آفتابنیوز : آفتاب: یک کارشناس محیط زیست میگوید «پاکتراشی» جنگلهای شمال کشور تأثیر بسیار مخربی بر اکوسیستم منطقه خواهد داشت.
مهدی مصطفوی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی آفتاب افزود: در تخریب منابع جنگلی ایران دو مسأله دخیل است اول چرای دام روستائیان در جنگل و دوم پاکتراشی و تخریب آگاهانه درختان به دلیل بهرهبرداریهای صنعتی،کشاورزی و تجاری. در این میان تخریب از طریق چرای دام، روند کندتری نسبت به تخریب آگاهانه صنعتی جنگلها دارد.
مصطفوی تصریح کرد: در چند سال گذشته روند تخریب جنگلهای شمال ایران شتاب بشتری پیدا کرده است و پاکتراشی جنگل سراوان تنها نمونهای از این تخریب وسیع است.
او در پاسخ به این سؤال که آیا اظهارات مسئولان در خصوص کاشت درختان جایگزین در جنگل برای کارشناسان جنگل و منابع طبیعی توجیه علمی و عملی دارد یا خیر گفت: این اظهارات کارشناسانه نیست چرا که جایگزین کردن گونههای بومی که عملکرد حیاتی در اکوسیستم دارند به سادگی امکانپذیر نیست.
وی ادامه داد: به طور معمول در این مدت پس از قطعگونههای چند صد ساله جنگلهای شمالی کشور، گونههای کاج سوزنی که زود بازده، مقاوم و همیشه سبز هستند کاشته شده است. این گونه غیربومی به هیچ وجه نمیتواند جایگزین درختان اصلی منطقه باشد.
مصطفوی درباره آثار تخریب گونههای بومی جنگلهای شمال گفت: بسیاری از پردگان لانههای خود را تنها در برخی از درختان بومی منطقه میسازند و قطع این درختان موجب کوچ این پروندگان خواهد شد. از سوی دیگر حیات بسیاری از حیوانات که به طوری مستقیم و یا غیرمستقیم به این درختان بستگی دارد به خطر میافتد و حتی امکان انقراض نسل آنها پیش میآید.
این کارشناس منابع طبیعی تصریح کرد: محل گذر حیوانات با قطع درختان جنگل از بین میرود این مسأله منجر به انزوای حیوانات و کاهش تولید مثل آنها میشود.
وی گفت: تخریب جنگ اثرات منفی دیگری چون تخریب خاک و زمین را نیز در پی دارد، سیلابهایی که خسارات جانی و مالی زیادی بر مردم وارد میآورند به دلیل قطع و تخریب جنگلهایی است که زمانی از فرسایش خاک جلوگیری میکردند. این درختان مانع از آن میشدند که بارندگیهای شدید به سیلابهای مخرب تبدیل شوند ریشه آنها نیز بر مقاومت خاک میافزود.
مصطفوی افزود: مصنوعیسازی جنگلها شاید ظاهرا بتواند خلاء گونههای بومی را جبران کند اما در برخی مواقع موجب میشود تا بازمانده گونههای بومی که در دسترس عوامل تخریب قرار نداشتند نیز بعد از مدتی از بین روند.
او توضیح داد: ریشه برخی از گونهها به گونهای است که مانع از رشد گونههای دیگر میشود.
از سوی دیگر جوانههای گونههای طبیعی و بومی برای رشد نیازمند شرایطی هستند و مصنوعیسازی این شرایط را دشوار میکند. به طور مثال گونههای غیربومی و مصنوعی که معمولا رشد زیادی دارند مانع از رسیدن نور آفتاب به سطح جنگل و جوانههای درختان بومی میشوند. به همین دلیل حتی کاشت برخی درختان در پارکهای ملی ممنوع شده است.
به اعتقاد این کارشناس مصنوعیسازی جنگلها بعد از مدتی تمام گونههای طبیعی درختان را تخریب میکند و این تخریب، اکوسیستم منطقه را با خطر بسیار جدی مواجه خواهد کرد.
مصطفوی همچنین به تعدد گونههای درختان جنگلهای شمال اشاره کرد و گفت: برای کارشناسان منابع طبیعی هنوز برخی از گونههای بالادستی کاملا شناخته شده نیست و این خطر وجود دارد که این گونهها قبل از شناسایی منقرض گردند.
وی تخریب جنگلهای شمال کشور را یک فاجعه ملی دانست و گفت: این جنگلها ذخایر ژنتیکی ارزشمندی هستند که با توجه به موقعیت جغرافیایی خشک و بیابانی ایران باید از آن به عنوان یک ثروت ملی محافظت کرد.
مصطفوی همچنین بهرهبرداری از جنگلهای شمال را مقرون به صرفه ندانست و گفت: این درختان محدود هستند و جایگزین شدن آنها به شرایطی بستگی دارد که ممکن است هیچ گاه میسر نشود به همین جهت استفاده صنعتی از این درختان قدیمی و با ارزش که تاثیر قابل توجهی بر محیط زیست دارند منطقی نیست.
وی با اشاره به تخریب منابع طبیعی در اجرای برخی طرحها تصریح كرد: رسیدن به خودكفایی یك محصول نباید با از دست رفتن منابع صورت گیرد، بلكه باید با انجام طرح آمایش سرزمین توانایی زمینهای هر منطقه برای كشت یک محصول خاص بررسی شود.
مصطفوی با بیان اینکه در حال حاضر هیچگونه معیارهای فنی و ارزیابی در این زمینه انجام نشده است اظهار داشت: با توجه به اینكه میزان بهرهبرداری از جنگلها جوابگوی صنایع داخلی كشور نیست، باید زمینه واردات این محصول به كشور را فراهم و همچنین ترویج زراعت چوب با اصول علمی و مدیریت اراضی كه قابلیت كشت محصولات زراعی را ندارند، ترغیب كشاورزان و ایجاد بازار مناسب برای محصول تولید شده، را برای مقابله با فاجه نابودی منابع و محیط زیست در كشور توسعه داد.