سرویس فرهنگی- امید بینیاز - قطب الدین صادقی، از هنرمندانی است که نیاز به مقدمه و لیدنویسی ندارد. ستارۀ تئاتر ایران و از استادان تراز اول این رشته در کشور است. او سال 1985میلادی از دانشگاه سوربن پاریس دکترای تئاتر گرفت. حدود چهار دهه است که در توسعه تئاتر معاصر، نقشی کلیدی ایفا کرده است.
ده ها نمایش شاخص و تأثیرگذار را کارگردانی کرد. صدها چهره تئاتری و سینمایی از شاگردی وی، به عنوان برگ طلائی زندگی حرفه ای خود یاد می کنند. چهره هایی همچون مهران مدیری و... گاهی حتی در یک برنامه میلیونی تلویزیونی به این حقیقت اشاره کرده اند. کم و کیف فضای تئاتر در طی سال های گذشته، این کارگردان را بر آن داشت که به فکر فضایی اختصاصی و حرفه ای برای تئاتر باشد. بنابراین آکادمی دکتر صادقی (تماشاخانه شانو) را راه انداخت. حالا میوۀ حرفه ای اش، آرام آرام به ثمر می نشیند. اکنون تماشاخانه شانو، خاستگاه شاگردان نسل نو قطب الدین صادقی است. دیدار با دکتر صادقی در یک عصر تابستانی، بیشتر به بهانه «شانو» و چند و چون این محفل آموزشی بود...
***
جناب صادقی، ایده شکل گیری یک تماشاخانه مستقل، آکادمی بازیگری و کارگردانی از کجا و به چه دلیل شکل گرفت؟
سالهای گذشته، شرایط بدی به وجود آمده بود. تئاتر ایران به سمت تجاری شدن رفت؛ در واقع «پول محوری» شد. آثار به سمت و سویی رفت که چندان ارزش هنری نداشت؛ ارزش های زیبایی شناسی را دنبال نمی کرد. فقط وابسته به چهره های تلویزیونی و سینمایی بود. این چهر ه ها را می آوردند؛ تا فقط پول به دست بیاورند. بسیاری از سالن ها، حتی سالن های رسمی، به سمت پول محوری رفتند. یکی از دوستانم که هنرمندی قدیمی است، برای اجرا به یکی از سالن های بزرگ و رسمی تهران مراجعه کرده بود. اما اولین چیزی که شنید، این جمله بود؛ «می توانی شبی 12 میلیون فروش داشته باشی؟»
در واقع این طور بگوییم که وجهۀ حرفه ای هنری و فرهنگی تئاتر در حال زوال بود. این اولین انگیزه برای راه اندازی تماشاخانه ای هنری شد...
این تجاری شدن، قبلاً سابقه ای به این پُررنگی نداشت؟
خیر. قبلاً کارگردان با وزارت ارشاد یک قرارداد می بست؛ دستمزد نمایشنامه نویس، کارگردان، بازیگران، طراح و... در آن درج می شد. اما حدود 8-9 سال پیش، بحث تهیه کننده را مطرح کردند. بنابراین توپ را به زمین تجارت انداختند. با این کار تئاتر را به دست دلال های هنری دادند. آنها هم به دنبال نمایش هایی بودند که وجه فروشی اش، بالاتر از بُعد هنری باشد. کار به مرحله ای رسید که جایی برای ما در این فضا نمی ماند. من باید نمایش هایی تجاری و پول ساز آماده می کردم. اما هیچ وقت نمی توانستم این کار را انجام بدهم. تئاتر تجاری کار من نبوده و نیست. کم کم دیدیم که جایی برای تمرین هم نداریم...
و از اینجا به فکر راه اندازی «شانو» افتادید...
بله، در چنین شرایطی من به این نتیجه رسیدم که جایی را برای تمرین و اجرا فراهم کنم. خیلی تلاش کردیم. مشکل اجاره ملک، بسیار زیاد بود. اغلب صاحبان ملک، فقط قرارداد یکساله می بستند. در نهایت اینجا را پیدا کردیم. صاحبش راضی شد که برای 5 سال، ملکش را برای احداث یک فضای تئاتری اجاره دهد. یکی دو کارشناس را دعوت کردیم. برآوردشان این بود که بین 180 تا 230 میلیون تومان هزینۀ تغییر فضایی اش برای تئاتر است. می گفتند؛ نهایتاً با 250 میلیون درست می شود. من 170 ملیون تهیه کردم و برای ادامه، به خدا امید بستیم. دو نفر را هم برای اجرایی کار آوردیم. اما متاسفانه آن دو، صداقت نداشتند و وقتی فاکتورها را بررسی کردیم، دیدیم 70 میلیون را برای خودشان برداشته اند. خلع ید کردیم و خودمان ادامه دادیم. مجموعه تعمیرات یکسال طول کشید؛ تا به این مرحله ای رسید که می بینید. همین سالنی که حضور دارید قبلاً حیاط ملکِ مالک بود...
این مجموعه، شامل چه مواردی است؟ امکانات «شانو» چه فضاهایی را در بر می گیرد؟
مجموعه ای از یک سالن، سه پلاتو، یک کافه و... است. شش ماه اول اینجا فقط ضرر بود. 430 میلیون، بدهی برای ما آورد. برای اولین بار در طول عمرم، با چک برگشتی و این جور داستان ها رو به رو شدم. فشار روحی، روانی بسیار زیادی به من وارد آمد. از لحاظ حیثیتی و روحی در شرایط بدی قرار داشتم. با همه اوصاف، با قرض و هزار مکافات دیگر کار را ادامه دادیم. تقریباً یک سال و نیم اول به همین مشکلات گذشت. تا اینکه از مهر 96 اینجا راه اندازی شد. تقریباً همین مهر ماه، دومین سالی است که اینجا راه افتاده است.
هزینه های اصلی سالن طی این یک سال چطوری تأمین می شد، اجاره ملک، هزینه های بالای آب و برق و...
اینجا ماهی سی میلیون هزینه روی دست ما می گذارد؛ اعم از اجاره و دیگر هزینه هایی که باید پرداخت کنیم. ما هم در شرایط بسیار سختی بودیم. برای پرداخت این مبالغ، حتی از قراداد سریال های که بازی داشته ام، هزینه کردم. از یک صندوقی هم 100 میلیون وام گرفتم. همین طور آرام آرام و به سختی ادامه دادیم؛ تا حالا که تقریباً حدود 170 میلیونی، بدهکار هستیم.
این همه زحمت برای مجموعه ای که حالا بعد از سه سال شناخته شده است، هنرمندانی را تربیت کرده و تحویل جامعه داده، پایانی ثمربخش دارد؟ یا صاحب این ملک به محیطی که حالا شناخته شده، جور دیگری فکر می کند...
متأسفانه دو سال دیگر قرارداد ما تمام می شود. مالک هم این هشدار را داده که باید در قرارداد تجدید نظر کنیم. تنها راهی که برای نجات این سالن، وجود دارد، خرید آن است. یا نهادی باید حمایت کرده و اینجا را بخرد؛ یا اینکه وامی به ما بدهند که ملک را بخریم.
بنابراین، همه چیز به تصمیم مالک بر می گردد...
تنها راه نجات، خرید سالن است. وگرنه تمام این دکورها، طراحی سالن، سیستم صدا، نور و... باید برداشته شود. یعنی این همه هزینه ای که برای اینجا کردیم، بی نتیجه می ماند. به پول سه سال پیش، من در اینجا 730 میلیون، هزینه کرده ام، این مقدار در قیاس با وضعیت حالا، دو میلیارد و نیم می شود.
متراژ کلی ملک در چه حد و حدودی است؟ می توان به خرید آن و کاربری فرهنگی ابدی اش امید داشت؟
ملک در حدود 300 متر است؛ در 3 طبقه. برای فعالیت تئاتر محیط مناسبی است.
خودِ این سالنِ اصلی تان، دلفریب و باشکوه به نظر می رسد، برای بنده، تداعی گر یک نوستالژی مثل چهارسو بود. چقدر ظرفیت تماشاگر دارید؟ دیگر مکان های مجموعه شانو چطورند؟
ظرفیت تماشاگرش، تقریباً در حدود 100 نفر است. از نظر سیستم صدا و آکوستیک، نور و... بی نظیر است. تقریباً از لحاظ فضای اجرایی، بی نقص ترین سالن برای کار تئاتر است. دیگر فضاهای تئاتری اینجا هم به همان سه پلاتو، اختصاص یافته که محل تمرین و کارهای عملی تئاتر است.
در سالن اصلی چند کار اجرا می شود؟
در روز 2 نمایش و گاهی 3 نمایش اجرا می شود. گاهی ساعت 5 نمایشنامه خوانی است. ساعت 7 نمایشی اجرا می شود و ساعت 9 هم نمایش آخر.
معیار انتخاب این آثار چگونه است؟
قبل از اجرا، کار گروه را می بینیم. متن اش را هم می خوانیم. بعد به گروه می گوییم که می توانند اجرا داشته باشند یا خیر.
یعنی از نظر ساختار حرفه ای و تولید استاندارد، باید به تأئید شما برسند؟
بله، مواردی هم پیش آمده که گروه با سالن هم قرارداد بسته، ولی دیدیم که کار چنان که باید باشد، حرفه ای نیست. هزینه ها را برگردانده و گروه دیگری را جایگرین کردیم.
ارشاد در تماشخانه خصوصی چه نقشی دارد؟
گروه تئاتری به آنها متن می دهد. آنها متن شان را تائید می کنند و می تواند برای اجرا به تماشاخانه ها بیایند. ما البته برای انتخاب، کار گروه ها را از نظر کیفیت حرفه ای می بینیم. متن را هم می خوانیم.
پس در تماشاخانه شانو، هر گروه تئاتری در سراسر تهران می تواند اجرا کند؛ مشروط به اینکه کارش از ساختار حرفه ای و تخصصی برخوردار باشد؟
بله، ما با گروه های متعدد حرفه ای که هدفشان کار خلاقه است، همکاری داشته و داریم. ولی به هرحال مهمترین مشخصه سالن ما، کلاس های بازیگری خود من و نمایشی است که با همین اعضای کلاس اجرا می شود.
علاوه بر اجرای تئاتر، چه برنامه های دیگری را در این مجموعه دنبال می کنید؟
دو کلاس اصلی را راه اندازی کردیم. کلاس شش ماهه اول، مبانی بازیگری است. شش ماه دوم «از ایده تا اجرا» است. یعنی یک نمایشنامه شاخص را مبنا قرار می دهیم و خروجی این کلاس ها، به یک نمایش مختوم می شود. بازیگران نمایش هم همین افرادِ دو کلاسی هستند که این دو دورۀ اصلی را طی کرده اند. نمایش سوم هم با عنوان «آینه آنتیگون» با همین دانشجویان دوره سوم کلاس ها، تمرین و اجرا خواهد شد.
و در بحث کارگردانی چطور؟
«کارگردانی» هم با دو نمایش همراه بوده. اولی نمایش باغ آلبالوی آنتوان چخوف و دوم نمایشی با عنوان «کافکا با من سخن بگو». من نمایش اول را با بازی همان بازیگران دورۀ اول کلاس ها اجرا کردم. دومی هم که کافکا با من سخن بگو، نام داشت، کاری حرفه ای بود. خوبی اینجا همین است. سالنی حرفه ای در اختیار تئاتر است. هر وقت بخواهی تمرین تئاتر انجام می دهی، هر وقت، آماده اجرا باشی، سالن آماده است. یعنی اینجا زمان برای تئاتر است؛ صبح تا شب.
مفاد درسی که در کلاس هایتان تدریس می شود، چه مواردی است؟
مفاد درسی به شکل تام و تمام بازیگری است. بیان، بدن، تحلیل نقش، شخصیت شناسی و... است.
در کارگردانی چه شیوه تدریس می شود؟
کارگردانی مستقل است. قرار است که کلاس مستقلی داشته باشد. فعالیت های ما عمدتاً به بازیگری اختصاص داشته است. برای کلاس کارگردانی هم باید طرح دیگری داشته باشیم. البته در کلاس های بازیگری که در نهایت به اجرای نمایش می رسد، من نکات کارگردانی را هم به بازیگران می گویم. نمایشی که ما کار می کنیم در اصطلاح روباز است. یعنی هر کاری که در رابطه با کارگردانی باشد، برایشان توضیح می دهم.
تفاوت شیوه تدریس شما با دیگر کالج های بازیگری چیست؟ مثل آموزشگاه های بازیگری امین تارخ یا قبلاً که آقای سمندریان درگیر این فرایند تدریس و تربیت بازیگر بوده اند؟
از شیوه کارشان، اطلاع ندارم. من روش کاری خودم را درس می دهم. شیوه ای که به هر حال، در فرانسه یاد گرفتم. 6 ماه مبانی است و 6 ماه به شکل عملی روی نمایشی کار می کنیم. وقتی رهم وی یک نمایش به شکل عملی کار می کنیم، هر کسی شخصیتی را تمرین می کند. او همزمان یاد می گیرد که همراه با جمع و در میان آنها، نقش خود را بیافریند. یعنی تک تک اتود نمی زنند.
و با توجه به نگاه حساس و سخت گیرانه شما، از خروجی کلاس ها راضی هستید؟ یعنی این دانشجویان بعد از پروژه دوم، به عنوان بازیگر به دنیای فردی و اجتماعی خود برمی گردند؟
گروه اول که باغ آلبالو چخوف را اجرا کردند، بسیار خوب بودند. هر کسی هم که بازی شان را در نمایش دید، رضایت داشت و از کارشان خوشش آمده بود. این گروه دوم هم که حالا درگیر تمرین برای نمایش آینه آنتیگون هستند، بچه های بسیار با استعدادی اند.
این بچه ها، کی هستند؛ از کدام دسته و طبقه اجتماعی؟ چه تحصیلاتی دارند؟
تقریباً از همه اقشار هستند و تحصیلاتی متفاوت دارند. یکی کارمند است. یکی مهندس و دیگری نقشه کش ساختمان است. چند نفرشان دانشجو هستند. بنابراین افراد متعددی هستند. این ها آمده اند، اصول بازیگری را یاد بگیرند.
یعنی اولین باری است که این افراد به فضای بازیگری پا می گذارند؟
نه! بعضی ها قبلاً تجربه بازیگری هم داشته اند. منتهی چهار چوب کار را درست نیاموخته اند، مِتُد نداشته اند. ما به روشی دقیق بازیگری را به آنها یاد می دهیم.
تعداد افراد و ظرفیت کلاس ها، چطور است؟
ما بیشتر از 25 نفر نمی توانیم، داشته باشیم. الان همین گروهی که برای نمایش جدید (آینه آنتیگون) تمرین می کنند، 16 نفر هستند. منتهی کلاسی که درگیر مبانی بازیگری هستند، 25 نفرند.
ملاک پذیرش این افراد برای انتخاب در کلاس بازیگری چیست؟ آیا از آنها تست هم می گیرید؟
خیر. اغلب این بچه ها علاقه بسیار بالایی به بازیگری دارند. من هم از آنها تست نگرفتم. ملاک را علاقه و انگیزه بالا دانسته ایم. و اینکه در سن بازیگری باشند. خیلی سن شان پائین نباشد. از سوی دیگر سنشان هم بالا نباشد.
و شما می فرمائید که یادگیری فنون بازیگری، رده سنی خاص دارد...
قطعاً. برای هر چیزی یک سن یادگیری هست. شما اگر در 40 سالگی تصمیم به مطالعه و خواندن بگیرید، راه به جایی نمی برید. باید از سن خودش مطالعه را شروع کنید. این بچه ها هم برای بازیگری باید از مقطع سنی 18 تا 30 سال شروع کنند که قدرت یادگیری بالاست.
مفاد کلاس های کارگردانی چه مواردی است؟
در کارگردانی، یک نمایش را می آوریم و روی آن اصول پنجگانه کارگردانی را درس می دهیم. کارگردانی پنچ اصل بزرگ دارد. اول این مبانی را به شکل تئوریک درس می دهیم. بعد هم کار عملی را شروع کنیم. مرحله، به مرحله و آرام جلو می رویم. در واقع، روش کارگردانی را به آنها می گوئیم. مثلاً اصل اول؛ برداشت است. اینکه چگونه از متنی برداشت کنند. اصل دوم؛ طراحی حرکت است. اینکه طراحی حرکت چیست و چگونه انجام می شود. اصل دیگری؛ هدایت بازیگر است. هدایت بازیگر چطور و چه مراحلی دارد؟ این مراحل را به شکل عملی به دانشجو یاد می دهیم که در مسیر کارگردانی حرفه ای قرار گیرد. نکته اصلی اینکه؛ نمایشی را برای کار انتخاب می کنیم که یک لایه و تک معنی نباشد. بلکه 6- 5 معنی را در خود نهفته باشد.
مثل همین متن شهیر آنتوان چخوف (باغ آلبالو) که فرمودید سنتز اجرایی کارگاه اولتان بود. نمایش هایی که چند بُعدی و در عین حال محبوب هستند...
یکی از مهمترین ارزش هایی که یک نمایش در خود نهفته دارد؛ چند بُعدی یا چند وجهی بودن آن است؛ باید معانی چند لایه ای داشته باشد. یعنی این لایه های معنایی بتواند پیشنهادهای تازه برای اجرا به شما بدهد. کارگردان باید بتواند این پیشنهاد تازه متن را پیدا کند؛ تا کاری خلاقه برای عرضه داشته باشد. اگرنه، او ذهن خلاقه ای ندارد.
شاید به یک پرسش کلیدی و نهایی برسیم. مخاطب شما، نمایش های شما و آثار تولیدی تماشاخانه شانو چه افرادی است؟
به زبانی ساده، طبقه متوسط فرهیخته است. یعنی مردمی که کتاب خوانده اند، سواد دارند، دانشجو اند، تحصیلات دانشگاهی دارند. کسانی که هنر برایشان مهم است. خود سالن ما روابط عمومی دارد و با نهادها یا فضای رسانه ای و مجازی ارتباط دارد. این ها هم در ارتباط گیری با مخاطب تلاش می کنند.
پیش آمده که سالن پُر شود؟
صد در صد. در بسیاری از موارد. در نمایش کافکا با من سخن بگو، همه صندلی ها که هیچ، راه پله ها و حتی کف سالن هم پر از تماشاگر بود. تقریباً دو برابر ظرفیت سالن، جمعیت آمده بود.
اعتقاد دارید این طیف از تماشاگران، تئاتری های حرفه ای یا دانشجویان این رشته نبودند؟ یعنی طبقات مردمی بودند؟
بله، طبقات عمومی مردم بودند. برای نمونه خانمی به همراه خانواده اش 8 بار این نمایش را دید! او اصلاً تئاتری نبود. منزلشان هم در کرج بود. آنها از راه دور و برای دیدن کار آمده بودند. ما دنبال کار تجاری نیستیم. ما تئاتر حرفه ای اجرا می کنیم و خوشحالم که طبقات مردمی از یک نمایش هنری دیدن می کنند. در «شانو» جایی برای تئاتر تجاری نیست.