آفتابنیوز : نوروز یک عید و جشن کهنسال و بسیار باستانی است که نیاکان آریایی ما از پیش از زرتشت برایمان به یادگار گذاشتهاند. ابوریحان بیرونی در کتاب (التفهیم لاوایل صناعهالتنجیم) و نویسنده نوروزنامه درباره منشأ نوروز مینویسند که آریاییها عقیده داشتهاند پس از آفرینش زمین و آسمان و هر چه در آنهاست چند هزار سال به حال سکون و بیحرکت ایستاده بودهاند؛ چون به فرمان اهورامزدا آغاز به حرکت کردند، حرکت خورشید در آن هنگام از بامداد نخستین روز ماه فروردین یا روز هرمزد و از نخستین نقطه یا دقیقه یا درجه برج حمل بود. نکته مهم این است که اغلب آگاهی ما از گذشته مربوط به دربار و رجال است و شوربختانه خبر کافی از عموم مردم در دست نیست.
باستان
از زمان مادها برابر متون تاریخی، نقوش برجسته و مجسمههای ما قبل میلاد، پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و پوششی شبیه چادر بین زنان رایج بوده است. «در تختجمشید حتی تصویر یک زن به چشم نمیخورد. اگرچه با مشاهده لباسهای مردان که در نظافت و آراستگی و وقار و شکوه کمنظیر بود، میتوان حدس زد که لباس زنان نه تنها دست کمی از مردان نداشته، بلکه نجیبانهتر و آراستهتر نیز بوده است.» (دن گارسیا، ۱۳۶۳:۱۸۷). لباس زنان در اغلب نقاط جهان حتی غرب تا اواسط قرن بیستم پوشیده بود. عریانی امروز محصول تحولات دهههای اخیر غرب است.
صفویه
لباسها در اوایل دوره صفویه هنوز سبک دوره تیموری معمول بود. صنعت و هنر صفویان پیشرفت زیادی داشت که در این میان پوشاک مردم را نیز شامل میشد. پیراهنها، اغلب رنگارنگ و گلدار و زربفت و ابریشمی بود و روی آن قبای جلو باز بلندی تا مچ پا به پا میکردند و کمربندی به کمر میبستند بهصورتی که محکم روی کمر قرار نگیرد، کلاه کوچک، چارقد، شلوار پنبهدوزی شده، جوراب ساقه کوتاه پارچهای از جمله پوشاک و لباس فصل زمستان بود. معمولاً زنان در ملأعام مستور بودند. «پوشاک ایرانی قد و قامت را بلندتر از لباسهای ما اروپاییان نمودار میسازد. لباس زنان از بسیاری جهات مانند پوشاک مردان است. (شاردن ،۱۳۳:۲۲۲). دوران شاهعباس اول لباسها مجلل است. زنان انواع جامههای راهراه یا چهارخانه نازک به تن میکردند. «در این زمان روسری زنان شبیه پارچهای است که زنان بغداد هم بهکار میبردند. چند رشته مروارید، به طول چهار انگشت به بند پیشانی آنان آویزان است.» (دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷). در زمان سلطنت شاهسلیمان نیز پوشاک زنان تغییر اساسی نکرد، مگر آنکه به مراتب زینتیتر و مرصعتر شده بود. «زمان شاهسلیمان، شاهزاده خانمها میتوانند خنجر بر کمر خویش ببندند.» (شاردن، ۱۳۳۵:۲۱۸).« ایرانیان نوروز را بهطور باشکوهی برگزار میکنند. این عید را نوروز سلطانی مینامند.
توپخانه و ساخلوی سه بار شلیک کردند و به این طریق حلول سال نو را اعلام داشتند… و صدای آلات موسیقی: طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنینانداز میشود. از جمله آن را عید لباس نو میخوانند.» (شاردن) «زنان ایرانی لباسهای خیلی جذاب میپوشند و رنگ آن خصوصاً سبز و قرمز و زرد یا بنفش است (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۴).« با دستهای از طلا و نقره با چسب صمغ روی تافته، گل و بوته بسازند و زنها این تافتهها را به مصرف پیراهن و زیرشلواری میرسانند. (تاورنیه، ۱۳۶۱:۵۹۹). زنان کلاه کوچکی به شکل برج به سر میگذارند و هرکس به اندازه بضاعت و شأنش، کلاه خود را به جواهرات، زینت میدهد و بعضی از زیر کلاه مقنعهای ابریشمی بهطرف پشت آویخته دارند… زنان ارامنه مخصوصاً نیمتنه چسبانی بیآستین، شبیه نیمتنه مردان در بر مینمایند. (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۷)« لباس زنان ساده است، منتها از پارچههای قیمتی ابریشمی با تار و پود طلایی بافته شده است و دارای نقشهای زیبایی است.» (دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷).
لباس زنان خیلی تنگ و خوش طراز است و زنان هم مانند مردان شلوار و جورابهای مخمل گلی میپوشند (شرلی، ۱۳۶۲:۸۷). زنان موقعی که بیرون میروند تمام بدن و چهره خود را به نحوی که در سوریه مرسوم است، با پارچه سفیدی میپوشانند (دلاواله، ۱۳۷۰: ۱۴۶). کفشهای مرد و زن چرمی و به رنگهای مختلف است. میخهای ریز بسیاری به تخت آنها زده شده است. (دن گارسیا ،۱۳۶۳:۱۵۷). زنان در بیرون از خانه خود را به متقال نازکی میپیچند. (کاتف، ۱۳۵۶:۸۴). زمان شاهصفی لباس زنان، نازکتر از مردان و مانند آنها گشاد است و به بدن نمیچسبد. آنان مانند مردان، پیراهن و شلوار میپوشند. جورابهایشان از پارچه نازک قرمز یا سبزرنگ است (اولئاریوس، ۱۳۶۹:۶۴۳).« پیشانی خانمها از نواری که سه انگشت پهنا دارد، پوشیده شده است. این نوار با طلای مینا کاری شده، زینت یافته است. (سانسون، ۱۳۴۶:۱۲۲). دختران و زنان جوان نوار پارچهای از پشتسر آویزان میکنند که به کیسهای مخملی منتهی میشود و گیسوان خود را داخل آن کیسه جای میدهند و روی دوش میاندازند.(کارری، ۱۳۴۸:۱۳۵). در سفرنامه برادران شرلی آمده است «زنان ایرانی در مجموع زیبا هستند چادر و روبند بر سر دارند بهطوریکه آفتاب هیچوقت بر صورت آنها نمیتابد.» اولئاریوس، مینویسد «زنان موقعی که از خانه خارج میشوند چهره خود را نشان مردها نمیدهند، بلکه چادر سفیدی روی سر میاندازند که تمام بدن آنها را تا مچ پا میپوشاند.»
افشاریه
در دوره افشاریه از تجملات لباسها کاسته و جامهها سادهتر شد. دامن پیراهنها (بلوز) و قبا کوتاه شد. فرم شلوار (تنگ یا گشاد) و جنس و تزئینات آن اهمیت بیشتری پیدا کرد.
زندیه
در دوره زندیه پوشاک خانمها شامل پیراهنی تنگ از جنس نخ و ابریشم بود. یقه گرد (بدون یقه) که در وسط آن چاکی به وسیله روبان یا دکمه در زیر گلو بسته میشد. زنان این دوره مانند مردان، شلوار گشاد و بلندی از پارچههای راه راه که بهطور مورب دوخته میشد به پا میکردند و روی آن دامن گشاد و نسبتاً بلندی میپوشیدند که تا وسط ساق پا میرسید و روی سرخود توری یا پارچه زیبایی را بهطور آزاد انداخته و با زیور وزینت، موهای خود را میآراستند. کفش آنها نعلین یا ساغری نوک برگشته بود.
قاجاریه
پوشاک زنان در دوره قاجاریه شبیه لباسهای زندیه بود و خیلی کم تغییر کرد. پیراهنهای چاکدار آستین بلند دوره قبل با دامنهای گشاد و پرچین بلند که لبه دامن را به وسیله یراق و گلابتون و… حاشیه داده تزئین میکردند، کمربندی طلا و نقره یا جواهر نشان به کمر میبستند. پوشاک در این دوره مانند دوره زندیه تور و کلاهک زینت سر بوده و چادر نماز و چارقد هنوز معمول نشده بود. از زمان آقا محمدخان تا اواسط پادشاهی ناصرالدینشاه بیشتر البسه اشراف و درباریان با لباس عامه مردم مشابه بود و فقط جنس قماش آن تفاوت داشت. طرح لباس زنان در این دوره دنباله همان لباس عهد زندیه بود. مردان شلوار، پیراهن و قبا میپوشیدند که به لحاظ ظاهری شبیه قبا و پیراهن زنان بود. عموماً زنان پیراهن تنگی بر تن میکردند که پارچه آن بیشتر از نخ و ابریشم بود. دروویل: «زنان به هنگام خروج از خانه چکمههایی پارچهای به پا میکنند.» مقصود او از چکمه پارچهای، چاقچور بوده است. دالمانی مینویسد «زنان ثروتمند معمولاً در خانه عرقچین گلدوزی شده و جواهرنشان بر سر میگذارند و جقههای طلای مرصع به جواهر بر سر میزنند. کفشها متحدالشکل و بدون پاشنه بارویهای از مخمل یا ماهوت است.»آگوست بنتان مینویسد: «زنان ایرانی اکثراً زیبا هستند بهخصوص درخشش و درشتی چشمانشان جلب توجه میکند. جامههای ظریفی نمیپوشند. شلوار بسیار گشاد و پنبهدوزیشده، اندام رعنای آنان را میپوشاند.»
فتحعلیشاه
«… از نوروز سلطانی تا سیزدهم عید خاقان جنت مکان با تمام اهل حرمخانه و تمام شاهزادگانی که در تهران بودند و شاهزاده خانمهایی که شوهر کرده و در دارالخلافه حاضر بودند میهمان تاجالدوله میشدند. در این سیزده روز در خدمت حضرت خاقانی تماماً به عیش و استماع ساز و نواز و بازی مشغول بودند.» (تاریخ عضدی. ص ۲۶). «… شب تحویل حَمَل، عروسی این خانم بود. در آن سال اتفاقاً به حضرت خاقانی خوش گذشته بود. تا آخر عمر حتماً باید شب تحویل را مرحوم خاقان در خانه طرلان خانم میهمان باشد.» (همان. ص ۵۱).«… در سیزدهم عید نوروز تمام اهل حرمخانه باید در باغ پادشاهی حاضر شوند و باغ قرق شود…این دو خانم در حضور حضرت خاقانی دو ظرف از آن خوانچهها را برمیداشتند و میان باغ انداخته میشکستند. بعد از آن تمام اهل حرمخانه آن ظروف را باید بشکنند و اسباب هفت سین را یغما کنند…» (همان. ص ۵۴). عباس میرزا در این دوره سعی کرد لباس سربازان را کاربردی و مناسب جنگیدن تغییر دهد و اقداماتی کرد ولی در نهایت مغلوب مخالفان شد و شکست خورد. محصلان اعزامی عباسمیرزا در بازگشت لباس «انگریزی» داشتند.
محمدشاه
اوژن فلاندن در زمان محمد شاهقاجار نوشته: «زنان ایرانی در کوچهها هم با چادری که سر تا پایشان را مستور میکند. ساقه پا را در شلواری گشاد یا چاقچور مینمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنهاش باریک است.» نخستین بار محمدشاه کت کوتاه به تن کرد و به درباریان نیز توصیه میکرد لباس بلند را ترک گویند. (پتر اول در صدر اصلاحاتش لباس نظامیان را با الگو برداری از اروپا کوتاه کرد).
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد