آفتابنیوز : اعضای جلسه شامل شاپور بختیار (نخستوزیر و رییس جلسه)، ارتشبد قرهباغی (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران)، تیمسار رحیمی و احمد میرفندرسکی (وزیر امور خارجه) هنوز باور ندارند که انقلاب قریبالوقوع است. هنوز نمیدانند کمتر از یک ماه بعد رژیم شاهنشاهی سقوط خواهد کرد. ارتشبد قره باغی هنوز خبر ندارد که باید ماهها مخفیانه در تهران زندگی کند تا فرصت فرار از کشور پیدا کند. تیمسار رحیمی (فرماندار وقت نظامی تهران) و تیمسار مقدم (رئیس ساواک) چنان در این جلسه صحبت می کنند که کسی نمی تواند تصور کند درست یک ماه بعد تیرباران خواهند شد. شاپور بختیار هم از شیوه های مذاکره با آیت الله خمینی حرف می زند.
همه چیز نشان می دهد که هیچ کدام انقلاب مردمی را هنوز باور نکرده اند و هنوز درک درستی از شرایط کشور ندارند. تصمیم می گیرند در صورت مواجهه با حملات خشونت بار مردم را به گلوله ببندند و ابایی از کشتن چندین نفر برای بقای رژیم شاهنشاهی ندارند. جلسه جاهایی به جر و بحث بین سران نظامی و امنیتی منجر می شود و بختیار مانع می شود. در این جلسه که محتوای صوتی و متنی آن را سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی منتشر کرده، اعضا درباره دو روز مهم صحبت میکنند: روز بازگشت شاه و روز اربعین. اما آنها درباره یک روز دیگر هم حرف می زنند که با اسم رمز به آن اشاره می شود: روز «ر». روز «ر» احتمالا هیچگاه به واقعیت نپیوست.
مذاکرات کمتر شنیده شده شورای امنیت ملی در ۲۷ دی ۱۳۵۷
بختیار (نخستوزیر) – …اهمیت ندارد ولی برای توده ای خیلی اهمیت دارد برای شما هم خیلی اهمیت دارد، شما از نظر سیاسی بودن و قوای انتظامی بودن این موضوع برایتان خیلی مهم است.
بنده از نظر تاکتیک سیاسی میگویم اگر در فروکش کردن این اغتشاشات مسافرت ایشان به خارج میتواند کمک کند باز این کمکی است که ایشان به مملکت کرده تا اوضاع روبراه بشود و ایشان برگردد مسأله ای که ما همه پس در نظر داریم این است که عناصر و عواملی که ممکن است در این چند روز موثر باشد یکیشان مسافرت ایشان است که شاید ده مرتبه به خود بنده فرموده اند قوای انتظامی موافق نیستند، یک عده ی دیگری از مردم هم موافق نیستند دور نرویم من یک رازی که شاید آقایان هیچکدامشان آنجا نبودند و بگویم اینکه دکتر سلیمی هم مخالف بود، در مشورتی که ما کردیم برای شورای سلطنت دکتر امینی و بنده و آقای انتظام یک عقیده داشتیم در این موضوع دکتر سلیمی این موافقت را نداشت میگفت اعلیحضرت حکومت …
در کوچه و بازار طبق ماده پنج گرفته اند {دستگیر کرده اند} خب اینکه چیزی نیست، دو نفر از قوای انتظامی بوده اند؟
– یک نفر از قوای انتظامی است یک نفر از مردم، مردم خودشان خودشان را زده اند کلت افسر را سرقت کرده اند و بعد آمده اند با آن کار کنند تیر در رفته است خورده است به یکی از خودشان،
– مدرکی{برای} اینها هست یا همینطور گرفته اند؟
بختیار – ۳۰ نفر را گرفته اند.
رحیمی (فرماندار نظامی تهران)- دادسرا تعداد ۳۵ نفر را گرفته است
رحیمی- منظورم این است که آدمش و متهمش، معلوم بشود چه کسی این کار را کرده و گردن مامور انتظامی نیافتد
رحیمی- اتفاقا با چکش زده اند بر سرش و با تسمه ی آهنی که دور صندوق می بندند زده اند بر سر مأمور
-در همدان با میله آهنی زدهاند
بختیار – آن که کلاسیک است با میله آهنی بزنند
رحیمی- نه خیر منظورم این است که کشته اند و{نامفهوم}
بختیار – عرض کنم که ایشان عقیده ی یکسانی نداشت با ما خب این عقیده ی ایشان بود، این یک مسأله است و این مسأله مسافرت اعلیحضرت همایونی به خارج مسأله دوم پروبلم {مشکل} آقای خمینی است که آیا میآید یا نمیآید که به عکس آن که اینقدر می نویسند و میگویند در رسانه ها من گمان نمیکنم به این زودی ایشان بیاید، البته نمی خواهم بگویم که ایشان چه برنامه ای دارد ولی شاید آقای وزیر امور خارجه هم یک اطلاعاتی داشته باشند که ایشان آیا میآید یا نمیآید و من سفیر فرانسه را که دیدم پریروز به من قول داده بود که برای من نتیجه ی کنفرانس و نتیجه ای که این دو دیپلمات فرانسوی که رفته اند و با ایشان صحبت کرده اند، دوتا از مدیر کل های وزارت خارجه فرانسه رفته اند، گفت به محض اینکه به دست من رسید در اختیار شما می گذارم که مذاکرات چه بوده و او چه گفته اینها چه گفتهاند،
میرفندرسکی (وزیر امور خارجه)- جز این هم مجرایی نداریم قربان
بختیار – جز این هم مجرایی نداریم که موثق باشد چون آنها هم مدیر کل بوده اند و رفته اند دولت فرانسه به سفیرش دروغ نمی گوید که، می گوید اینها رفتند اینطور کردند به اطلاع دولت ایران برسانید آنها هم خب اگر لازم باشد به ما میگویند. این است که این مسأله ی خمینی را هم باید شما جزو معادله بیاورید نمیتوانید بگویید که حتما نمیآید یا حتما میآید، امروز شاید شنیده باشید در روزنامه هم شنیده ام نوشته بود از من پرسید
اگر بیاید شما چه خواهید کرد، خبرنگار فرانسوی گفته بود {…} یعنی جارو میکند، رد میکند من گفتم اینقدر وزن من سنگین است که با جارو نمیتوانند جاروبم کرد، بدون اینکه به او هم اهانتی بکنم گفتم که اقلاً معلوم نیست که آیتالله خمینی قصد جاروب کردن داشته باشد ولی در هر صورت اگر هم بخواهد بکند وزن من زیادتر از اینهاست، سنگین است.
پس از این مسأله ای که مطرح میکنم حضورتان همّ ما باید این باشد که دو تا روز مخصوصاً حاد داریم، این برنامه ای که اینها پیش کشیده اند برنامه ی از پا در آوردن دولت و سازمانهای مملکتی است، تمامشان و اگر بنده به شما عرض بکنم اینهایی که تظاهر میکنند در کوچه ها و در بازارها از افراد سابق خود شما و از اشخاصی هستند که به حدِّ اکثر از پرتو رژیم ۲۵ ساله ی اخیر متمتع شده اند نه خیال نکنید دکتر سنجابی یک نفر است یا ده تا مثل او هست افرادی که می بینید این شعارها را می دهند چرا میگویند؟ می گوید من متهم بودم به اینکه با دستگاه خیلی نزدیک بودم حالا آخر عمری بیایم برای خودم یک آبروی به اصطلاح آزادی خواهی درست کنم و میافتد جلو و فرصت به یک بدبختی که آزادی خواه بوده ولی سر و صدا نمیکند و عقایدش برای خودش است
نمیدهد، این روز اربعین که روز جمعه خواهد بود و روز تشریف فرمایی اعلیحضرت که مسلما قبل از جمعه خواهد بود این دو تا را ما باید بررسی کنیم و ترتیبی باید داده بشود که اینها زیاد نزدیک به هم نباشد ولی آماده بودن برای این دو روز را ما باید برای خودمان کاملاً مشخص کنیم که انتظار داشته باشیم و علاوه بر این بنده این مسأله را هم باید اظهار بکنم که جنگ را، خود آقایان همه نظامی هستید، آن کسی می برد که یک ربع ساعت بیشتر از دیگری استقامت کند و الا زد و خورد هیچ فایده ندارد چنانکه دیده اید تمام جنگهای دنیا به همین صورت تمام میشود هیچوقت هیچ قدرتی نیست که بیاید یک مرتبه بزند، اتفاق می افتد ولی کمتر، ما باید استقامت بیشتر بکنیم تا حمله، استقامت ماست که آنها را از بین می برد حمله ی ما مضاری دارد ولی استقامت ما و خونسردی ما تا حدودی که ممکن است البته عرض کردم حدودی دارد، که وقتی به من بگویند فلان کلانتری را میخواهند به آن حمله کنند میگویم ببندید به مسلسل هر قدر هم میخواهید بزنید، ولی خب وقتی شما می بینید یک شعار ناهنجاری فلان کسک میدهد می گویید یک مزخرفی بگوید و برود، این کنسکانس {نتیجه} دیگری نباید نداشته باشد، این مسائل را بنده بصورت کلی برای سیاست کلی دولت بیان میکنم که دولت به هیچ وجه راضی نیست که برود، من از آن اشخاصی هستم که اگر آقای خمینی تشریف بیاورند حاضرم به ایشان احترام بگذارم حاضرم به دیدنشان بروم این هیچ اشکالی برای بنده نخواهد داشت خب سیاست است و مملکت ولی اگر ایشان اعلان حکومت جمهوری کرد بنده همکاری نمیکنم بلکه استقامت هم میکنم صاف جلویش می ایستم تا آنجایی که بتوانم میگویم خیر، آنجایی هم که نتوانم حاضر نیستم بروم بگویم بنده هم قربان حاضرم نخستوزیر شما بشوم به فرض محال هم که ایشان بخواهد من اینکاره نیستم، وقتی که قبول یک مسئولیتی کردم می ایستم و اگر ایشان نیامد که البته به نظر من کار ما {نامفهوم} بحران ما تیسمار، توده ای ها من را خوب می شناسند به من فرصت نباید داد که ریشه بدوانم اگر ریشه دواندم مشکل میشود، این را توده ای ها از آبادان میدانند.
میرفندرسکی- همین است که رادیو مسکو به شما حمله میکند دیگر!
بختیار –من چیزی نگفته بودم به اینها{که} حمله میکنند و میگویند حالا باید هی زد تا این ریشه ندواند اگر ریشه دواند خب سوسیال دموکرات که هست ۲۵ سال که محروم بوده اینکه هویدا نیست، اینکه اسدالله خان علم نیست و این ناراحتشان میکند از این جهت من هم در مقابل باید بگویم سیاست من هم ماندن است استقامت کردن است، خونسردی نشان دادن است و به هر ترتیبی که هست متکی بودن به این که مملکت را نباید گذاشت از هم پاشیده بشود.
قرهباغی (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران) – اولاً که امروز فرماندهان نیرو میل داشتند صبح در پایان جلسه خیلی اصرار داشتند که هر سه فرمانده نیرو هم اینجا باشند و مشکلاتشان را به عرضتان برسانند من هم اول موافقت کردم ولی فکر کردم بعد گفتم نه چون برخلاف هست و مرسوم نبوده، گفتم من میتوانم مطالبشان را خدمتتان بگویم، عرض کنم که آنکه فرمودید که باید تلاش کنیم که اینها از هم نپاشد بنده به مسئولیتی که در مقابل ملت و جنابعالی دارم عرض میکنم که این اعلان خطر را میکنم از لحاظ نیروهای انتظامی، مخصوصا گذاشتم هر کدام از آقایان یک قسمتی بگویند خدمتتان ولی آن لیمیت آن حد واقعاً درست نمیتوانم بگویم میترسم که … بگذریم، میترسم که در تشخیص آن حد اشتباه بکنیم بخصوص اینکه عرض میکنم از نقطه نظر روز تشریف فرمایی است، یعنی باید بگویم که واقعاً واقعاً احساس خطر میکنم یعنی شب، روز، خواب، وقت، بی وقت هیچوقت برای من پیش نیامده بود که وسط صحبتم مطلب را یک مرتبه یادم برود ولی دو روز است که پیش میآید گاهی دارم صبحت میکنم با جنابعالی ولی یک مرتبه مطلب یک جایش یادم میرود، هیچوقت در ظرف تمام مدت خدمتم این نبوده و این نیست جز نگرانی نیروهای مسلح شاهنشاهی.
میرفندرسکی – اجازه می دهید جناب نخستوزیر، این نگرانی دو جنبه دارد یا یک جنبه، نگرانی دارید از بابت…
قرهباغی – خودمان!
میرفندرسکی – یعنی ارتش متلاشی شود؟
قرهباغی – بله، یعنی به حدی رسیده است که نه اینکه متلاشی بشود به آن حدی که شما میفرمایید، ولی این نفرات ما نفرات وظیفه هستند
میرفندرسکی – فقط صحبت از نفرات میفرمایید؟ از رده ستوان و سرگردتان مطمئنید؟
قرهباغی – نمیتوانم بگویم من صد در صد مطمئن هستم، یعنی مطمئن بودیم ولی ظرف این چهار ماه و خرده ای ما به دست خودمان خرابش کردیم هی گذاشتیم جلویش به مقدساتش فحش دادیم گفتیم حرف نزن، اینجا شل شد، بنده گفتم ما باید به این ارتش افتخار کنیم واقعاً، که با وجود تمام این مسائل و تمام این جریانها که این چیزی که روش مملکت ما قانون اساسی ما میگفته و ما اینطور تربیتش کردیم و خود بنده را هم تربیت کرده، آنروز گفتم به آقایان ما را به دانشکده افسری بردند گفتند آیین خود را بنگارید ما می دویدیم روی زمین می خوابیدیم صورتمان را می گذاشتیم روی زمین و می نوشتیم چو ایران نباشد تن من مباد، این را به من درس دادند به ما گفتند خدا شاه میهن، ما اینجور بزرگ شدیم،
میرفندرسکی – من معذرت میخواهم تیمسار این کاملاً درست است ولی بنده میخواهم عرض کنم خدمتتان که در ارتش هم مثل تمام دستگاههای دیگر مسلماً یک تبعیضاتی شده و یک اشخاصی که به نظر رده های پایین صلاحیت ندارند به یک پستهایی گمارده شده اند اینها شاید برایشان یک عقده هایی ایجاد شده باشد.
قرهباغی – نه نه نه، من را قبول داشته باشید اینقدر ممکن است این ناچیز باشد.
بختیار – البته استثنا هم هست.
میرفندرسکی – فکر نمیکنید یکی دوتا تعویض چشمگیر یک عده ای را خاموش کند؟ چون من اطلاع دارم که رده های سرگرد و سروان شما همه راضی نیستند همه از همه راضی نیستند چون بعضی اشخاص هستند که در ارتش برده اند و خورده اند قربان، بعد اینها را باز آورده اند گذاشته اند سر یک پستهای حساس.
قرهباغی – این را بفرمایید ما بفهمیم چی هست، بنده در ظرف ۲۴ ساعت به شما اطمینان میدهم این اشخاص را …
میرفندرسکی – یک تصفیه کوچکی …
قرهباغی – بفرمایید این اداره دوم، این ساواک، بنده از آنها نیستم، عمل کردم و ادعا میکنم، بنده وقتی رفتم به ژاندارمری مدرک دارم که آنچه که کوچکترین آدم نادرستی بود بنده بیرون کردم و در ژاندارمری ادعا میکنم هیچ آدم نادرستی نیست، رسماً در حضور نخستوزیر میگویم و اینها شاهدند و از هر کس میخواهید بپرسید، شما به محض اینکه به من ۵ نفر اعلام کنید من فردا بیکارش میکنم این نیست، منظور من این نیست، منظور من این است که ما این را در خیابان نگه داشتیم، به مقدساتش توهین کردیم، دست و بالش را بستیم، نگذاشتیم و اراده اش را از بین بردیم، و الا اگر آنی که شما اطلاع دارید به بنده اطلاع دهید بنده این اختیار را دارم این مسئولیت را دارم به این حادی اگر کسی باشد من ۲۴ ساعت نگه نمی دارم اصلا به نفع من نیست نگه دارم، ما ضد اطلاعات داریم سازمان داریم بدون تعارف عرض میکنم، من تضمین میدهم به شما اگرچه من مسئول نبودم من یک هفته است {آمده ام}، من ۵ سال است که از ارتش دور هستم شاید نباید این حرف را می زدم الآن…
مقدم (رئیس ساواک) – ارتشبد قرهباغی فرمودند که ۵ سال اخیر در ارتش نبوده اند بنده ۶ سال اخیر در ارتش بودم، رئیس اداره دوم بودم، شغلی که ایشان دارند، همیشه اعلیحضرت می فرمودند هرجا انحراف و فساد باشد من اجازه نمیدهم در ارتش باشد، به عنوان مثال عرض میکنم، در ارتش شاهنشاهی فرماندهی اسبق ژاندارمری کل کشور یک سوء استفاده خیلی ناچیزی کرده بود بعد از ۳۵ سال خدمت، جنگهای پی در پی، بیابانگردی ها و داشتن افتخار آجودانی اعلیحضرت با یک رقم ناچیزی که یک میلیونم سوء استفاده هایی که در دستگاههای سیویل کرده بود، در نیروی زمینی فرمانده لجستیکی شد …
میرفندرسکی – همان آقایی که در امریکا دارد خوش می گذراند بعد از فقط ۶ ماه حبس؟!
مقدم – حالا عرض میکنم حضورتان، دو تا معاون وزارت جنگ، ولی همه چیز در این مملکت نسبی است، ظلم به سویه هم عدل است قربان، در این مملکت این همه فساد بود در این وزارتخانه ها هنوز هم هست، این همه بردند، فقط تنها جایی که تصفیه شد ارتش بود آنهم اعلیحضرت شخصا مراقبت می فرمودند بنابراین با افتخار عرض میکنم که منزه ترین سازمان در مملکت ما نیروهای مسلح است، البته وقتی که یک کسی استحقاق و شایستگی یک کاری را نداشته باشد وقتی دستش را بگیرند بگذارندش کنار هزار اتهام می بندند، همین دستگاهی که بنده آمده ام صد نفر فاسد ریخته ام دور، حالا همه ی اینها بر علیه بنده دارند اعلامیه می دهند، روزنامهها، میگویند این تصفیه حقیقی نبوده است، خب تصفیه یعنی چه، صد نفر از رده بالا را زده ام آخر من که دیگر نباید بروم باغبان را بگیرم که، بنده شبی که حکومت نخستوزیر اسبق تشکیل شد هیچکس اینجا جرأت نمی کرد یک نفر فاسد را اسم ببرد، در دولت آقای شریف امامی، هیچکدامشان جرأت نمی کرد، گفتم چرا می ترسید، اینها معروف به فساد هستند، یعنی اگر انگشتهایتان را نگاه بکنید بر رویش چهره های این اشخاص را دارید می بینید، دلیل و مدرک نمیخواهد، دولت بعدی هم باز وقتی تیمسار ازهاری آنجا نشسته بودند هیچکس حاضر نبود، بعد به من گفتند یک لیست دادم خدمتشان در ارتش این شهامت هست در بین پرسنل نیروهای مسلح که اگر فاسدی وجود داشته باشد یا یک آدم نابابی باشد، یک آدمی که ما بهش میگوییم غیر مفید، ما کمیسیونهای متعددی داریم می نشینند میگویند این بهره ی کار نمیدهد، کنارش می گذاریم، بنابراین با افتخار عرض میکنم که سالمترین دستگاه مملکتی ما امروز ارتش است، این جهت استحضارتان چون ممکن است داخل مملکت تشریف نداشتید و یک مسائلی به ذهنتان تلقین کرده باشند.
میرفندرسکی – بنده خیلی معذرت میخواهم، سوء تفاهم نشود منتها اینجا باید همه ی حرفها را بزنیم ما.
قرهباغی – اینجا همه ی مسائل باید گفته بشود، بنده همانطور که عرض کردم کسی هستم که، ادعا میکنم که در ژاندارمری شاید نزدیک به ۴۰ نفر از امرا و صد و خرده ای نفر … یعنی هرکس نادرست بود بنده بیرون کردم به حدی رسید که تمام مقامات این مملکت با من دشمن بودند جز یک نفر، {همه} با من دشمنی کردند برای من پرونده ساختند من را محاکمه کردند، گفتند که ۳۵ سال ۳۰ سال پیش در پاریس من پشت سر اعلیحضرت فحش دادم، بنده را محاکمه کردند، منظور عرضم این است من مسئول نیروی زمینی نبودم مسئول نیروها نبودم ولی از کنار {در جریان} بودم مسئولیت این تکّه را گردن می گیرم با وجود اینکه یک هفته بیشتر نیست اینجا هستم، ولی هر اطلاعی به بنده بدهید بنده واقعاً سپاسگزار می شوم به شما اطمینان بدهم ۲۴ ساعت به بنده فقط یک کلام حرف زدند نسبت به یک افسر احضارش کردم و گفتم بیاید اینجا باشد، ولی اجازه بدهید به من، بنده همیشه خیلی دقت کردم درکارم که عادل باشم، یعنی رسیدگی میکنم، بلافاصله به این عمل میکنم، نگرانی من این نیست قربان،
رحیمی- عرض کنم چون ما عضو یک خانواده هستیم که صحبت میکنیم شاید نظر جناب وزیر امور خارجه که میفرمایند ایجاد تزلزل شاید از بعضی انتصابات اشخاص باشد بنده می خواهم به عرض برسانم انتشار این لیست {نامفهوم} و اسامی که در آن بود در زیر دستهایشان ایجاد تزلزل گروهی کرد، یعنی یک فرمانده ای که آن بالا بود اسمش در آمد زیردستها در گزارش ستاد بزرگ ارتشتاران این جنگ روانی بود قربان
قرهباغی- همین که به جنابعالی این را عرض کردند این هم خودش جزء جنگ روانی است…
مقدم -در مجلس سنا دیدم که یکی از آقایان سناتورها راجع به سینما رکس آبادان سوالی کرد، یک پرونده ای است خیلی خیلی روشن و خدا خواست که این پرونده روشن بشود همین گروه تروریستها و گروه خرابکارها که پانیک ایجاد میکنند و حادثه آفرینی میکنند که بهره برداری بکنند سینماهای متعددی آتش زدند، این یکی به دلیل اینکه امنیت ساختمانی نداشت این مردم در آن گیر کردند و الا در حدودش شاید ۲۰۰ تا سینما در ممکلت آتش زده اند.
بختیار – شما اطلاع دارید که از خود تروریستها در آنجا سوختند؟
مقدم- بله دو تا، و گرفته اندشان، حضورتان عرض کنم حالا خریت می گوید ترس میگوید وحشت می گوید یکی از اینهایی که مجری بوده است یعنی دست دوم سوم بوده است، می گیردنش، این را که ما نگرفتیم که بگویم دولت کرده صحنه سازی کرده کار ساواکی هست، آنها تحقیق کردند اعتراف کرد، آوردند به ما تحویل دادند ۲۴ ساعت فقط پرونده پیش ما بود اعتراف کرد، وزیر دادگستری وقت تلفن کرد به من که فلانی اگر شما این پرونده را رسیدگی بکنید فردا در دادگاه میگویند که تحقیقات آنطور که باید و شاید مورد تایید نیست بگذارید این پرونده را ما رسیدگی بکنیم، شخصاً تمایل به این کار داشتم برای اینکه از این جار و جنجالها می خواستم دور باشم، قبول کردم پرونده را دادم به دادگستری، هیأتی رفتند جنوب تحقیق کردند باز هم آن شخص اعتراف کرد، منتهی گروههای اصلی با اسم مستعار تماس می گیرند پول می دهند برو اعلامیه پخش کن پول میدهند برو این بمب را بگذار برو این کار را بکن، نرسیدیم به اینکه گردانندگان اصلی چه کسی هستند ولی بعد از سه ماه دو سه نفر شناخته شدند، این دادگستری چند ماه هست الآن، ما هر دفعه گفتیم که اعلام کنید که این کار دولت نبوده سکوت کردند، بعد وکلای مجلس را وادار کردیم سوال کرد از دولت در زمان دولت آقای ازهاری که آقای دولت بیا به ما جواب بده که چه کسی کرده یک کلام ما میخواستیم که دادگستری بگوید که تحقیقاتی که ما کردیم، دیگر روشنتر از این قربان بازپرس از این متهم تحقیق میکند که تو چه زمانی رفتی، بنده خیلی معذرت میخوام که بنده از این نظر عرض میکنم برای اینکه حوادثی ایجاد میکنند که بهره برداری بکنند برای ایجاد تشنج و چنان این سینما متزلزل کرد مملکت را که هنوز که هنوز است تمام سازمانها دارند می سوزند.
بختیار –دولت آموزگار سر آن رفت دیگر.
مقدم- عرض کردم دیگر بالاتر از این شانس آوردیم که متهم را عراقی ها دستگیر کردند و آنجا اعتراف کرد و اینجا هم اعتراف کرد، نمیخواهند
بختیار – ولی راجع به این موضوع اجازه بدهید من نگویم که یک اقداماتی در شرف{است} برای اینکه بتوانیم بجوییم که این با که و چه ارتباط داشته است، آقای صادق وزیری هم در جریان امر هست چون وقتی سناتور ازش پرسید نخواست همانجا جواب بدهد بعد جدا به من گفت جریان این است و اگر ما الآن این را بیاوریم و فوری به جریان بیندازیم اشکال کار این میشود که سر نخ اصلی ممکن است از دستمان بگریزد ولی در اینکه این آدم در این کار دست داشته حالا اقرار و اینهایش هم به کنار، این قطعی است.
مقدم- قربان هزارتا مقاله در این مطبوعات نوشتند که این کار کار ساواک است.
قرهباغی – مطالب خیلی مهم است جناب میرفندرسکی و بنده قبول کردم که هر صورتی هر کسب باشد اینها را رسیدگی خواهیم کرد و این اشخاص را حتما کنار خواهیم گذاشت ولی مسأله حاد اینست که هیچ چیزی حادتر از روزی که اعلیحضرت تشریف می آورند نیست، پس ما باید تلکیف روز «ر» و روز اربعین را روشن کنیم.
بختیار – روز «ر» قبل از اربعین خواهد بود.
رحیمی- ساعت پرواز هم مهم است، اگر صبح باشد{نامفهوم} شلوغ است، میزنیم، اگر بعداز ظهر باشد وقت این رو ندارند {نامفهوم} شروع کنند، بنابراین فوق العاده مهم است.
قرهباغی – حالا به آنجایش نرسیده ایم اجازه بدید کلیتش معلوم بشود، پس روز «ر» ما تکلیفش را روشن کنیم میتوانیم بگوییم این الگویی خواهد بود برای روز اربعین، در این حدود
بختیار – اربعین آسانتر خواهد بود.
قرهباغی – الحمدالله، پس مشکل را حل کنیم آن خودبخود حل خواهد شد.
بختیار – بنده اربعین را میتوانم از حالا به جنابعالی بگویم با کمک تیمسار {مقدم} با تماسی که با طالقانی و بازرگان و اینها میتوانیم بگیریم بصورت راهپیمایی باشد.
قرهباغی – اگر راهپیمایی باشد آسانتر است، و اما این قسمتهایی که فرمودید بنده یادداشت کردم، چندتا مطلب فرمودید اینکه هرکس مقاومتش در جنگ بیشتر باشد برنده است، ولی یک اصل دیگری هم هست که اصل تعرض است و اصل تدافعی.
رحیمی- حمله بهترین دفاعست.
قرهباغی – عرض من این بود که ما متاسفانه مدافع شده ایم و در دفاع هیچکس برنده نبوده تا امروز بنده هم نمیخواهم چیزی بگویم ولی این را خواستم خدمتتان گفته باشم…
بختیار – ولی میشود آدم گاهی دفاع کند مثل فنلاند و عقب نشینی کند بعد شروع کند به زدن.
قرهباغی – بله قبول دارم چرچیل هم عقب نشینی کرد ولی ما فقط عقب نشینی کردیم تا امروز فقط خواستم عرض کنم هیچ حرف دیگری ندارم. و اما راجع به این روزنامهها که اعلام جمهوریت را می نویسند من نمیدانم با تدبیر و با سیاست دولت که مغایرت دارد، حق ندارند از جمهوری و حکومت انقلابی و این چیزها بنویسند که زمینه را برای روز «ر» آماده بکنند آخر ملاحظه فرمایید ما روز «ر» را اینطور میتوانیم مجسم کنیم که یکی بگوییم اینها هدفشان رفتن اعلیحضرت بود خب تمام شد ولی یکی دیگر هم می گوید ما ۴ ماه ۶ ماه یکسال زحمت کشیدیم و رسیدیم، یعنی آنچه که روزنامهها نشان میدهد و تیترهای دیشب روزنامهها بود و بالایش نوشته بود که گروهها مسلح میشوند که چنین میکنند چنان میکنند فلان میکنند هیچ بعید نیست که ما رساندیم به اینجا چرا بهره برداری نکنیم،
بختیار – بهره برداری یعنی چه؟
قرهباغی- یعنی همان جمهوری اسلامی
بختیار – اشکال کار همین است تیمسار و آن مجهولی که ما داریم همینجاست، صفوف خمینی چی ها و کمونیستها هر روز به نظر من روشنتر از هم جدا میشود، حتی در دانشگاهها حتی درآمفی تئاترها اطلاعاتی که به من میرسد حاکی از این است این روش اگر با زمان ادامه پیدا بکند اینها را ما کاملاً جدا از هم خواهیم دید دیگر، با یک کدامشان مدارا میکنیم دیگری را می کوبیم و بر میگردیم به سراغ آن یکی این شرایطی که الآن پیش آمده اولاً در باره روزنامهها که میفرمایید روزنامهها صریح چیزی نمی نویسند که آقای خمینی گفته باشد میآید، میگویند بعضی از اطرافیان امام خمینی یا یکی از مخبرین می گوید که گفته است بعد هرچه دلشان بخواهد پایینش می نویسند بنده میگویم همه ی اینها البته دروغ نیست ولی بنده اطمینان دارم که هنوز در مغز آیتالله خمینی رژیم و حکومتی که میخواهد پیاده بکند وجود ندارد، هنوز وجود ندارد مگر بیاید اینجا راهنمایی هایی بشود و تناقضات اینجا را ببیند و ببیند این مملکتی که الآن هست مملکت ۱۵ سال پیش دیگر نیست و باید یک فکر دیگری بکند.
قرهباغی –حالا به هر صورت من آنروز هم عرض کردم که مقصود من از نظر نظامی و نظری که بنده میتوانم خدمتتان بدهم ما باید آن بدترین وضعیت را پیش بینی بکنیم و طرحمان را روشمان را برای آن بدترین وضعیت تهیه بکنیم هرچه کمتر شد خب بهتر است یک خبری جنابعالی دیشب به تیمسار رحیمی فرموده بودید وقتی که ما این را در شورای فرماندهان گفتیم، فرماندهان با حرارت صحبت کردند حمله ها کردند و ای کاش من می دانستم میگفتم تشریف می داشتید می دیدید وقتی که من گفتم تحمل کنید گذشته است ما تحمل کردیم ۴ ماه این کارها شده، دو تا نخستوزیر بوده است که این کارها را کرده است چون ما قول داده ایم و متعهد شده ایم که با تمام امکانات از دولت پشتیبانی کنیم ما کوچکترین روشمان در اینجا خدای نکرده خدای نکرده ممکن است ایجاد سوء تفاهم بکند به آن قولی که من و فرماندهان به شما دادیم در حضور اعلیحضرت به جناب نخستوزیر، ما نمیتوانیم الآن، من به آنها گفتم من مشکلات را خدمت نخستوزیر شب خواهم گفت ولی وقتی من این خبر را دادم آنجا، وقتی تحت فشار قرار گرفتم گفتم آقایان ببینید ما تا به حال گفتیم بارها من به عنوان وزیر کشور جایم آن گوشه بود گفتم که آقایان تمام گرفتاری ما اینست که ما اعلامیه دهنده را آزاد گذاشته ایم اعلامیه پخش کننده را میگیریم تحریک کننده را آزاد گذاشتیم تحریک شده را میگیریم بعد از چند روز هم {آزادش} میکنیم تا قیامت این کار تمام شدن ندارد ما یا میخواهیم جلوگیری کنیم یا نمیخواهیم اگر نمیخواهیم جلوگیری کنیم چرا آبروی ارتش را می بریم فوراً مثل شیراز تمام کنیم جمع کنیم ببریم، {سرتیپ فلاحی}پیشنهاد کرده است استدعا کرده است بگذارید من {نیروهای ارتش را} جمع کنم فردا اگر دشمن آمد به کردستان من با چه کسی جلویش بایستم، اما من نمیتوانم این پیشنهاد را به جنابعالی عرض کنم، در شیراز هم در حقیقت من شرمنده نیستم چون من پیشنهادی نکردم، این حرف را نمیتوانم بزنم چون گفتم خدای نکرده ممکن است سوء تفاهم ایجاد کند ولی وضع این است، تا من گفتم جناب نخستوزیر دستور داده است که صد هزار نفر تهیه بکنید برای دستگیری بنده دیدم که اینها یک حالتی پیدا کردند که یعنی دولت موضعش روشن شده است یعنی یک کسی به فکر این افتاده است که مملکت دارد از بین میرود و ارتش از بین میرود و همه چیز از دست میرود، بنده خواستم عرض کنم که این خبر برای آنها مسرت بخش بود که فهمیدند کسی هست که به فکر استقلال این مملکت است حالا بنده باز هیچ نوع پیشنهادی نمیکنم فقط عرض میکنم که واقعاً دو روز بعد از تشریف فرمایی ۲۴ ساعت، البته هرچقدر دور بشود این روز وضع بهتر خواهد شد، همان روز اول را ما بتوانیم تسلط داشته باشیم بتوانیم با یک تدبیری، هر تدبیری که شما میفرمایید، ما آن تدبیر را اینجا هماهنگ کنیم با همه ی مسئولین و آن را اجرا بکنیم که بتوانیم بگوییم در مقابل اشخاصی که هر شب چند بار تلفن میکنند وحشت همه را برداشته این اکثریت خاموش به وحشت افتاده اند خانواده ها به وحشت هستند افسران در وحشت هستند بخصوص برای این موضوع مسافرت شاهنشاه که من اینجا یادداشت کردم.
بختیار – برای اربعین چیزی نیست.
قرهباغی – مسأله دوم که فرمودید آن مسافرت توأم بشود با مسأله خمینی، این بود که بنده وضع را خدمتتان عرض کنم.
بختیار – اجازه بدهید بنده در تعقیب صحبتهای جنابعالی عرض کنم، راجع به گزارشی که در بعضی از نقاط کشور مثل آذربایجان غربی کردستان بنده هیچ دستوری نمیتوانم بدهم بجز اینکه کوبیدن بلا قید و شرط هرکسی که آنجا میتوانید بکوبید، اینجا اصلا بحث مماشات و اینکه چگونه با اینها عمل بکنیم ندارد هر وقت پرچمی دیدید جز پرچم ایران گروهی دیدید که صحبتی از استقلال میکنند حتی از خودمختاری چون پشت آن خودمختاری استقلال خواهد بود و الا بنده حاضرم انجمنهای ایالتی ولایتی تمام استانهای ایران تمام کارهای آن استان را آزادانه انجام دهند هیچ علاقه ای بنده ندارم که کارهای استان اصفهان همه ش باید بیاید پیش مدیر کل در تهران و او دستور بدهد، ابداً، باید به خود اصفهانی ها اجازه داد یا خود تبریزی ها که این کارها را بکنند، اما راجع به مسأاله ی استقلال و هرگوشه ای از ایران مخصوصاً این نقاط حساسی که در گزارش تیمسار بود بنده فکر میکنم که ارتش وظایفی دارد که کاملاً روشن و غیر قابل تردید است، مسأله ای که پیش میآید وقتی است که کسی اختلاف سلیقه دارد می گوید بنده ایرانی هستم و تهرانی یا اصفهانی یا شیرازی ولی میگویم مرگ بر که و زنده باد که، این البته ناراحتی ایجاد میکند مابین شما و بنده و اختلاف سلیقه، راجع به ایران موافقت دارد ولی راجع به رژیم و این حرفها تردید دارد من شخصاً که به قانون اساسی معتقد هستم معتقد به این هم هستم که تا ممکن است با این آدم مماشات بکنیم و خسته شان بکنیم اما اگر در ضمن عمل به یک جایی بر خوردیم که این مماشات ما کار را تبدیل میکند به یک از هم گسیختگی انتظام و نظم کشور آنوقت باید استقامت کرد، استقامت کرد و کوبید نه اینکه استقامت کرد فقط ایستاد این به نظر بنده باید سیاست کلی ما باشد در شهرهایی مثل اصفهان مثل شیراز مثل تهران حتی مشهد، حالا که اسم مشهد را آوردم خوشبختانه بعد از اقدامات این دو سه روزه یک استاندار خیلی حسابی جستیم، دکتر جزایری ایشان امروز صبح من تقاضا کردم تماس گرفتیم بلیتش هم سفارت گفتیم بهش بدهد و بیاید چون این سید هم آدم خیلی محترمی است هم در آنجا نایب التولیه آقای دکتر اردلان هم گفتم اعلیحضرت قبلاً نیابت تولیت را توشیح بکنند خب یک حقوق و مزایای بهتری هم دارد دلگرم میشود آدم خیلی درستی است
میرفندرسکی- چه خانم خوبی دارد خانم نفیسی استاد دانشگاه
بختیار – خودش از یک فامیل متشرع {است} شاید کار ارتش و قوای انتظامی را واقعاً در این استان بهتر بکنیم با رفتن دکتر جزایری اما در مورد اینکه فرمودید در مورد روز تشریف فرمایی اعلیحضرت قبلاً یا همان وقتی که بعد از ظهر که میگویند که احتمالاً بعد از ظهر خواهد بود بنده بعد از تشریف فرمایی ایشان از رادیو تلویزیون یک نطقی میکنم و به تمام مردم حکایت را میگویم که شما بدانید که این خواسته هایتان اجرا شده یا در شرف اجرا است آزادی زندانیان الغاء حکومت نظامی به تدریج تمام اینها مشغول است اما اگر خیال بکنید که یک حکومتی دارید که آن حکومت جز آن تعهدات قانون اساسی وظیفه ای دارد اشتباه کرده اید و این حکومت در اختیارش تمام نیروهای مسلح شاهنشاهی هست و این نیروهای مسلح بدون اینکه کمترین علاقه ای به درگیری با کسی داشته باشند وظیفه دارند و دستور دارند که هرجا تهاجم بصورت خشونت جدی که نظم و آسایش مملکت را ممکن است بهم بزند روبرو شدند پاسخ خواهند داد این را بدون چون و چرا بهشان خواهم گفت البته فحشهایی خواهد بود در روزنامه ی کیهان بدهند فردا روی دیوار بنویسند اشکال ندارد باید این چیزها تحمل بکنیم این است که بنده گمان میکنم که نظریات ما از هم دور نباشد آن قسمت آذربایجان و اینها را آن دفعه هم گفته بودم، گفتم که مسأله ای نیست اصلاً برای من و البته در گزارشهایی که آمده غیر از آنجا صحبت قزوین هم هست که ممکن است حاد بشود فرماندار همدان و ستوان شیرین سخن شهربانی آنجا، این را تحقیق بکنید مثل این که این شیرین سخن قوم و خویش آن سپهبد شیرین سخن است لابد شیرازی اند نه؟ اینها را نگاه بکنید من راجع به فرماندارش هم به وزارت کشور …
رحیمی- یک تیمسار شیرین سخن داشتیم شوهر خانم پارسا
بختیار – بله هستش شیرازی اند آنها
رحیمی-این ستوان منظور تعویضش است آنجا؟
بختیار – گویا آدم نابابی باشد تحقیق کنید معهذا مثل آنی که گفتم نیست، آن را سناتور موسوی یک آدم محافظه کاری گفته بود بنده از این جهت قبول کردم، گزارشاتی هم که از بلوچستان و کردستان میآید ضمناً شهر بانه هم در خطر است، این وکیل بانه که استعفا داده بود چه کسی بوده است؟
رحیمی- شیخ الاسلامی
بختیار- شیخ الاسلامی که دیروز صحبت کرد؟
قرهباغی- سه تا شیخ الاسلامی هست
بختیار – یکی دیگر بوده است چون اینی که دیروز صحبت کرد که وکیل است ولی اعلیحضرت دیشب ضمن تلفنی که فرمودند به بنده فرمودند این شیخ الاسلامیگفتم خوب صحبت کرد؟ گفتند این که استعفا داده است،
رحیمی- یکی دیگر بوده است
قرهباغی- یکیشان معاون وزارت دادگستری شد که رفت یکی هم استعفا کرد یکی دیگر باید مانده باشد چون من دیدم در آن لیست سه تا دیدم،
میرفندرسکی – این شیخ الاسلامی که استعفا کرد برای مریوان است
بختیار – حالا تیمسار مقدم اگر شما با شیخ الاسلامی که صحبت کرد اگر در مورد بانه پروبلم دارید با او صحبت بکنید یا بیاید اینجا خود من صحبت بکنم بعد از ختم مجلس شورا شاید بی نتیجه نباشد که خودش هم سهیم بکنیم در برگرداندن آرامش به آنجا
قرهباغی – خب پس ما تصادفاً همانطوری که فرمودید به علت اینکه طرز تفکر من فکر میکنم وقتی واقعاً هدف یکی باشد شاید راهها هم یکی در بیاید بنده این دستور العمل را نوشته ام فرمایشات جنابعالی در اینجا منطبق با قانون کردید اگر اجازه بدهید بنده یک قسمتش را بخوانیم یعنی ما نظامی ها کاری که داریم همونطوری که مستحضرید موضوع آماده باش است در این تردیدی نداریم پس در سراسر کشور برای آن روز میدهیم بنده دو راه حل پیشنهاد کردم یا بیایید حکومت نظامی در سراسر کشور برای یک هفته سه روز و یا بیایید ول کنید آزاد مثل همانطور که کردیم حالا نظر جنابعالی را ما اینجا نوشتیم و اگر اجازه میفرمایید به این طریق بنده آماده باش نوشتم وقتتان را نمی گیرم: از زمان برقراری وضعیت بحرانی قرمز فرماندهان نظامی مناطق که مسئولیت برقراری امنیت را در محدوده ی استحفاظی بعهده دارند موارد زیر را به مورد اجرا گذارند:
الف) به منظور انجام هماهنگی های لازم و هدایت عملیات یک پست فرماندهی متشکل از عوامل ژاندارمری، شهربانی، ساواک منطقه و هر عنصر دیگری که مورد نیاز باشد معتمدین محترمین هر کس که میخواهند مستقر و مشغول به کار شوند،
ب) چنانچه تظاهراتی آرام و بدون خشونت صورت گیرد برای متفرق ساختن مردم از وسایلی مانند ماشین آب پاش، گاز اشک آور و سایر وسایل استفاده گردد و بنحوی که تلفاتی در بر نداشته باشد لیکن چنانچه چنین تظاهراتی تبدیل به اغتشاش، غارت و تخریب گردد با قاطعیت وارد عمل شده و با استفاده از اختیارات قانونی برابر ماده ۳۴۳ قانون دادرسی و کیفری ارتش چنین اغتشاشی را سرکوب سازند، که آنجا اجازه میدهد.
رحیمی- قسمت اولش را فرمودید تظاهرات آرام چرا چنین چیزی می گویید
– ممکن است چیزهای ضد میهنی بگویند
قرهباغی – درست است البته تصحیحش میکنیم چون الآن تیمسار دادند به بنده، تصحیحش میکنیم که ممانعتی به عمل نیاید ولی اگر تبدیل به چیز شد به تدریج این کارها را بکنند، صحیح است الآن داده بودند به من بنده نخوانده بودم.
رحیمی- عرض کنم که بنده در این مدتی که در فرمانداری نظامی بودم دو حالت عمل کردم یعنی سه حالت یک حالت در مقابل خشونت خشونت کردم یک حالت دیگر مثل امروز و دیروز یعنی آمده اند شعار داده اند ما شعارها را شنیده ایم عکس العملی نکرده ایم سعی کردیم فقط با {نامفهوم} منصرفشان کنیم یک حالت دیگر در روز عاشورا عمل کردیم، حالتی که در روز عاشورا و تاسوعا عمل کردیم این بود که تمام نقاط حساس را گرفتیم رفتیم در داخل، یعنی بانک مرکزی را در اختیار داشتیم {نامفهوم} را با خودم بردم داخل، در را بستیم، پشت در ایستادیم عواملم را در بالا پشت بام {نامفهوم} کردیم، که اگر خیال حمله کردن به بانک مرکزی داشتند آمدند در را شکستند
ببندیمشان به مسلسل
– راه دیگه ای نیست آنوقت
– ولی آنروز من سربازی نداشتم که دیده بشود اینها آمدند یک عده ای آرام عبور می کردند یک عده هم شعار ضد میهنی می دادند چرا ما این کار را کردیم، این کار را این تدبیر را بنده برای این انتخاب کردم که فکر کردم سربازی که یک عمری اسم شاه را آورده اند دست بلند کرده یک هو بگویند مرگ بر شاه یا شاه فلان یک چنین چیزهایی اگر بگویند این سرباز ممکن است {نامفهوم}
-عصبانی میشود
قرهباغی – خب این که فرمودید این نحوه ی اجرای جزئیات کار است که همانطور هم عمل می کنید ما تدبیر کلی جناب نخستوزیر را میخواهیم در این کاغذ بیاوریم ابلاغ کنیم آنوقت در نحوه ی اجرا شما آنطور تشخیص می دهید حالا مطرح هم کردید اگر موافقت دارند…
بختیار – بنده موافق هستم به اینکه قوای انتظامی همانطور هم که در دانشگاه پریروز این کار را کردید بنده خودم تلفن کردم به سیصد متری دانشگاه این دکتر شیبانی هم به من پیشنهاد کرد که قوای انتظامی دیده نشود باشد ولی دیده نشود عقب باشد، باید آدم قوی باشد ولی قدرت را هر روز به رخ مردم نکشد گاهوبیگاه باید بکشد اگر دائم شما این کار را کردید دیگر ابهتش از بین میرود دیگر، این جریانی که فردای روز «ر+۱» صحبت میکنیم بایستی سیاست کلی همین باشد در شهرهای بزرگ مخصوصا اما در عین حال باید آگاه باشند که این چنین چیزی هست یعنی خیال نکنند که قشون رفته و قائم شده و هیچ چیز نیست و آقایان هرکاری بخواهند {نامفهوم} بعد من سخنرانی میکنم شما میتوانید عطف کنید به سخنرانی نخستوزیر.
– حتی قربان {نامفهوم} ما در کلانتری آدم داریم، اگر کسی بیاید برود در کلانتری به رگبارش بستیم
– یا شروع کند به آتش زدن
– آنوقت احتیاط متحرک، پیشبینی احتیاط متحرک کردم در داخل سربازخانهها ارابه، زرهپوش، احتیاط متحرک که اگر احیاناً در جاهایی آتش زدند ما آن روز عاشورا و تاسوعا…
قرهباغی- شما نمیتوانید بایستید با آن جمعیت، نمیتوانید بایستید
بختیار – ببینید همین مسأله این است که اگر که یک سینمایی را آتش زدند، به قول ایشان سینمایی دیگر نمانده است اگر این دو سه تا سینمای باقی مانده آتش خورد میارزد به این که به قتل عامی برنگردد چون شلوغ است، عده معدود نیست ولی اگر دیدید که این عمل در نقاط حساسیست که برای دفاع لازم است مثلا حمله کردهاند از آنجا به یک کلانتری، به یک جایی که یه عده سرباز در آنجا…
– تلویزیون
بختیار – به تلویزیون به رادیو به وزارت خارجه، وزارتخانهها به نقاط حساسی که دولت را تشکیل میدهد، دولت عبارت است از مجموعهی تمام اینها، یکیاش کم بشود مانند دندانی است که افتاده دیگر باید جانشین برایش پیدا کرد، این است که بنده یکبار دیگه میگویم که همین روشی که اتخاذ کردید روش صحیحی خواهد بود و بنده حتما اگر چراغها را روشن میکنند و داد و …
قرهباغی – اگر تظاهرات آرام و بدون خشونت بود کاری نداریم اگر چنانچه شروع به خشونت نمودند برای متفرق نمودن …
بختیار – خشونت را هم بنویسید از قبیل مثلاً آتش زدن، خشونت ممکن است به شعار تمام بشود اینها دیگه خشونت نیست،
میرفندرسکی – یا شکستن مثلاً دو تا شیشه باشه
بختیار – دو تا شیشه هم شکسته اهمیتی ندهید خب دو تا شیشه شکستهاند،
قرهباغی – چنانچه چنین تظاهراتی تبدیل به اغتشاش، غارت و تخریب گردد با قاطعیت وارد میدان …
بختیار – ولی اغتشاش را با شکستن فرض کنید یکی یک آجر میاندازد…
قرهباغی- نه خیر ما میخواهیم با ماده ۳۴۳ قانون منطبق باشد.
بختیار – این مساله بهطور حاد در ۴-۵ تا شهر خواهد بود البته تهران احتمالاً تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز جاهای دیگر بنده فکر نمیکنم ارتش پروبلم بزرگی داشته باشد،
قرهباغی – خب دیده شده مثلاً خمین یا مثلاً اراک البته مهم نیست
بختیار – بگذارید بکنند در خمین آتش بزنند تمام مقرراتش هم … اراک یک مسأله ای دارد که دارد حساس میشود
قرهباغی – آن کارخانه را میفرمایید
بختیار – نه خیر غیر از این کارخانه این دهات اطراف اراک دارد تبدیل میشود به مرکز کمونیستی البته این گزارش مربوط به یک هفته پیش است از یک جای دیگر هم من داشتم، دور اراک را باید یک دقت بیشتری بکنیم
قرهباغی – پس ملاحظه فرمودید قربان پس موافقت فرمودید که آمادگی اعلان میکنیم که تمام آماده باشند و به این طریق عمل کنند، یک مسأله میماند، فرض کنید که خمینی آمد وارد شد
بختیار – ۹۹ درصد خمینی اگر بیاید من اطلاع پیدا میکنم
قرهباغی – الآن بهتر است ما بدانیم سیاستتان را که اگر آمد وقتی نصفشب به من تلفن فرمودید یا تیمسار مقدم که آقا این دو ساعت دیگر میآید ایشان بالاخره باید بداند چه کار باید بکند.
بختیار – ببینید از دو حالت خارج نیست، یا خمینی رسماً اعلام میکند که میآید درست است؟ که آنوقت مردم میروند پیشوازش یا هرکاری میکنند یا اینکه خیلی آرام و یواشکی میآید و بعد پیدا میشود که منزل آیتالله طالقانی رفته یا قم رفته یک جای دیگر رفته، میانه ندارد یا این است یا آن است در هر دو صورت آمدن خمینی یک پروبلمی برای ما خواهد شد به دو صورت اگر آرام باشد که ما کاری نداریم فردا آقای خمینی ما را قبول ندارد ما هم جلوی او باید بایستیم یا حرفهایش قابل هضم خواهد بود مثلاً خواهد گفت بنده جمهوری اسلامی را نمیگویم ولی انتخاباتی باید بشود در سه ماه دیگر و تعیین تکلیف مجلسین و دولت را بکند، اولاً به جنابعالی یک چیزی را عرض کنم از نظر روانی خمینی اگر به ایران بیاید بعد از سه چهار ماه آخوندها میخورندش، قبل از اینکه تودهایها به حسابشان برسند آخوندها میخورندش. تمام آخوندها دل پر خونی دارند از دست ایشان.
قرهباغی – از لحاظ سیاسی نه از لحاظ نظامی شما باید به تیمسار مقدم خودتان محرمانه مأموریتش را بدهید که بداند که چه خواهد کرد اگر آمد و به آشوب کشیده شد یک مرتبه تهران و از کنترل خارج شد پایتخت آنوقت دیگر کار از کار گذشته است.
بختیار- در هر صورت این موضوع را اجازه بدهید با تیمسار مقدم تا این ۳ – ۴ روز بعد صحبت میکنیم به یک جایی که رسیدیم به اطلاع شورای بعدی بنده میرسانم.
قرهباغی – و اما دربارهی بقیهی چیزها و صحبتهایی که اینجا شد مثلاً در مورد مخابرات در مورد آب برق گاز در مورد سوخت و سایر مسائل که فرمودید روی همان زمینهای که خودم وزیر کشور بودم و اقدام کرده بودم و دیگر وزارتخانهها نیازمندیهایشان را به ستاد بزرگ داده بودند من دستور دادم آن کاری که میبایستی در گذشته مدتها پیش میشده و نشده شروع کردند کمیتهها برای بررسی این مسائل که فردا اگر فرمودید فلان کار را شما چه کمکی میتوانید بالاخره به ما بکنید ما آن حداقل را مشغول هستند طرحریزی میکنند که فرمودید که من از دست این گمرک ذله شدم.
بختیار – بیچاره شدیم اصلاً گمرک، وزارت اقتصاد وزارت دارایی را همه را فلج کرده است.
قرهباغی – بروید گمرک را اشغال کنید و باز کنید جنس مردم را بدهید
بختیار – حتی اگر دولت ضرر می کنه این ضرر کمتر از ماندن این چیزهاست
قرهباغی – این را بنده گفتم این مسائل را مشغول مطالعه هستند که برای آن طرحهایی داشته باشند یا در مورد نفت یا در هر قسمتی مطالب خیلی زیادی هست و بطور کلی در هر مورد ما حداقل کمکی که ما میتوانیم به دولت بکنیم یعنی ضمن آن پشتیبانی کامل اینها را ما داریم مطالعه میکنیم که هرکدام پیشامد کرد شاید مجبور شدیم خدای نکرده خدای نکرده یکوقت در بعضی جاهای خواستیم یک کاری کنیم ممکن است در جای دیگر آنها تلافی کنند با ما پس باید بنشینیم با هم بررسی کنیم و اینها را دارند مطالعه میکنند و مشغول هستند کمیتهها.
بختیار – بنده میخواستم استفاده کنم از این موضوع و یک مسأله ای بود اینجا طرح بکنم آقایان هم مطلع باشید، اطلاعاتی که ما از پاریس و علما و اینها داریم به نحوی است که خود این آقایان، میدانید فروهر گذرنامه خواسته بنده شنیدهام ایشان با دو نفر دیگر میخواهند بروند آیتالله خمینی را در پاریس ببینند، اینها که هنوز نرفتهاند، اگر که امروز نرفتهاند روز رفتن اینها را به من بفرمایید که چه زمانی از مرز میگذرند سریع تا من در پاریس به تیمسار مقدم هم با وسایلی که دارند از آنجا به ما اطلاع بدهند کجا هستند و چه صورتی دارد کارشان در زمانی که ملاقات میکنند به نظر بنده بدانیم خوب است. البته شاید من بتوانم قبل از اینکه اینها بروند یک تماسی دیگری با ایشان بگیرم ولی شخصاً اگر رفتن اعلیحضرت را قطعی میدانم آمدن خمینی را هیچ اطمینان ندارم اصلاً که ایشان حتماً میآیند معهذا با این شرایط بهتر در مورد آن قضاوت نکنیم. اگر موضوع دیگری ندارید
– یک موضوع دیگری هست که در رادیو، جناب وزیر خارجه بهتر میدانند، در آمریکا دیشب در تمام رادیو تلویزیون بیشتر تلویزیون موضوع جمهوری و جمهوری اسلامی مطرح شد که من خواستم پیشنهاد کنم فکر نمیکنید جناب وزیر امور خارجه که ممکن است جناب نخستوزیر مصاحبهای با این مخبرین خارجی که هستند بگوید که دولت با تمام قدرت با پشتیبانی دارد کارش را میکند. فرمانده نیروی هوایی خیلی عصبانی بود دیشب تلفن کرد که اینها دارند چه میگویند
بختیار – این حرفهایی که رادیو و تلویزیون ممالک بزرگ و خارجی دارند اینها میخواهند جلب تماشاچی کنند، روزنامهنویسهای ما فکر نکنید اینقدر هم دست چپی باشند اینها میخواهند روزنامههایشان را بفروشند میخواهند تیراژشان را بالا ببرند ولی این مسأله ای شما در مورد امریکا گفتید، آمریکاییها اغلب خیلی تبلیغاتشان به ضرر آدم تمام میشود اینها از دولت بنده پشتیبانی کردند ولی من مجبور شدم بهشان بگویم آقا بس است، بنده مجبور شدم بهشان بگویم آقا اگر هم میخواهید پشتیبانی کنید این راهش نیست، یکجا نوشته بود به اعلیحضرت گفتند شما مسافرت حتما میخواهید بروید؟ اعلیحضرت در یکی از این شرفیابیها گفتند میدانید چرا این کار را میکنند برای اینکه بگویند خود ما فلان کس را آوردیم گفتم خب این که به ضرر من است اگر واقعاً آنها آورده باشند که بنده این احساس را نکردم این به ضرر من است جز ضرر هیچ چیز ندارد حالا این صحبت هم که میکنند
قرهباغی – اینها مثل اینکه خیلی علاقهمند به این صحبتها هستند مثلا صحبت تکذیب و اینها با همان طرز تفکرشان که جنابعالی بهتر میدانید که یک تکذیب شما یک مصاحبهای دو تا کلمه خبر
میرفندرسکی – مصاحبهی من را گذاشتهاند در واشنگتنپست هم گذاشتهاند دیدید قربان؟ بنده صریحاً بهشان گفتهام، تا به امروز سفیر آمریکا را من اصلاً نمیدانم هست تهران یا نیست هر کس دیگری بود آکس بیاید با هم مشورت کنیم آخر من چه مشورتی دارم بکنم مقداریش هم تقصیر خودمان است اینقدر راه میدهیم که بعد آنوقت روی سرمان سوار میشوند باید یک جایی ایستاد
میرفندرسکی – باید مخبرین خواسته بشوند با آنها محکم صحبت بشود برود بنویسد که خواستند ما را و این را گفتند
بختیار – من به آنها میگویم
میرفندرسکی – در مصاحبه هم میشود گفت.
قرهباغی – من فکر میکنم اگر از نظر خارجی چون آنها اثر میگذارد روی روحیهی اینها
بختیار – سفیر آمریکا به من پیغام داده بود که میخواهد من را ببیند منتها منتظر رأی اعتماد است، گفتم من تعجیلی ندارم،
قرهباغی –{نامفهوم} افکار عمومی آنها را که منعکس میشود …
میرفندرسکی – ولی افکار عمومی را تیمسار یک دفعه برای همیشه بنده خدمتتان عرض کنم من ۳۵ سال است که وارد این دستگاه شدهام تا به امروز خدمتتان هستم همیشه هم ما با این پروبلم روبرو بودیم که دولت مرکزی میگفت شما یک کاری بکنید که مطالب در روزنامهها و رادیو و تلویزیون که در آن کشور که شما هستید آن جوری که ما میخواهیم منعکس بشود هر دفعه هم چه وقتی که بنده وابسته بودهام تا زمانی که سفیر شدم چه حالا که افتخار دارم وزیر خارجه جناب آقای دکتر شاپور بختیار باشم گفتهام، گلهها باید موزون باشد طرف را باید شناخت آمریکایی سانسسیونل {هیجانانگیز} است آمریکایی دنبال هیجان است و برایش هیچ اهمیت ندارد که واقعاً ایران بماند یا نماند آمریکایی را اعلیحضرت دربارهاش گفتهاند اینها فقط ما را برای نفتمان میخواهند و موقعیت استراتژیکمان و هیچ به استقلال ما اهمیت نمیدهند این فرمایشی بود که … خود دانید انگلیسیها هم همین هستند فرانسویها هم همین هستند منتهی بعضی وقتها منافع آنها و منافع ما با هم تطبیق میکند یک چیزهایی میگویند که برای ما خوشایند است وقتی که فکر میکنند منافع خودشان را باید اینجوری ببرند جلو و سانسسیون کنند و اینها آقای خمینی را برمیدارند میبرند آنجا در پاریس میگذارند و مخبر و تلویزیون و رادیو و برو و بیا آقا دارد چه کار میکند؟! آقای ژیسگاردستن، صریحاً به شما بگویم آقای ژیسکاردستن دارد آتیه سازی میکند میلیاردها قراردادهایی که با فرانسه بسته شده فکر میکند ایشان میآید لغو میکند، این باید زمینه را برای آن روز بسازد ملاحظه میفرمایید او که نمیآید به حرف من این کار را تازه چه کسی میکند شما این را بدانید که وسایل ارتباط جمعی در کشورهای اروپای غربی همه دست یا سوسیال دموکراتهای دو آتشه است یا واقعاً سوسیالیستها اینها حتی طبقهی راست خودشان هم از دستشان ناراضیاند شما ببینید با چه اختلاف کمی سه حزب سوسیالیست فرانسه باخت در انتخابات جمهوری، خب این که نمیآید، اگر ما حرفی داشته باشیم به آنها بزنیم میزنیم من یک آدم دارم در پاریس به او میگویم برو با این روزنامه حرف بزن بگو یک چیزی عوض شده در مملکت مشروطه شده است یعنی نخستوزیر هر روز شرفیاب نمیشود، وزیر خارجه را نخستوزیر دستور میدهد و خودش هم کار خودش را میکند یک همچین چیزهایی را اگر پیدا کنیم به اینها بگویم منعکس کنند میبینند یک تغییری در مملکت ما حاصل شده است یا اعلیحضرت از این به بعد حکومت نمیکنند، سلطنت میکنند،
قرهباغی – ضعف تبلیغات ما بود که از روزی که من وزیر شدم گفتم و احساس کردم نه تنها صفر است بلکه منها است، این از این نقطه نظر بود که ما مجبوریم مثلا…
بختیار – بنده اگر همین سه تا نطق را نکرده بودم وضع خرابتر میشد.
قرهباغی – بله از این نقطه نظر که چون تبلیغات نداریم، وزیر اطلاعات نداریم فکر کردم که به نظرم…
میرفندرسکی – اصلاً تبلیغات ما یک مقداری ضد دولتی است ما میتوانیم به این آقا بگوییم که ما هر چه میگوییم تو نگو ولی دیگر آنچه سیاست عالی مملکت است را باید بگوید که
قرهباغی – به نظرم احساس کردم که در این زمینه یک کاری باید بشود، به این صورت …
{همهمه}
قرهباغی – … با این کیفیت که ما دستور بدهیم در آنجا تقریباً این دستورالعمل را که میدهیم، آماده باش قربان، این آماده باش یک نیمچه حکومتنظامی است، حکومتنظامی نیست ولی…
بختیار- اصولاً تیمسار یک چیزی به جنابعالی بگویم، حکومتنظامی یک رعبی دارد و یک مقرراتی، متاسفانه این رعب دیگر نیست و چیزی که اینجا هست الآن در ماده ۸ من ملغی کردم گفتم
روزنامهها آزاد
قرهباغی – همین هم ملغی شده است دیگر، مظنونین و محرکین و …
بختیار – چرا آنها را میتوانید بگیرید، افرادی که واقعاً میدانید محرک هستند تیمسار بگیرید چون هیچ اشکالی ندارد نمیگویم ساواک بگیرد، فرماندار نظامی بگیرد
قرهباغی – قربان درد ما هم همین است دیگر، اگر اجازه بدهید که اصلاً مسأله اصلاً
بختیار – بنده قول میدهم به جنابعالی، اصلاً برای روزهای بحرانی خب ۱۰ روز یک نفر در زندان باشد دیگر ما ۵ سال زندان بودیم یکی ده روز زندان باشد چه اشکالی دارد،
رحیمی– حتی مذهبیون؟
بختیار- نه مذهبیون خودشان مزاحم اینقدر نیستند اینهایی که گردانندگان و مغزهای متفکر هستند که طراحی میکنند این برنامهها را، روحانیون مثلاً اگر شما طالقانی را گرفتید ضررش زیادتر از نفعش است چون با طالقانی میتوان نشست و گفت روز عاشورا اینطور بیایید یا آنطور بیایید ولی افرادی دیگری باشند مثل آیتالله {نامفهوم} که آیتاللهیش هم مثل آیتاللهی بنده هست او را میشود گرفتش اگر که واقعاً مزاحم است در آن روز یا امثال اینها لیستی اگر دارید این لیست را به من بدهید بنده میگویم در آن روز بگیرندشان
میرفندرسکی – حالا جناب آقای نخستوزیر در تأیید فرمایشتان که اسم آقای حضرت طالقانی را آوردید در آن روز «ر» جنابعالی بنشینید یک مشورتی بکنید که ببینید چه تظاهراتی میخواهد راه بیندازد.