آفتابنیوز : «آقای مطهری عزیز! دغدغه شما قابل درک است. همه ما دلمان میخواهد بچههایمان موسیقی فاخر گوش بدهند و با ادبیات وزین فارسی دمخور باشند و از دیدن اینکه بچههای یک مدرسه در منطقه ٢٢ تهران، ظاهرا، اینطور با یک ترانه نامتعارف با تعبیرات عجیب محشورند و آن را از حفظ میخوانند شگفتزدهایم؛ اما نتیجهای که میگیرم ممکن است با نتیجهگیری شما متفاوت باشد. به نظر من اینکه چنین اوضاعی داریم، بیشتر از آنکه ناشی از عملکرد مدیران آن مدرسه باشد و وزیری را پاسخگو بدانیم که تازه دو سال است بر مصدر کار آمده، ناشی از فرهنگی چند ده ساله است. سیستم آموزشی که سالهاست در همه کشور اجرا میشود تا امروز بچههایمان با این شور و شوق «آقامون جنتلمنه» را بخوانند و ما با دهان باز نگاهشان کنیم. آقای مطهری عزیز! شما را خطاب قرار میدهیم چون اغلب نشان دادهاید که آزادهاید و بر اساس مصلحتسنجی و عافیتطلبی نظر نمیدهید. هر چند که اخیرا نظر به شلاقزدن تماشاگران متخلف فوتبال هم داده بودید که حاشیهساز شده بود و آدم احساس میکند ممکن است کمی عصبانی باشید! اما شاید شما بهتر از خیلیها بدانید که این بچهها محصول همین نظام آموزشیاند. با ادبیات همین مدارس و همین کتابها بزرگ شدهاند و در همه عمرشان صداوسیمای آشنای خودمان را در مقابل داشتهاند. اینکه چه شده است که ناگهان -از نظر ما ناگهان، نه از نظر خودشان- سر از «آقامون جنتلمنه» درآوردهاند، نه تقصیر آنهاست و نه تقصیر معلم و مدیرشان.
مگر اینکه اصل را بر این بگذاریم که چنین اتفاقی استثناست و فقط در این مدرسه افتاده و دلیلش هم این بوده که مسئولان مدرسه اصرار داشتهاند دختربچهها هر روز به چنین موسیقیهایی گوش بدهند تا آن را از بر شوند. مطمئنا هم مثل بعضی بزرگواران گمان نمیکنید که چنین فضایی ناشی از عملکردن به اسناد پیشنهادی یونسکوست. آقای مطهری عزیز! گفتهاید مدیران اینگونه مدارس باید برکنار شوند، چشم؛ اما فکر میکنید مدیران این مدارس برکنار شوند بچهها استحاله پیدا میکنند، با خودشان فکر میکنند که چه مسیر غلطی را رفته بودیم و از این به بعد میروند به سرودهای مورد علاقه ما گوش کرده و آن را همخوانی میکنند؟ مطمئنم شما جزو آن دسته از دوستانی نیستید که فقط میخواهند صورت مسأله را پاک کنند. بله مشکل این است که عدهای از عزیزانی که برانگیخته شدهاند، نه حاضرند به عمق فاجعه فکر کنند و آن را بپذیرند و نه اصلا حاضرند قبول کنند که بچه مدرسهای چه غریزه و روحیاتی دارد و از چه چیزهایی خوشش میآید و چقدر ممکن است نگاه و خواستههایش با ما فرق داشته باشد.
این بزرگواران گمان میکنند نیازی به همه این تأملات نیست و مهم هم نیست که هست که میخواند و چه میخواند و این اراجیف چطور تبدیل شده است به ترانه مورد علاقه نسل جوان؛ چطور هیت شده است. این دوستان از هیتشدن و علاقه و نسل جوان هم نمیخواهند بیشتر بدانند. فکر میکنند همان تصویری که در ذهن دارند کفایت میکند. جوان و نوجوان همانی است که این عزیزان تجربه کردهاند و برخورد با آن هم باید همان چهار مورد تجویزی باشد که آنها بلدند.
اینکه زمانه عوض شده است و بچهها این روزها وقتشان را چطور میگذرانند و به چه چیزهایی توجه نشان میدهند و کجا میروند و چه میگویند برای این اساتید محلی از اعراب ندارد. پس وقتی چنین تصاویری منتشر میشود که بچه مدرسهایها را بیرون از کلیشههای محبوبشان نشان میدهد، همین که تصاویر را پاک کنیم و با وزیر و مدیر و فیلمبردار و منتشرکنندهاش برخورد کنیم، همه چیز حل است و خودمان میمانیم و کلیشههایمان.
آقای مطهری عزیز! شما لابد باید بدانید و به جای نهیبزدن یا حداقل در کنار نهیبزدن خوب است کمی هم از واقعیت بگویید. اینکه بچههای ما، بخشی از آنها حداقل، به مسیری رفتهاند که ما نمیخواهیم که نمیشناسیم؛ اما برای اینکه بفهمیم با آنها چه باید کرد، اول باید بفهمیم چه میگویند و چه میخواهند. وزیر آموزشوپرورش در مدت زمان کوتاه حضورش تلاش زیادی کرده تا نشاط را به محیط آموزش برگرداند که فضای خشک و سنتی مدارس را بشکند؛ با کمکردن مشق شب و تکلیف عید با اصرار برای تلطیف فضاهای آموزشی، سعی کرده مطابق با نیازهای زمانه حرکت کند. درست رفته یا نه، نیتش خیر بوده.
شاید صحبتهای وزیر بهداشت و درمان را در دو سه روز اخیر دیده باشید که چطور از افسردگی جامعه نالیده بود. این جملهها را بخوانید: «روانهای افسرده برای انحراف، اعتیاد و آسیبهای اجتماعی آمادگی دارند؛ چرا آمار مسمومیت با الکل دستساز در کشور رو به افزایش است؟ چرا این واقعیت را نمیپذیریم که روحهای افسرده به سوی مواد مخدر گرایش دارند؟ چرا روانپریشیها را جدی نمیگیریم و برنامهها را شاد نمیکنیم؟ بارها از دوستانم در سازمان صداوسیما خواهش کردهام که تولیدات خود را با پیامهای شادمانکننده به جامعه عرضه کنید.» در به وجود آمدن این جامعه من و شما هم بیتقصیر نبودهایم دکتر مطهری عزیز. آنوقت با برکنار کردن مدیر و استیضاح وزیر میخواهیم درستش کنیم؟ فکر کردهایم که برای آن بچهها چه ارایه کردهایم که از آنها انتظار داریم. شاید دیده باشید، چند وقت پیش تصاویری هم منتشر شد که همه بچهها داشتند سیروان خسروی میخواندند و جنبوجوشی داشتند؛ اما بیشتر از آن حزن آنها را با ترانههای مرتضی پاشایی دیدهایم.
آقای مطهری عزیز! اینکه دانشآموزان ما چنین ترانه حیرتانگیز و غیرقابل قبولی را از چنین خوانندهای در فضای آموزشی بخوانند و پایکوبی کنند، مطلقا مثبت و شایسته نیست. شاید تنبیه هم لازم داشته باشند اما بپذیرید تقصیر ماست که برای این نسل محصول شاد و سالم تولید نکردهایم که دلشان را به دست نیاوردهایم. تقصیر ماست که به دلشان راهی پیدا نکردهایم. اگر سیروان میپسندند، میشد بخشی از این بودجههای فرهنگی را به تکثیر امثال سیروان اختصاص داد. اگر نیاز به شادی و تحرک دارند، میشد برایش برنامهریزی بهتری کرد و به آنها خوراک دلپذیرتری ارایه کرد. اگرنه، اینکه ما فکر کنیم هر چه ما بدهیم آنها باید بپسندند و استفاده کنند، نتیجهاش همین میشود که دکتر نمکی وزیر بهداشت میگویند. خلاصه که ما خیلی ارادت داریم جناب مطهری عزیز. اما شما و دیگر دوستان مسئول هم کمی به این بچهها حق بدهید. کمی بیشتر به فکرشان باشید. کمی هم سگرمههایتان را باز کنید.»
روزنامه شهروند