در نیمه تیرماه، آقای سلیمی نمین از مدیران اسبق روزنامه کیهان و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یک مناقشه مطبوعاتی در پاسخ به مقاله آقای حجاریان تحت عنوان «مقاومت برابر ترامپ» به ماجرای انتشار خبر مخالف رهبری با حمله به افغانستان در سال 1377 اشاره کرده و مدعی شدند که در این سال جناح تندرو دوم خردادی در شواری امنیت ملی کشور جنگ را نقش برآب کرده اند و... و اینجانب در تماس با ایشان نسبت به این اقدام ایشان اعتراض کرده ام و... ایشان در مطلب خود پدیده استقرار نیروهای مسلح کشور با آرایش آفندی در مرز افغانستان مورد اتفاق همه را، با طرح ماجراجویانه و بخشی از اصولگرایان تندرو برای حمله به افغانستان و اشغال شهر هرات مورد مخالفت دولت و وزارت خارجه و نهایتا رهبری، خلط کرده بودند وبه صورت حیرت آوری تصویری کاملا وارونه از این رویدادهای تاریخی ارائه کرده بودند.
در پاسخ اینجانب که یک هفته بعد در همان روزنامه با اندکی سانسور منتشر شد، از مخالفت ایشان با جنگ و فاصله گرفتن ایشان از ماجراجویی افراطیون اصولگرا در سال 1377 و ماجراجویان جنگ طلب دولت پنهان در حال حاضر، ابراز خشنودی کردم و سعی کردم که با تشریح جزییات ماجرا ایشان را متوجه اشتباهشان بکنم.
توضیح دادم که آنچه مورد مخالفت شدید دولت و وزارت امورخارجه بود و نهایتا با مخالفت رهبری منتفی شد طرح ماجراجویانه افراطیون اصولگرا از جمله یکی از فعالترین آنها، به تعبیر من «وزیر جنگ» برای حمله به داخل افغانستان بود.
1- بدیهی است که بزرگترین نقل و انتقال نیروهای مسلح کشور از زمان پایان جنگ با عراق تاکنون، با صرف هزاران میلیارد ریال هزینه، نیازمند تصویب ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهی کل قوا یعنی رهبری بوده و نیروهای مسلح برای انجام چنین کار بزرگی از هیچ مرجع دیگری دستور نمی گیرند.
استقرار ده ها هزار نفر نیروی مسلح در مرز افغانستان با آریش آفندی تنها با تصمیم ستاد کل نیروهای مسلح و تصویب و دستور رهبری قابل انجام بوده و حتی به احتمال زیاد این تصمیم بدون مصوبه شورای عالی امنیت ملی توسط رهبری اتخاذ شده بود و در شورای امنیت ملی مراحل اجرای آن هماهنگ می شد.
مخالفت رهبری با این اقدام هرگز مطرح نبوده و با اندکی تامل در ساختار نظام واضح می شود که این اقدام جز با موافقت و دستور رهبری قابل انجام نبوده است.
2- آنچه شدیدا موجب نگرانی و مخالفت دولت و وزارت امورخارجه بود و نهایتا با دخالت و مخالفت رهبری، کنار گذاشته شد، ارتباطی به استقرار نیروهای مسلح به صورت آفندی در مرزهای شرقی کشور نداشت.
طرح حمله نظامی به داخل خاک افغانستان به منظور اشغال شهر هرات بود.
این طرح برخلاف طرح استقرار نیروها، از سوی ستاد کل نیروهای مسلح با شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد یا تصویب نشده بود، بلکه طرح فرماندهی وقت سپاه پاسداران برای حمله به غرب افغانستان و اشغال شهر هرات بود.
نهایتا مخالفت صریح رهبری با ورود نیروهای مسلح ایران به داخل باتلاق افغانستان، تکلیف همه را روشن کرده و اجرای این طرح ناممکن شد و طبعا موجب خوشنودی شدید دولت و وزارت امورخارجه و دبیر شواری امنیت ملی شد.
3- منابع مطرح شده از سوی آقای سلیمی نمین در مورد جزئیات قتل عام کنسولگری ایران در مزار شریف جامع نیست. منفک کردن رهبران طالبان از سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان و تروریست های القاعده و طالبان از سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان و تروریست های القاعده و طالبان پاکستان نیز به خصوص در آن دوره معنی دار و کارگشا بود.
اما صرف نظر از این جزئیات، به لحاظ قوانین و عرف بین المللی، مسئولیت حفظ امنیت اتباع خارجی و نمایندگی های رسمی دول خارجی در هرکشوری و پاسخگویی نسبت به هر حادثه ای برای آنان، با دولت حاکم در آن کشور است.
حمله افراد تحت فرماندهی یک روحانی مشاور آقای قالیباف در حضور نسبتا وسیع ماموران نیروی انتظامی به سفارت عربستان سعودی در تهران و آتش زدن آنجا، به طور طبیعی این مسئولیت را خیلی برجسته تر می کرد.
کشور در قبال این حمله و حمله مشابه به سفارت بریتانیا در تهران هزینه های بسیار سنگینی در سطح بین المللی داد.
در رابطه با جنایت مزار شریف، ایران فرصت زیادی به طالبان داد که با شناسایی و مجازات عوامل این جنایت عدم ارتباط خود را با این جنایت به اثبات برساند؛ اما عملکرد طالبان کاملا خلاف این مسیر بود.
به آقای سلیمی نمین که پژوهشگر تاریخند و گویا به پیشینه حوادث افغانستان توجه ویژه ای دارند توصیه می کنم که اگر واقعا مصمم به کشف پیشینه حوادث افغانستان هستند، زمینه های حوادث و عملکردها حداقل یک دهه منتهی به جنایت مزار شریف پژوهشی انجام دهند و اگر قادر به انتشار عمومی نتیجه نبودند، دراختیار دست اندرکاران حوزه های مختلف قرار دهند تا تیرگی های گذشته، چراغ راه درست امروز و آینده آنان باشد.
4- ترجیح می دهم که همچنان اسامی مقامات اصولگرا و ماجراجویان مشتاق حمله ایران به افغانستان و جزئیات طرح های آنان برای حمله به افغانستان را منتشر نکنم.
این ترجیح ناشی از درک اینجانب نسبت به مصالح کشور و تمایل به کاهش روند فزایند قطبی شدن کشور میان دولت پنهان و نهادهای انتخابی و استقبال از هرنوع فاصله گیری از ماجراجویی ها و قانون ستیزی های دولت پنهان است.
نهایتا اگر تشریح جزئیات مورد نظر آقای سلیمی نمین به کاهش اشتباهات احتمالی ایشان در نگارش تاریخ کمک می کند، در دیداری دو نفره درباره جزئیات مورد نظر ایشان توضیحات بیشتری خواهم داد.
5- آقای سلیمی نمین بخش زیادی از پاسخ اخیر خود را به تشریح عدم ارتباطش با کیهان اختصاص داده اند. صرفنظر از اختلاف نظری که ممکن است در مورد میزان هولناک بودن اثرات عملکرد دولت پنهان داشته باشیم، نفس مخالفت ایشان با جنگ طلبی، قانون ستیزی و ماجراجویی های داخلی و خارجی، ارزشمند است و گواهی بر فاصله گرفتن ایشان از عملکرد دولت پنهان است.
ویژه گزینی خردستیز به جای شایسته گزینی فرهیخته مدار، حاکمیت فضای خوفناک امنیتی به جای فضای خلاقانه، شجاعانه و توسعه گرا در مدیریت و بروکراسی کشور، حاکمیت بحران سازی و ماجراجویی تقابلی و توسعه گریز در روابط خارجی به جای دیپلماسی مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت، بخشی از نتایج عملکرد دولت پنهان است.
به نظر می رسد که آقای سلیمی نمین با هر اختلاف نظری که در مورد منشاء این مفاسد داشته باشند، با نفس این مفاسد مخالفند. با اعتقاد به ضرورت گفت و گو در جهت کاهش تعارضات داخلی میان جناح های سیاسی و شکل گیری تعامل در جهت اعتلاء اقتدار، امنیت و توسعه ملی، از این مواضع آقای سلیمی نمین استقبال می کنم.