آفتابنیوز : سرویس بین الملل- "فراس ابوهلال" در مقالهای در سایت "عربی 21" با اشاره به گسترش تنش در روابط ایران و امریکا در هفتههای اخیر به عوامل محرک و بازدارنده جنگ میان دو کشور پرداخته است و در پایان نتیجه گیری می کند که این تنش به کجا خواهد انجامید.
به گزارش آفتابنیوز؛ نویسنده در بیان عوامل محرک جنگ به موارد ذیل اشاره کرده است: رهبری فعلی امریکا تحت ریاست ترامپ شبیه به یک دولت جنگ است. پمپئو وزیر خارجه امریکا و مشاوران امنیتی ترامپ همگی جنگطلب هستند.
ترامپ تمام تلاش خود را میکند تا صهیونیستها و مسیحیان اونجلیکال طرفدار اسرائیل را راضی کند. به نظر میرسد جنگ از دید آنان در راستای منافع دولت اشغالگر اسرائیل است.
خروج یکجانبه ترامپ از برجام سبب شد تا فشار اقتصادی بر ایران افزایش یابد. بحران اقتصادی در ایران میتواند تهران را به سوی بحرانهای بیشتری سوق دهد. این موضوع تهران را مجبور به واکنش نشان دادن از خود در برابر آمریکا خواهد کرد؛ امری که میتواند احتمال وقوع جنگ را محتملتر سازد.
لحن و رویکرد رهبران کشورهای عربی خلیج فارس در قبال ایران تندتر شده است. اکنون عربستان سعودی و امارات متحده عربی نظراتشان بر ترامپ تاثیرگذار است. اتحاد این دو کشور میتواند بیش از هر زمان دیگری احتمال جنگ با ایران را افزایش دهد.
نویسنده در ادامه با اشاره به عوامل بازدارنده و پیشگیریکننده از وقوع جنگ میان ایران و امریکا مینویسد: نخست آنکه ترامپ سیاست خارجی خود را بر مبنای عدم تمایل به آغاز جنگهای دیگر در خاورمیانه تنظیم کرده بود. در عوض، او خواستار تکیه بر متحدان منطقهای برای کسب منافع امنیتی امریکا و مدیریت منازعات بوده است.
صدای جریانهایی در امریکا که خواستار دورشدن آن کشور از منازعات خاورمیانه و تمرکز بر آسیا به خصوص ظهور چین و تهدید متوجه از سوی آن کشور علیه واشنگتن هستند نسبت به گذشته قویتر و بلندتر شده است. تجربه جنگ امریکا در افغانستان و عراق و مشکلات اقتصادی ایجاد شده پس از آن و افزایش ناامنی، تروریسم و فرقهگرایی امریکا را از وارد شدن به جنگی دیگر بر حذر میدارد.
در درون کنگره تحت کنترل دموکراتها اختلافات داخلی بر سر موضوع جنگ افزایش یافته است. اکثریت نمایندگان دموکرات، مخالف آغاز جنگی تازه توسط امریکا هستند. درست است که ترامپ از حق تصمیمات کنگره برخوردار است و پیش از این علیه تصمیم کنگره درباره توقف حمایت امریکا از عربستان در جنگ یمن استفاده کرده است اما برای یک جنگ تمام عیار که نیروهای امریکایی به طور مستقیم در آن مشارکت داشته باشند ترامپ نیازمند کسب اجماع نظر دو حزب امریکا است. وضعیت سیاسی داخلی ایران، واشنگتن را در برابر این پرسش بزرگ قرار میدهد که روز پس از جنگ چه روی خواهد داد.
از سوی دیگر مخالفت اروپا با جنگ و مخالفت آن اتحادیه با خروج یکجانبه امریکا از برجام سبب میشود تا واشنکتن حمایت اروپاییها را در چنین جنگی با خود نداشته باشد. برخلاف حمله سابق علیه عراق که در آن بریتانیا با امریکا همراهی کرد علیرغم آنکه دیگر کشورهای اروپایی امریکا را همراهی نکردند.
اسرائیل نیز میداند که در صورت بروز جنگ با ایران تهدیدی امنیتی از جانب حزبالله لبنان و موشکهای آن متوجه امنیت اسرائیل خواهد بود. در نهایت آنکه ایران فاکتورهای قدرتی دارد که میتواند به جای جنگ از آن در مذاکرات استفاده کند.
نویسنده مطلب در پایان با طرح این پرسش که محتملترین سناریو چه خواهد بود مینویسد: "احتمالا ایران و امریکا در لبه جنگ خواهند ایستاد اما جنگ واقعی روی نخواهد داد. امریکا حضور نظامی خود در خلیج فارس و فشارهای دیپلماتیک، اقتصادی و تحریمها علیه ایران را شدت خواهد بخشید. ایران نیز سعی خواهد کرد تا از بروز جنگ جلوگیری کند. احتمالا طرفین اروپایی مذاکرات را برای توافقی دیگر با ایران آغاز کنند. همچنین، ممکن است بحث دادن امتیازاتی از سوی ایران در زمینه موضوع یمن، سوریه در ازای دریافت مشوق برای ایران از سوی اروپاییها مطرح شود. با این حال ترامپ چندان از منطق در تصمیمگیریهایش بهره نمیگیرد!"