مجتبی ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز در حاشیه مراسم تقدیر از عوامل سریال پرحاشیه گاندو که به طور عمده در خصوص پرونده جیسون رضاییان ساخته شده بود؛ یک سخنرانی داشته که تعداد اشتباهات آن از فردی در جایگاه ریاست کمیسیون امنیتی مجلس و نیز با سابقه ذوالنور، تعجبآور است.
به گزارش آفتابنیوز؛ به نقل از خبرگزاری ایرنا، این یک راستیآزمایی است از آنچه او در این سخنرانی گفته است:
۱. سریال گاندو مردم را با تلویزیون آشتی داده است
راستیآزمایی: طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما، مجموعه تلویزیونی «گاندو» حدود ۴۴ درصد بیننده داشته است. این در حالی است که در همین سال گذشته و طبق نظرسنجی همین مرکز، مخاطبان پیگیر برنامه خندوانه ۶۴.۱ درصد، مسابقه برنده باش ۴۸ درصد و برنامههای حالا خورشید و کودک شو هرکدام ۴۲ درصد بودند. در این شرایط، واقعا میتوان گفت سریالی که میزان بیننده آن ۲ درصد بیش از «کودک شو» بوده است؛ توانسته مردم را با تلویزیون آشتی دهد؟
۲. این گفته وزیر خارجه که دشمن با ۲ عدد بمب میتواند تمام قدرت نظامی ایران را نابود کند سبب شد تا ایران برای خنثیسازی حرف این فرد مسئول، بخشی از توان شهرک موشکی خود را به جهانیان نشان دهد.
راستیآزمایی: فارغ از اینکه محمدجواد ظریف دست کم دو بار در همان زمان ایراد این سخنرانی در دانشگاه تهران در این خصوص صحبت کرد و منظور خود را شفاف کرد؛ در اینجا یک اشتباه تاریخی از سوی ذوالنور صورت گرفته است. زمان سخنرانی ظریف مهر ماه سال ۱۳۹۲ بود و نخستین تصاویر از شهر موشکی سپاه، مهر ماه ۱۳۹۴ منتشر شد. بعید است که سپاه، که نیروی نظامی چابکی است؛ برای پاسخ به یک سخنرانی نامناسب از سوی فردی مثل وزیر امور خارجه، ۲ سال تاخیر داشته باشد!
۳. این که وزیری مدعی شده فساد اقتصادی سرتاپای کشور را گرفته به این معنی است که به دشمن چراغ سبز میدهد که شما میتوانید با تحریم اقتصادی، قیمت محصولات مصرفی را بالا ببرد.
راستیآزمایی: مشخص نیست که ذوالنور به سخن کدام وزیر اشاره میکند اما این سخنان از فردی که خود در آذرماه ۱۳۹۷، مشکل اصلی کشور را «فساد» دانسته بود و حتی به نوعی پیشبینی کرده بود که مردم به خاطر پر شدن ظرفیتشان از این فساد به «خیابان» بیایند؛ عجیب است. سخنان ذوالنور در در تالار امام خمینی(ره) پردیس فارابی دانشگاه تهران در نشستی با موضوع شفافیت آرای نمایندگان را بخوانید: «از اول انقلاب تاکنون مشکل کمبود یا نبود نداشتیم بلکه مشکل اصلی فساد است و اگر زمانی شرایطی پیش آمد و مردم به خیابان آمدند به معنای عناد و دشمنی مردم با انقلاب و حکومت نیست بلکه ظرفیت آنها به سر رسیده است. باید جایی صدای ترکیدن زالوهایی که خون مردم را مکیدهاند و چاق شدهاند به گوش مردم برسد تا اعتماد مردم برگردد... نارضایتی اصلی مردم از فساد و تبعیض است. چنین نیست که فکر کنیم از نظر مردم گروهی خوبند و گروهی بد. مردم میگویند اینها سر و ته یک کرباس هستند و از بالا تا پایین و این جریان یا آن جریان برایشان هیچ فرقی ندارد.»
۴. رئیس جمهور، رئیس دفتر ریاست جمهوری و مابقی افراد دخیل در رابطه با مساله نفوذ اگر ادعای پاکدستی دارند بروند شکایت کنند و از شفافسازی در این رابطه نترسند.
راستیآزمایی: ذوالنور روحانی است و لابد جزو اصول اولیه در درس قواعد فقه، اصل برائت را خوانده است. اصلی که میگوید هیچ کس مجرم نیست مگر اینکه در دادگاه جرم او ثابت شده باشد. حال جالب است که رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است اگر رئیس جمهور، رئیس دفتر ریاست جمهوری و مابقی افراد دخیل در رابطه با مساله نفوذ، ادعای پاکدستی دارند، باید شکایت کنند و به دادگاه بروند. این یعنی از نظر ذوالنور اصل بر تهمت زدن است مگر اینکه فرد بتواند در دادگاه پاکدستی خود را ثابت کند!
۵. اگر مساله نفوذ در کشور واقعیت نداشت آمریکا برای آزادی جیسیون رضائیان یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار هزینه پرداخت نمیکرد.
راستیآزمایی: عجیب نیست که ذوالنور در جلسه تقدیر از عوامل سریال گاندو چنین سخنی را گفته چرا که این اطلاعات ناقص در این سریال نیز نمایش داده شده است. واقعیت این است که آمریکا در قبال آزادی جیسون رضائیان یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار هزینه پرداخت نکرده است. این مبلغ، بخشی از محکومیت آمریکا در یک پرونده حقوقی در ابتدای انقلاب بوده که به همراه ۷ تاجر ایرانی که به اتهام دور زدن تحریمها زندانی شده بودند با چهار زندانی آمریکایی مبادله شدند. بنابراین ادعای مبادله یک زندانی با یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار بدون مطرح کردن ریشه آن پول و البته بدون اشاره به سایر زندانیان مبادله شده، به نظر با هدفی سیاسی صورت گرفته است.
۶. افرادی مانند سید امامی، سیامک نمازی، دری نجف آبادی (منظور دری اصفهانی است) و موسوی (احتمالا منظور موسویان است) از اعضای تیم مذاکرات هسته ای جاسوس قطعی نهادهای امنیتی آمریکا و کشورهای دیگر بودند.
راستیآزمایی: از رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی باید پرسید در شرایطی که حتی یک جلسه دادگاه برای کاووس سید امامی تشکیل نشد؛ چگونه به این نتیجه رسیده که وی جاسوس قطعی نهادهای امنیتی آمریکا و کشورهای دیگر بوده است. از آن بالاتر، در شرایطی که در دادگاه مشخص شد که سید حسین موسویان، صرفا به اتهام اخلال در امنیت ملی به دو سال حبس تعلیقی و پنج سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم شده است و نه در عنوان جرم او و نه در میزان مجازات او اثری از جرم جاسوسی نبود؛ چطور باز هم ذوالنور معتقد است که موسویان جاسوس قطعی بوده است؟
دو سوال دیگر
در عین حال در مورد دو بخش دیگر از سخنرانی ذوالنور نیز میتوان سوالاتی مطرح کرد؛
۱. مساله برجام مصداق بارزی از نفوذ بود...خطر نفوذ و برجام به حدی مهم بود که حتی رئیس قوه مقننه نیز دچار اشتباه محاسباتی میشود.
سوال: مذاکرات برجام اگرچه توسط دولت صورت گرفته اما نتیجه آن در مجلس و شورای عالی امنیت ملی تصویب شده است. آیا آقای ذوالنور معتقد است که اکثریت مجلس شورای اسلامی و نیز اعضای شورای عالی امنیت ملی (شامل سران سه قوه، دو نماینده از رهبر انقلاب، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه و وزیران امور خارجه و کشور و اطلاعات) مورد نفوذ دولت قرار گرفتند؟ البته ذوالنور دست کم در مورد یک نفر یعنی علی لاریجانی به صراحت ابراز عقیده کرده و گفته نفوذ باعث شده که « حتی رئیس قوه مقننه نیز دچار اشتباه محاسباتی» شود.
۲. مسئولان دولت در رابطه با مساله برجام کوچکترین تضمینی از طرف غربی نگرفته اند.
سوال: از رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس باید پرسید که دقیقا چه منظوری از کلمه «تضمین» دارد. همچنین از او باید پرسید که تاکنون کدام کشور در عرصه روابط بینالملل برای تعهدات بینالمللی خود تضمین داده است که طرف غربی در برجام آن را به ایران بدهد. در حال حاضر دعوایی میان روسیه و آمریکا بر سر پیمان استارت وجود دارد. آمریکا از این پیمان کنترل تسلیحاتی بیرون آمده است. حال آیا روسیه که یکی از ابرقدرتهای جهانی است توانسته تضمینی برای آن از آمریکا بگیرد؟ خیر. تنها راه خروج از این پیمان بوده است. کاری که ایران هم با کاهش تعهدات خود که اتفاقا طبق برجام صورت میگیرد قدم در مسیر آن گذاشته است.
لطفاً آرام تر حرکت کن
پیش از این نیر گفته شد که اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به رئیس جدید این کمیسیون تذکر داده و خواستار اتخاذ مواضعی معتدلتر و مبتنی بر مصالح ملی شدهاند.»
ذوالنوری کیست؟
به نوشته روزنامه همدلی، مجتبی ذوالنوری، در جریان دهمین دور انتخابات مجلس با ۱۴۳ هزار و ۶۵۴ رأی به عنوان نماینده سوم مردم قم (بعد از علی لاریجانی و احمد امیرآبادیفراهانی) وارد خانه ملت شد و از همان ابتدا به عضویت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درآمد. وی همزمان با پیروزی انقلاب وارد حوزه علمیه بروجرد شد و در ادامه به قم مهاجرت کرد و شاگرد اساتیدی همچون موسویگرگانی، طالقانی، حسینیبوشهری، موسوی، فشارکی و صالحیمازندرانی شد. ذوالنوری همچنین با موفقیت در کنکور سراسری تحصیلات دانشگاهی خود در رشته زبان انگلیسی را تا مقطع کارشناسی ادامه داد و کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم دفاعی در دانشگاه امام حسین (ع) گذراند. ذوالنوری از رزمندگان سالهای دفاع مقدس هم محسوب میشود.
این چهره اصولگرا که در دایره جبهه پایداری انقلاب اسلامی است، سالها به عنوان نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده است و با احمدینژاد بعد از سال ۸۸ مشکل دارد. برای بیان انتقاداتش هم ملاحظه چیزی را نمیکند.
راهی که برای تندروی باز شد
دوم تیرماه امسال و پس از برگزاری انتخابات هیأت رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، حجتالاسلام مجتبی ذوالنوری به ریاست آن رسید. رقابت اصلی بین ذوالنوری (از جناح اصولگرایان) و فلاحتپیشه (از جریان اصلاحطلبان) بود که علاءالدین بروجردی و مصطفی کواکبیان به نفع آنها انصراف داده بودند. فلاحتپیشه در حالی نتوانست ریاست یک ساله خود بر این کمیسیون را تداوم بخشد که سال قبل، توانسته بود به ریاست ۱۴ ساله علاءالدین بروجردی پایان دهد؛ اما این بار اقبال با کاندیدای اصولگرا بود که این کرسی بسیار مهم را باز هم به اردوگاه خودی بسپارد.
مجتبی ذوالنوری بعد از ریاست بر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، تریبونی پرمخاطب (در ابعاد داخلی و بینالمللی) به دست آورد تا بتواند آرا و نظرات شخصی و گروهی خود در قبال پروژههای کلان سیاسی را با صدای بلند اعلام کند و حالا در مقامی رسمیتر فعالیتّهای دولت در خصوص نجات و تداوم حیات برجام را نشانه رفته است تا این هدف محقق نشود.
حاشیههای یک دلواپس
در دلواپسی ذوالنوری همین بس که زمانی اعلام کرده بود؛ یکی از محصولات برجام این است که دولت آمریکا ۲۵۰۰ تابعیت به مسئولان ایرانی اعطا کند، این در حالیست که هیچ سندی برای سخنان خود ارائه نکرد. کمی بعد، دونالد ترامپ روی این خبر نادرست تاکید کرد و مانور داد و چهره دیپلماتها و سیاسیون و مسئولان ایرانی به همین راحتی در عرصه بین الملل تخریب شد.
این اقدامات در نظر نماینده مردم قم در مجلس، چیزی نیستند که بخواهد در رفتارش تجدید نظر کند. گذشت فقط ۵ روز از تصدی پست ریاست بر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی کافی بود تا او این بار از «افرادی در داخل» (بخوانید مسئولان دولتی) یاد کند که دلشان با غرب است.
ذوالنور که در مقام یکی از مسئولان امنیت ملی و سیاست خارجی باید وحدتگرایی داخلی و ندادن بهانه به خارجیها را در دستور کار خود قرار دهد، درباره این «افراد در داخل» گفته است: ننگ بر آنها که چشم خود را بسته و مصیبتهای جهان اسلام را مشاهده نمیکنند و خود را به نفهمی زدند. برخی افراد انقلاب اسلامی را محصول مشکلات میدانند و این موضوع را که دشمنیهای آمریکا سبب مشکلات جامعه است، نمیپذیرند.
لطفاً امنیت ملی را به حاشیه نکشانید
گرچه از دلسوزیهای جناب ذوالنوری باید تشکر و سپاسگزاری کرد؛ اما بیان این کلیات که معلوم نیست مخاطبش چه کسی است و بیان این سخنان چه هدفی را دنبال میکند و قصد و غرض جناب رئیس کمیسیون از اتهام به متهمی که آشکار نیست، چیست، نمیتواند نقد و اعتراض ما را در پی نداشته باشد. اعتراض به این دلیل است که احساس میکنیم؛ با اقدامات شخص رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، امنیت ملی کشور را به حاشیه میکشاند.
بدون شک؛ بخش زیادی از مشکلات کشور ناشی از دشمنیهای آمریکا و تحریمهایی است که این کشور علیه ما اعمال کرده است. خوب، اگر این طور است که چرا افرادی مانند مجتبی ذوالنوری، در مقام نقد دولت برمیآیند؟ پس میتوان این ادعا را مطرح کرد که انتقادات ذوالنوری علیه دولت ناشی از گرایشهای جناحی است و دولت در هر وضعیت کیفی مدیریت و توانمندی، دولتی قابل نقد خواهد بود؛ چون وابسته به پایداریچیها نیست و حرف و منطق دلواپسان را نمیپسندند. در این صورت آیا باید اجازه داد که ذوالنوری همچنان به نقدهای اینچنینی ادامه دهد؟ قطعاً پاسخ منفی است و به همین دلیل جمعی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به رئیس تازه به میدان آمده خود توصیه و تذکر کردهاند که کمی آرامتر حرکت کند و از تندروی بپرهیزد.
شاید یکی از دلایل این توصیهها، درخواست ذوالنوری برای زدن به یکباره زیر همه توافقات در حوزه برجام است؛ «یا ما نمیدانستیم که چرا آمریکا بیرون رفته است و یا میدانستیم که چرا بیرون رفته است. اگر نمیدانستیم، حقمان است که کلاه سرمان برود و اگر میدانستیم پس چرا با مردم صادقانه حرف نمیزنیم؟ دشمن بر روی حرف و موضع ما از مساله حساب باز میکند و بر همین اساس تصمیم میگیرد. وقتی که اینگونه با موضوع برخورد میکنیم، طبیعی است که از آن موضوع ناقصالخلقه، چیزی به نام اینستکس که امروز مطرح است بربیاید. ما حتی به بالاتر از کاهش تعهدات خود یعنی خروج از برجام و خروج از NPT نیز فکر میکنیم.»
همین اعلام موضع به نظر ساده از سوی کسی که ریاست بر بالاترین مرجع ناظر بر رفتار ایران در بحث امنیت ملی و سیاست خارجی را در ید قدرت دارد؛ میتواند شرکای اروپایی برجام را که تلاششان برای حفظ برجام غیرقابل انکار نیست، به واکنش وادارد و در اتخاذ سیاست شأن در خصوص برجام و اینستکس تجدیدنظر کند که در این صورت، انرژی و سرمایه ایران دوباره باید صرف طراحی نقشه راه دیگری شود. بله، اظهار نظرهای غیرمسئولانه از سوی برخی مسئولان میتواند چنین تبعاتی داشته باشد.
گاندو واقعی بود و دولت از نمایش آن عصبانی شد
در روزهایی که انتقاد به رویه ضدوحدت گرایی سریال «گاندو» همه جا به گوش میرسید، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در یک سخنرانی گفت: «رئیس دفتر رئیس جمهور مصاحبهای کرده بود که ۸۰ درصد سریال گاندو دروغ بوده. اتفاقاً آن ۲۰ درصد واقعیتی که خودشان تأیید میکنند همان ۲۰ درصدی است که اینها از آنها عصبانی شدند. بقیهاش مخالفتی است که حالا این را با تاکسی به فرودگاه بردند یا با ماشین شخصی بردند. اینها که تأثیری ندارد. جان کلام همان موضوع است که کاملاً مشخص بوده و عینک و انگشتر و آدامس و تسبیح و چیزهای دیگه، اینها مهم است که این اتفاق افتاده است.»
ذوالنوری با این سخنان دولت و وزارت امور خارجه را به مسامحهکاری در خصوص امنیت ملی متهم کرد که اقدامی جنجالی دیگری از سوی اوست که در مقام حساس کنونی، باید سیاست ورزی بیشتری را پیشه کند.
نقش انفعالی اصلاح طلبان در رئیس شدن ذوالنوری
سال قبل و بعد از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، گروهی در ایران از شادی در پوست خود نمیگنجیدند. دلواپسان و پایداریچیها در رأس این گروهها بودند که عرصه را برای فشار هر چه بیشتر به دولت و به همان نست به اصلاح طلبان مهیا دیدند. ذوالنوری در صحن مجلس اقدام به آتش زدن برجام کرد که سند تصویب شده در مجلس بود. آن زمان انتقاد به این رفتار علنی شد و بسیاری از جمله جمعی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی دور شدن مجلس از رفتارهای تندروانه را مطرح کرده و تحقق آن را خواستار شدند. با این حال، سال بعد از اقدام ضدبرجامی ذوالنوری، وی به ریاست کمیسیون مهم و استراتژیک امنیت ملی و سیاست خارجی انتخاب شد. انتخابی که نتیجه لابیهای پشت پرده در مجلس بود و در نتیجه انفعال و سستی فراکسیون امید، به عنوان نماینده اصلاحطلبان در خانه ملت انجام شد.
بزرگان لیست امید که با رفتار تندروانه ذوالنوری و رفقا آشنایی کامل دارند، چرا اقدامی در خصوص شکست ائتلافها و لابیهای پشت پرده نکردند؟ چرا از میان چهرههای موجهتر خود کاندیدایی را که بتواند نظر فراکسیونهای دیگر جلب کند، را برای ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی معرفی نکردند؟ چرا زمانی که دیدند و متوجه شدند که فراکسیون ولایی و جمعی از اعضای فراکسیون اعتدالی از میان کاندیدای موجود نظر به انتخاب ذوالنوری دارند، سیاستی به خرج ندادند تا رئیس این کمیسیون چهرهای غیر از ذوالنوری حتی یک چهره اصولگرا باشد؟ این سوالها و پرسشهای دیگری که در ذهن هر کدام از ما وجود دارد، پاسخ مشخصی دارد؛ فراکسیون امید که قشر اصلاح طلبان جامعه را در مجلس نمایندگی میکنند، از همان اولین انتخابات هیأت رئیسه که محمدرضا عارف، قافیه را به علی لاریجانی باخت، در جایگاه انفعال و تماشای قدرت گرفتن رقیب قرار گرفتند و هر سال بیشتر از سال قبل از آن در مجلس در اتخاذ سیاستهای ناکام ماندند. اما این توجیه و توضیح دلیل نمیشود که اصلاحطلبان مجلس نخواهند یا نتوانند جلوی تندروی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را بگیرند.
فکر میکنم خیلی ها بدون اینکه کامل بخونن !! همون اولش خجالت نمیکشید رو خجالت نمیکشد میخونن و فوری مثبت میزنن و بعد میفهمن اشتباه کردن!!
اینکه آشتی کنانی بوده یا خیر !خوش خیال ها شاید باور کنند!.
بنابراین چرا تریبون به کسانی میدن که باعث میشن روز به روز از شرکت کنندگان در نماز جمعه کاسته بشه و اینچنین ریزش پیدا کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اقایان اصلاح طلب واعتدال.
شما برایتان کافی است همین مواضع عجیب وغریب در ماجرای محمد علی نجفی اتخاذ کردید.
دختر مردم مظلومانه ودر ماه خدا کشت شد وشما فقط دنبال این بودید که ابروتان نرود نه احقاق حق
ابراز تاسف
بخوانید .
حسادت به ظریف .
شاید در هزینه های امثال , گاندو سازی ها مصرف شدنشان شفاف می شد .
اونم مال پایداری هست
آقای عارف برای همه ملت عزیز ایران اسلامی انسانی بسیار شریف و اثرگذار است و حرمت و احترامش به واسطه انسان واقعی بودنشان بر همگان واجب.