات آقای براون و یا یک سرباز است که به این بیمارستان پناه آورده است تا با قطع روابط انسانی از پیش مفروض با قطع رابطه از خانواده وجامعه تلاش کند به نوعی آرامش برسد. در بیمارستان همه به او مشکوک هستند و تلاش می‌کند تا پرده از رازهای درونی اش بردارند. او به یکی از پرستاران اعتماد می کند و رازهایش را بازگو می‌کند. همه چیز او را برای رفتن از این بیمارستان آماده می‌کند.

اما یکی دیگر از مسائلی که باعث می شود این اثر با استفاده از هنر نقاشی تصویر شود، مقوله توجه بیش از حد به نقاشی است. در ابتدا یک نقاشی با عنوان «تولد مسیح» اثر کاواجو پشت سر منشی بر دیوار نصب شده است. این نقاشی اولین الهام از حضور انسان هایی که مسیح وار در دنیای مدرن درحال مرگ هستند را یادآوری می کند. به این دلیل که آقای براون نیز تلاش می کند به حقیقتی دست یابد. یا آنکه تام استوپارد در نظر داشته است تا بیننده را به این درک برساند که که او همچون مسیح است به همین دلیل در اولین دیالوگ هایی که بین منشی و او رد و بدل می شود؛ این مسئله را یادآوری می کند که مسیح همچون آقای براون در همین مکان قرار گرفته و به دیدار این منشی آمده است.

بوی خواب  از پشت نقاشی های کارواجو

به طورکلی در تحلیل آثار کارواجو گفته می شود کارواجو در مسیح، حقیقت را یافته است و با هر بار نقاشی یکبار دیگر ین حقیقت را زنده می کند تام استوپارد نیز ملهم از دیدگاه کارواجو تلاش می کند؛ مسیحی معاصر بیافریند.

همچنین تام استوپارد در مرحله ای از عمرش اگزیستانسیالیستی است که نوعی وجود گرایی را نیز در این اثر شاهد هستیم. نوعی علت وجود انسان و چرایی حضورش در جهان مطرح می شود.

شاید بتوان گفت در مرحله اول با دیدن این اثر شاید تبعات جنگ را یادآوری شود. اما گریز آدم هایی که یک سرباز«آقای براون» را می شناسند و حضور او در بیمارستان و روی آوردن او به نقاشی تا آنجا که از اتاق خود یک بوم نقاشی بسازد، نگاه تازه ای است. گویا  اقای براون می خواهد ذهن خود را که از آن گریزان است به شکل نمادین تصویر کند و تخلیه شود. در این میان فلسفه اگزیستانسیالیستی سرک می کشد. همین جاست که تشویش، بدبینی، تنهایی، آشفتگی ذهنی و....به سراغش می آید.  هر لحظه یک رخداد و تماشاگر در رخدادهای رویایی آقای براون و نیروهای بیمارستان  واینکه او در آنجا پناهنده شده تا از آدم ها، خاطره ها و ....بگریزد. او در بیمارستان به دنبال آرامش و امنیت است. حال آنکه در بیمارستان به او مشکوک هستند و بنابراین اساسا امنیتی برای او لحاظ نمی شود.

همچنین کاراواجو به شدت از نور در روند نقاشی هایش استفاده می کند به همین دلیل نیز کارگردان در نورپردازی و ایجاد خطوط نوری متقاطع ، نورهای تند در دل تاریکی که در عین حال ایجاد توهم نیز می کند.  اما ریتم این اثر به شدت کند است و سبب خستگی مخاطب می شود. دوم بازی بازیگران همخوانی دارد. مسعود دلخواه بیش از شهره سلطانی و قاسم زارع توانسته اند فضاسازی ابزورد نمایش را تصویر کنند. شهره سلطانی کاراکترهای ایرانی را یادآوری می کند و قاسم زارع نیز در شکل تیپ یک پزشک توانسته است نوعی خشونت پنهان را یادآوری کند. اما پایان نمایش به آغازش ختم می شود و دیالوگ ها یکبار دیگر تکرار می شود که یکی از ویژگی های ابزودریسم است.  


** عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و جهان I.A.T.C


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین