کد خبر: ۵۰۷۵۱۳
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۱

دارکوب به گره طلایی نوک بزن!

بهروز شفیعی تا به اینجا در کارنامه سینمایی‌اش، یک نکته قابل توجه دارد؛ او یا خیلی خوش‌شانس است، یا دیدی فوق العاده در انتخاب بازیگر دارد. به همین دلیل در دارکوب هم مثل فیلم قبلی‌اش سیانور (با بازی مهدی هاشمی، هانیه توسلی و...) بنا را بر درخشش گذاشته‌اند.
آفتاب‌‌نیوز :
امید بی نیاز*- «دارکوب» آخرین ساخته بهروز شفیعی به لحاظ ایده، ایده آل است. در واقع پیرنگ یک درام واقع گرا را در خود نهفته دارد. اما برای پختن این ایده، به بیش از یک عینکِ ماکروسکپی، یک نگاه کلی، یا روایتی تلویزیونی نیاز است؛ مهسا (سارا بهرامی) زنی معتاد است. همسر سابقش (امین حیایی) او را رها کرده و با زن جدیدش، نیلوفر (مهناز افشار) زندگی می کند. تا اینجا، قصه چیزی ندارد. اما گره طلایی درام آنجاست که مهسا از یک راز باخبر می شود. او از همسر سابقش کودکی داشته است. قبلاً فکر می کرده که مرده است؛ اما حالا می‌فهمد که زنده است. اگر از این گوشه نگاه به پلات داستان نگاه کنیم، زاویه دید مهسا محوری می‌شود. آنچنان که می بینیم؛ بازیگر این نقش (سارا بهرامی) از همه توانایی های خود برای پرداخت شخصیتی خاص استفاده می کند. ابعاد شخصیتی او در این فیلم، قابل حس است؛ زنی معتاد که در ته خط است، مادری تنها که برای پس گرفتن کودکش با زندگی می جنگد، همسری بازنده که حالا به فکر برنده شدن است! آیا فیلم از زاویه ذهن و جهان فکری او دنبال می شود؟ پاسخ این پرسش، خیر است. زیرا اگر توانایی قابل تحسین بازیگر نبود، همین نقش هم به برداشتی سطحی و دم دستی می رسید! 

روی دیگر سکۀ داستان، روایتی دراماتیک از خانواده‌ای خوشبخت و خندان است! زنی معتاد، به طور ناگهانی وارد زندگیشان شده، گاه و بیگاه برای آنها مزاحمت ایجاد می‌کند. او کیست؟ لو دادن و ندادن این زن مرموز هم، گره طلایی دیگر روی درام است و آنچنانکه می‌بینیم؛ شفیعی این گره را تا نیمه‌های داستان باز نمی‌کند! اما اگر این گره در قالب سکانسی آغازین در پیکره تصویری فیلم باز می شد، چه اتفاقی می افتاد؟ آیا ریتم کنونی فیلم را سرعتی برق آسا نمی داد؟ 

دارکوب به گره طلایی نوک بزن!

با این حال، هر دوی این رویکردها، در یک نگاه کلی و التقاطی فیلمساز آمده است. درام پخته نیست! چراکه کارگردان، هیچ کدام از این دو زاویه دید را پر رنگ نکرده است. او دراماتیزاسیون حسی، روحی، روانی و ناب به پیرنگ داستانش تزریق نکرده است. بنابراین، درام به لحاظ طرح و توطئه و درگیری، تارو پود شخصیت ها را درهم نتنیده است. 

خیلی‌ها بهروز شفیعی را سینماگر ژانر سینمای بدنه می‌دانند؛ خیلی‌ها هم او را فیلمسازی اجتماعی ذکر می‌کنند. حتی گاهی طرح قصه‌های او را دارای تم خانوادگی می‌خوانند و نیمچه مثالی هم از درام‌های خانوادگی اصغر فرهادی می‌آورند. اما داور منصفی باشیم! آیا درگیری شخصیت‌های اصغر فرهادی در بستر درام مثل یک عذاب دراماتیک نیست؟ فرهادی تئاتری، به خوبی درام را می شناسد. شخصیت های او در اثر حوادث و رویدادهای داستان، چنان له و لورده می شوند که باری تراژیک به خود می گیرند. آنها کیلومترها با شخصیت پردازی داستانی همچون دارکوب فاصله دارند. 

دارکوب به گره طلایی نوک بزن!

بهروز شفیعی تا به اینجا در کارنامه سینمایی‌اش، یک نکته قابل توجه دارد؛ او یا خیلی خوش‌شانس است، یا دیدی فوق العاده در انتخاب بازیگر دارد. به همین دلیل در دارکوب هم مثل فیلم قبلی‌اش سیانور (با بازی مهدی هاشمی، هانیه توسلی و...) بنا را بر درخشش گذاشته‌اند. علاوه بر سارا بهرامی، مهناز افشار هم در دارکوب، خوب بازی می کند. امین حیایی که در یکی از متفاوت ترین نقش هایش ظاهر شده و جمشید هاشم پور که بدون کوچکترین تردیدی، می درخشد!

*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین