آفتابنیوز : انقلاب اسلامی ایران در آستانه ٤٠سالگی قرار گرفته است. عدد ٤٠ در ادبیات و معارف مذهبی جایگاه ویژهای دارد و از جنبههای نمادین برخوردار است.
جاوید قرباناوغلی، دیپلمات ارشد با این مقدمه در روزنامه شرق نوشته است: گفتهاند ٤٠سالگی اوج تکامل قوای دماغی و بلوغ عقلی انسان است که در صورت خودسازی، استعدادهای او به فعلیت میرسد، ملکات اخلاقی کامل و پیمودن درجات معرفت در آن محقق میشود. در اینکه اینگونه تعابیر طنازانه از عدد ٤٠ تا چه میزان، پایه و اساس استدلالی از منظر علوم روانشناسی و شناختی دارد، برای نگارنده مکشوف نیست. با وجود اين برخی نشانههای نمادین نمایانگر صحت رمز و رازهای این عدد است. پیامبر اسلام در ٤٠سالگی مبعوث شد. موسی(ع) به فرمان خداوند برای میقات و دریافت الواح مقدس ٤٠ شب را در کوه طور به اعتکاف گذراند (وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً- ١٤٢ اعراف). قوم بنیاسرائیل ٤٠ سال را به خاطر نافرمانی از فرستاده خدا به سرگردانی گذراندند. در فرهنگ عرفا چلهنشینی مفهومی نمادین برای زدودن حجابهای نفسانی و تجلی انوار الهی است و قس علیهذا. انقلاب در مسیر ٤٠ساله فرازونشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته و بر توطئههای داخلی و خارجی بسیاری غلبه کرده است. رویدادهایی که هر یک بهتنهایی برای سرنگونی یک حکومت اگر متکی بر حمایت مردم نباشد، کافی است. امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی رمز پیروزی را در حمایت مردم و شرط تداوم و بقاي آن را در پیوند حکومت با ملت میدانست و بارها این نکته را در مقاطع مختلف به دولتمردان گوشزد میکرد. در ٣٩ سال گذشته همه دولتهای برخاسته از انقلاب با همین وعدهها بر سر کار آمده و با ارائه کارنامهای از منظر خودشان پرطمطراق به کار خود پایان داده و زمام امور را به دیگری سپردهاند. در هیاهوی آن وعدهها و کارنامههای ظاهرا مشعشع آنچه مغفول مانده، کیل و میزان سنجش تحقق وعدهها و ارزیابی منصفانه کارنامههاست. اگر میپذیریم که قضاوت و ارزیابی مردم بهعنوان صاحبان انقلاب باید معیار اصلی قبولی یا مردودی کارنامه دولتها و حکومت در کلیت آن قرار گیرد، ضروری است کارآمدی و مقبولیت حکومت و تحقق شعارها و وعدههاي دولتها با میزان رضایتمندی مردم سنجيده شود. اولین گام در این مسیر و پرهیز از هرگونه خطا، تعریف درست از واژه مردم و مسئولیتپذیری و پاسخگوبودن همه ارکان حاکمیت در برابر آنان است.
ریشه مفاسد تبعیض و فساد که اخیرا رهبری به آن اشاره کردند و آن را در حکم اژدهای هفتسر برشمردند نیز در تقسیم مردم و عدم پاسخگویی ارکان حاکمیت در سهم آنان در قدرت و اداره کشور است.
امام مردم را عظیمترین پشتوانه و سرمایه برای پیشبرد و نیل به اهداف بلند انقلاب میدانست و با تمام وجود به نقش مردم باور داشت. از منظر امام مردم و حضور مردم در صحنه ابزاری برای نمایش قدرت در برابر مخالفان نبود. یک سناتور مجلس سنای آمریکا زمانی گفته بود همانطور که بازرگانان به تجارت کالا میپردازند، من هم به تجارت آرا مشغولم. اگر این سخن و نمونههای مشابه همواره در ٤٠ سال گذشته مستمسکی در رد دموکراسی کشورهای غربی است که آن را دروغین و مردمفریب میدانیم، ضروری است تلقی خود را از رأی و حمایت مردم نیز منصفانه در بوته نقد قرار دهيم و ببینیم تا چه اندازه از برداشت آن سناتور آمریکایی از رأی مردم فاصله داریم. رسالت و وظیفه ذاتی حکومتها، حفظ حدود و ثغور کشور، فراهمکردن امنیت مردم، تأمین معیشت شرافتمندانه، دسترسی همگانی به شبکه سلامت، آرامش روانی و تأمین آیندهای درخورشأن در جهان امروز است. معیار دوستی یا دشمنی با کشورهای جهان نیز در راستای همین اهداف قابل تفسیر است. مردم باید احساس کنند که اولویت اول حاکمان، تأمین آیندهای روشن برای فرزندان این مرز و بوم است و در چنین شرایطی آنان با جان و دل در کنار دولت و حاکمیت قرار خواهند گرفت. تحقیقات و نظرسنجیهای حول آشوب و اعتراضات ماه گذشته نشان میدهد ناامیدی و نگرانی در مورد آینده مهمترین انگیزه معترضان بود. حکمرانی خوب (Good Governance) یا به عبارت دیگر حکمرانی مطلوب از مباحث مهم و درعینحال جدیدی است که در دو دهه اخیر در راستای استقرار و نهادینهکردن جامعه مدنی از جایگاه ویژهای در ادبیات سیاسی و توسعه برخوردار است.
موضوع محوری حکمرانی خوب، راهکار و روشهای دستیابی به حکومتی است که زمینهساز توسعهای عادلانه و مردمسالار باشد. شفافیت، پاسخگویی، برابری همه آحاد ملت بدون تبعیض و برآوردهکردن نیازهای اساسی در آموزش و بهداشت مردم از دیگر ارکان حکمرانی خوب است. ما بهعنوان پیروان حضرت علی(ع) با این واژهها و اهداف حکومت بیگانه نیستیم و حتی با گذشت هزارو ٤٠٠ سال و تحولات عمیق در مفاهیم، همه شاخصههای حکمرانی خوب را بهوضوح میتوان در فرمان حضرت به مالکاشتر به عیان مشاهده کرد. لازمه باور به شاخصهای حکمرانی خوب و عمل به گزارههای آن، بالابردن استانداردهایی است که فساد را قبل از شکلگیری و تبدیلشدن به غده سرطانی و اژدهای هفتسر شناسایی و در نطفه خفه کند. نامه حضرت به عثمان بن حنیف، حاکم بصره و شماتت و گوشمالی او بهخاطر نشستن بر سفره اغنیا در آن زمان قبل از هرچیز نمایانگر عزم جدی خلیفه مسلمین در شکلگیری همان نطفهای است که در صورت غفلت تبدیل به هیولای فساد شده و تمامیت کشور را در معرض مخاطره قرار خواهد داد. در جهان امروز سازوکارهای لازم برای مبارزه با فساد به صورت نرمافزاری در اختیار نهادهای حکومتها قرار دارد. نگاهی به شیوه حکمرانی کشورهای شمال اروپا و برخی کشورهای شرق آسیا و مقایسه وضعیت کنونی و شفافیت آنها در اداره کشور و شاخصهای درخشان زندگی مردم و مقایسه آن با وضع چند دهه قبل همین کشورها میتواند الگوی مناسبی را فراراه دیگر کشورها قرار دهد. تحقق این مهم وجود ارادهای قدرتمند نزد حکومت برای استفاده از این نرمافزارهاست. تا زمانی که چنین ارادهای وجود نداشته باشد، هیولای فساد قابلمهار نبوده و نتیجه آن قطع ید از گوسفنددزد و آزادماندن بیواهمه اختلاسگران صدهامیلیاردی است.
در آستانه ٤٠ سالگی انقلاب، مردم با وجود همه کاستیها و برخی فسادها و تبعیضها، همچنان پای آرمانهایی که ٤٠ سال قبل برای آن به میدان آمده و بزرگترین رویداد سیاسی را در این منطقه رقم زدند، ایستادهاند. اگر گزارهای که در اول این یادداشت اشاره شد، صحیح باشد، انقلاب پس از گذراندن ٤٠ سال اینک باید در اوج عقلانیت قرار داشته باشد. تجلی چنین تحولی در نظام در داخل در گرو خط بطلانکشیدن بر دستهبندی مردم این و آن، پذیرش و تحمل مخالفان، قبول اعتراض برحق مردم به تبعیض و فساد، بالابردن استانداردهای مدیریت اداره کشور، در اولویت قراردادن مردم در بهرهمندی از ثروتهای کشور و مسئولیتپذیری و پاسخگوبودن همه ارکان حاکمیت است. در عرصه سیاست خارجی نیز وظیفه ذاتی حکومت، تأمین امنیت و فراهمکردن شرایط توسعه کشور از طریق کاهش تشنج و جلوگیری از تحمیل هزینههای غیرضروری بر کشور است. در حکمرانی خوب معیار سنجش در ترازوی مردم در ارزیابی حکومت، برخورداری از استانداردهای لازم برای زندگی شرافتمندانه و برخورداری از جایگاهی رفیع در جهان و نه کوبیدن بر طبل دشمنی و ازدستدادن فرصتهای غیرقابلتکرار برای رشد و توسعه کشور است. تحقق این امر نمایانگر بلوغ انقلاب و تکامل و اوج عقلانیت آن در سال چهلم انقلاب اسلامی است.