آفتابنیوز : در واشنگتن می گویند مرکز فرماندهی ارتش آمریکا در تامپای فلوریدا فهرستی شامل بیش از 50 هدف در ایران را تهیه کرده تا در صورتی که «دیپلماسی موفق به مهار برنامه هسته ای ایران نشود» مورد حمله قرار گیرند. در میان این اهداف، تاسیسات هسته ای، پایگاه های مهم هوایی و دریایی، تجهیزات پدافندی ، کارخانه های تولید موشک و مراکز کنترل وفرماندهی نیروهای مسلح ایران قرار دارند. در مقابل اما جرج بوش با این جمله که «در واشنگتن حرافی بسیار است» سعی در آرام کردن فضای سیاسی آمریکا دارد. اما باید به یاد بیاوریم حتی تا آخرین روزهای قبل از جنگ عراق هم از به کارگیری نیروی نظامی تنها به عنوان «آخرین گزینه» صحبت می شد.
به نظر می رسد که دیگر چیزی نمی تواند قصد اصلی واشنگتن را پنهان نماید، آنها دومین ناو هواپیمابر خود یعنی «جان استنیس» را نیز راهی خلیج فارس نموده اند. از دید کارشناسان نظامی توان تهاجمی نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس با ورود استینس و کشتی های همراهش دو برابر شده است. جدا از این تیم های ویژه استقرار سیستم های تکمیلی ضد موشک «پاتریوت» از تگزاس به کشورهای منطقه آمده اند. در پنتاگون نیز دیگر کسی سعی در انکار این موضوع ندارد که واشنگتن منتظر اولین اشتباه تهران است؛ اقدامی نظیرحمله به کشتی های آمریکایی در خلیج فارس و یا پادگان های نظامی آمریکا در عراق.
می توان درک کرد که ممکن است بعضی ها فکر کنند که رهبری آمریکا کاملا دیوانه شده که می خواهد همزمان دو جنگ را در یک منطقه ادامه دهد، در حالی که در یکی از آنها (عراق) کاملا شکست خورده است. اما نباید خود را فریب داد: آمریکایی ها می توانند هر اندازه که بخواهند در یک سیاست
منطقه ای اشتباه کنند اما هیچوقت اشتباه ژئوپلیتیکی مرتکب نخواهند شد. مسئله ژئوپولتیک امروز آمریکا دستیابی ایران به سلاح اتمی و تاثیر آن بر امنیت اسرائیل است.
هفته گذشته دموکرات ها طرحی که بر مبنای آن رئیس جمهور موظف به کسب اجازه از کنگره برای حمله به ایران می شد را پس گرفتند. اینک به نظر می رسد که هم دموکرات ها و هم جمهوریخواهان طرفدار نظریه جان مک کین هستند که می گوید: «تنها اتفاق بدتر از حل مسئله هسته ای ایران توسط نیروی نظامی این است که این کشور به سلاح هسته ای مسلح شده باشد».
در مورد مسئله هسته ای ایران دو مسئله مهم راهبرد سیاست خارجی دموکرات ها و جمهوریخواهان را به نزدیک می کند: تسویه حساب های کهنه با تهران از زمان گروگان گیری 1979 و پیدا کردن درمانی برای «بیماری جدید ویتنام» که آمریکا در عراق گرفتار آن شده است.
مسئله بسیار ساده است. بوش به زودی می رود و چیزی مانند کوتاه آمدن دربرابر ایران نمی تواند لکه عراق را از کارنامه وی پاک کند، بنابراین وسوسه استفاده از نیروی نظامی بسیار زیاد است. این حمله به دموکرات ها نیز کمک می کند تا همزمان چند هدف را دنبال کنند: تحت انتقاد شدید آنها بوش نیروهای آمریکایی را از عراق خارج خواهد کرد، سپس ارتش آمریکا حمله نظامی علیه ایران را در قالب تاکتیک «بمباران بدون درگیری» که در زمان کلینتون مرسوم بود آغاز خواهد کرد، اقدامی که اگر برنامه هسته ای ایران را کاملا متوقف نکند آن را برای مدت زمانی طولانی به عقب خواهند انداخت. علاوه بر این چون دموکرات ها در قدرت نیستند نگران عدم موفقیت این طرح در کوتاه مدت نیز نخواهند بود.