آفتابنیوز : آفتاب – شیرزاد عبداللهی: این سومین بار است که طرح استیضاح محمود فرشیدی در مجلس مطرح میشود. وزارتخانهای بزرگ با بیش از 1/1 میلیون پرسنل که وظیفه تعلیم و تربیت 15 میلیون دانشآموز را در بیش از 135 هزار آموزشگاه برعهده دارد و براساس سند چشمانداز توسعه کشور قرار است محور توسعه باشد، با مشکلاتی انباشته شده که برخی از آنها سابقهای 100 ساله دارند.
سرگردان بین دنیای نو و کهنه
از همان زمان که دبستان جایگزین مکتبخانه شد، اقشار سنتی جامعه مدرسه جدید را پدیدهای استعماری که هدف آن سست کردن پایههای اعتقاد دینی و نابودی فرهنگ سنتی جامعه است ارزیابی کردند. چنین نگاهی به آموزش و پروش مدرن به رغم گسترش آن در دوره پهلوی پایدار ماند.
همین نگاه بدبینانه به مدرسه باعث شد که عدهای در اوایل انقلاب موضوع انحلال آموزش و پرورش و بازگشت مدارس سنتی را مطرح کنند، اما این کار غیر ممکن بود، به همین دلیل انقلابیون شکل مدارس جدید را حفظ کردند و کوشیدند با اسلامی کردن کتابهای درسی و ایجاد معاونت پرورشی و برقراری سیستم گزینش معلم، محتوای آموزش و پرورش را اسلامی و انقلابی کنند. چندین دهه است که در فضای بحرانزده آموزش و پرورش امکان برنامهریزی وجود ندارد. با این مقدمه به ارزیابی عملکرد وزیر میپردازیم.
اقدامات فرشیدی
مهمترین اقداماتی که وزیر و تیم همراه او در این یکسال و نیم انجام دادهاند، عزل مدیران سابق، احیای مجدد معاونت پرورشی و تقویت مراکز تربیت معلم بوده است. در پشت این سه اقدام انگیزههای سیاسی و عقیدتی نهفته است. حذف مدیران و کارشناسان باتجربه، توان مدیریتی و کارشناسی وزارتخانه را به شدت تنزل داده است، احیای معاونت پرورشی هنوز روی کاغذ مانده و اگر قانون مجلس در این خصوص اجرا شود حداقل 200 هزار نیروی جدید پرورشی باید استخدام شوند که این خود بر بحران مالی و نیروی انسانی میافزاید.
مراکز تربیت معلم هم که ظاهری گولزننده دارد، با هدف جلوگیری از ورود فارغ التحصیلان دانشگاهها که به ویروس دمکراسی آلوده شدهاند مورد توجه قرار گرفتهاند. این مراکز فاقد توان علمی و تجهیزات لازم و برنامههای استاندارد عملی هستند. در کنار اینها شعارهایی مانند اعزام طلاب به مدارس، اسلامی کردن محتوای کتابهای درسی حتی کتابهای علوم پایه مانند فیزیک و شیمی، دادن امتیاز تاسیس مدارس غیرانتفاعی به مساجد و بسیج و و ایجاد مدارس جوار حوزه علمیه نیز از سوی فرشیدی طرح شده است که بیشتر با هدف جلب حمایت آیات عظام قم و روحانیت صورت میگیرد.
ویژگیهای فرشیدیفرشیدی در سالهای اول انقلاب 63-60 به مدت سه سال سمت مدیرکلی در آموزش و پرورش داشته و پس از آن به مدت 20 سال از مدیریت دور بوده. او را حتی یک مدیر سیاسی نیز نمیتوان تصور کرد. پس از انتصاب به وزارت، دوستان خود را که فاقد شناخت از آموزش وپرورش و دیدگاه استراتژیک در مورد مسائل وزارتخانه هستند از گوشه و کنار جمعآوری کرد. ارتقای جهشی در پستهای مدیریتی معمولا مصیبتبار است. یک مدیر دبیرستان غیرانتفاعی در جایگاه وزیر، مسئول مالی یک هنرستان در جایگاه معاونت وزیر چنین جهشهایی شیرازه مدیریت را از هم میگسلد و کارشناسان و مدیران را کاملا بیانگیزه میکند.
فرشیدی که زمانی در روزنامه رسالت مقاله مینوشت به شدت از برخورد با خبرنگاران پرهیز میکند. در مورد مدیریتها نگاهی به شدت مخفی دارد، اغلب مدیران سابق را به نوعی دارای افکار غیر انقلابی میداند. تحلیلهای ذهنی او در مورد اعتراضات صنفی معلمان در سه ماه گذشته یکی از عوامل تشدید بحران بوده است. او نه تنها نتوانست این بحران را با تدبیر مهار و کنترل کند بلکه با اظهارات نسنجیده و تحریکآمیز خود بحران را دامن زد. اظهاراتی نظیر سیاسی نامیدن حرکت معلمان/ تعبیر دیدگاه او نسبت به لایحه مدیریت خدمات کشوری/ تکذیب دستگیری معلمان در روز 23 اسفند/ اظهارات او در مورد میانگین حقوق معلمان/ تاکید بر طرح پلکانی معکوس افزایش حقوق به جای لایحه مدیریت که کاملا ذهنی است/ فعال کردن حراست در برخورد با معلمان/ بیاعتنایی به نقش تشکلهای صنفی/ عدم حضور در مدارس و گفتگو با معلمان/ سکوت در مقابل برخوردهای امنیتی با حرکتهای اعتراضی معلمان/ و عدم حضور در جلسات مجلس با معلمان در جریان حوادث اسفندماه از جمله این رفتارهاست.
آیا فرشیدی برکنار میشود؟
در حالی که 34 کانون صنفی سراسر کشور و سازمان معلمان ایران که میزان نفوذ آنها در جامعه معلمان در حوادث 3 ماه اخیر کاملا روشن شده است به صراحت خواستار عزل وزیر شدهاند و نیز اعتقاد اکثر نمایندگان به بیکفایتی و ناتوانی وزیر آموزش و پرورش، هربار طرح استیضاح وزیر در مجلس با ناکامی روبهرو میشود و امضاهای پاینامه استیضاح با لابی مسئولان دولتی و سران مجلس ناپدید میشود. چرا؟
نخست آن که به گمان من اصولا دیدگاه اکثریت مجلس با دیدگاههای کلان فرشیدی تفاوت چندانی ندارد. در واقع از مجلس اصولگرای فعلی حتی در صورت عزل فرشیدی شخصی با خصوصیات کمابیش مشابه فرشیدی برمیآید. دوم اینکه نظام پارلمانی ایران حزبی نیست و نمایندگان عمدتا بر اساس مصالح شخصی خود موضعگیری میکنند.
درچنین سیستمی مواضع نمایندگان به شدت ناپایدار و سیال است. برای برخی از نمایندگان اینکه چه کسی رئیس آموزش فلان بخش یا دهستان باشد، اهمیت بیشتری از سیاستهای کلان وزارتخانه دارد. آنها به دنبال دستیابی به هدفهای کوچک در حوزه انتخابیه خود هستند. به همین دلیل است که مجلس ایران غرق مسایل جزئی و حاشیهای شده است و در طرح های کلان به گفته اعلمی با مجلس حتی مشورت هم نمیشود.
با این حال، طرح استیضاح فرشیدی این بار جدیتر از دفعات پیش است، فراکسیون وفاق و کارآمدی متشکل از لایهای از اصولگرایان وارد میدان شده است. برکناری فرشیدی در صورتی امکانپذیر است که ارادهای خارج از مجلس بر اساس مصلحت به این نتیجه رسیده باشد که ادامه کار فرشیدی در وزارتخانههای که تقریبا همه با او مخالفند از کارشناسان تا مدیران ردههای مختلف و به ویژه معلمان کشور دیگر به صلاح نیست.
به این جمله از اظهارات یکی از امضاکنندگان طرح استیضاح توجه کنید: «من از امضاکنندگان هستم، اما از اصرارکنندگان نیستم» مفهوم چنین اظهاراتی روشن است: «با من گفتگو کنید و امتیاز بدهید». همین نماینده در ادامه با توجه به فضای همدلی بین نمایندگان و دولت در سال جدید استیضاح فرشیدی را بعید میداند.
این در حالی است که فرشیدی با علم کردن مخالفت کانونها و تشکلهای صنفی با خود و اینکه لابد مخالفت آنها (که از دید او جریانهای سیاسی و احتمالا مخالف نظام هستند) نشانه درستی راه اوست، برکناری خود را امتیازی به مخالفان سیاسی اصولگرایان میداند. فرشیدی یک پدیده است، نام او در تاریخ آموزش و پرورش ثبت میشود نه به خاطر اینکه به زعم خودش موفقترین وزیر آموزش وپرورش است بلکه به این خاطر که یک پدیده عجیب است.
به گمان من کابینه احمدی نژاد به نحو شگفتانگیزی دارای هارمونی و هماهنگی است. فرشیدی تفاوت چندانی با اغلب وزرای کابینه ندارد. با اسکندری، با زاهدی و ... با رفتن فرشیدی هارمونی کابینه تغییر نخواهد کرد. فرد دیگری با ویژگیهای کم و بیش شبیه فرشیدی جایگزین خواهد شد. آموزش و پرورش نیازمند تحول اساسی است. در پارادایم موجود چشماندازی برای این تحول مشاهده نمیشود. شاید این نظر کمی مایوسکننده باشد، اما یاس متکی بر واقعیت به مراتب بهتر از دلخوشیهای بیپایه است.
توضیح آفتاب: شیرزاد عبداللهی از کارشناسان شناخته شده حوزه آموزش و پرورش در ایران است. دیدگاههای مطرح شده در مقاله حاضر لزوماً دیدگاههای «آفتاب» نیست و به عنوان نظرات یک صاحبنظر صرفنظر از گرایشهای سیاسی او منتشر شده است.