کد خبر: ۶۱۶۹
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۲:۰۶
گزارشی از گرامیداشت دکتر علی شریعتی در میعادگاه او ، حسینیه ارشاد

شریعتی ؛ میراث ملی

آفتاب‌‌نیوز : دیروز (29خرداد) مصادف بود با سالگرد در گذشت دکتر علی شریعتی اندیشمند و متفکر دینی اسلامی. قبل از آنکه وارد سالن شوم، با توجه به روزهای اول کاری هفته فکر نمی کردم که پیش از آغاز برنامه جایی برای نشستن نداشته باشم.

برای تهیه گزارش حتما باید جایی بنشینی ، اما امروز باید ایستاده می نوشتم و از سخنان خطبا یادداشت برمی داشتم . برحسب اتفاق آقایی از جایش بلند شد و من در صندلی او آرام گرفتم. 

برخی از چهره های نام آشنای دینی و دانشگاهی در میان حضار بودند، اما بقیه چهره ها را که نگاه می کردی همه جوان و ناآشنا.

چهره هایی که شریعتی را فقط باید به سختی از لا به لای کتاب های کتابخانه ها بشناسند. و گرنه بسیاری از آنها نه در دوران شریعتی به دنیا آمدند و نه آنکه هیچ درکی از عصر او دارند، اما انگار همه آمده بودند تا درحسینیه ارشاد پای سخنان شریعتی بنشینند.

این مراسم که " شریعتی و عرصه عمومی " نام داشت ، شاید در طول 27 سال بعد از شریعتی در نوع خود هم بی نظیر بود.

وجه تمایز این گرامیداشت با دیگر مراسم به همین مناسبت در نوع برنامه و اجرای آن بود، برنامه ای که درآن برخی آمده بودند تا در مقابل خیل دوستداران شریعتی او را نقد کنند، ضمن آنکه مجری آن برنامه هم " دکتر سوسن شریعتی " همسر دکتر علی شریعتی بود تا شاید برای اولین بارشاهد نقد شریعتی باشد، گرچه وی سال ها شاهد به اصطلاح نقدهایی بود که نه برای نقد شریعتی که برای تخریب او بود، اما این بار " سوسن شریعتی " جوانانی را که فرا خواند که در صورت امکان درمیعادگاه همیشگی اوحضور یابند و نقبی نقد گونه بر آثار او بزنند.

د رابتدای مراسم آقای ناصر میناچی از یاران و دوستداران شریعتی برخی از آثاری که درباره شریعتی نوشته شد را مورد تجزیه وتحلیل قرار داد و اشکالات شکلی و مصداقی آنها را با سند بیان می کرد.

دکتر میناچی معتقد بود که " شریعتی باید نقد شود، آن هم منصفانه نقد شود." وی با بیان اینکه " ما روح جنبش دینی و شور دینی را از شریعتی آموختیم." در بخش هایی از سخنان خود مطالب کتاب های روح الله حسینیان ، واعظ و جلال متینی نقد و بررسی کرد. آقای میناچی خاطر نشان کرد که " نوشته های آقای حسینیان با واقعیت های زندگی شریعتی کاملا اختلاف دارد."

وی افزود: " دکترشریعتی با مرارت دوران دبستان و دبیرستان را طی کرد ، درس کلاس را نمی خواند، ولی از معلم بالاتر حرف می زد، و بعد از دانشسرا وارد دانشکده ادبیات شد، سطح اطلاعات ادبی او فوق کلاس های ادبی دانشگاه بود، به همین دلیل با بهترین نمره قبول می شود وبا بورسیه شاگرد اولی به فرانسه می رود."

میناچی گفت :" ادبیات شریعتی همه نظم و شعر است . کتاب های شریعتی در خارج از کشور به 80 زبان دنیا ترجمه شده است. شریعتی تمام اوقات عمرش را در خارج از کشور با بزرگترین دانشمندان فرانسوی از جمله ، سارتر و گورویچ گذراند."

درادامه شعر زیبای پروین دولت آبادی با مطلع " یک تن و این همه جان برتو جهان ارزانی /به سرت سروری کون و مکان ارزانی " توسط یکی از علاقه مندان شریعتی خوانده شد. سپس " میز گرد شریعتی و دغدغه ها ی نسل جوان " با اجرای سوسن شریعتی بر گزار شد.

حضور " سوسن شریعتی " با کف ممتد وتشویق های فراوان حاضرین رو به رو شد. در این میز گرد چهار نفر از آقایان به عنوان منتقدین و موافقین شریعتی در دو طرف " سوسن شریعتی " نشستند. آقایان یوسفی و معظمی به عنوان منتقدین تفکرات شریعتی و آقایان تاجیک و حیدری از موافقان شریعتی معرفی شدند.

خانم شریعتی هدف از برگزاری این میز گرد را " فهم کیفیت حضور شریعتی در میان نسل جدید دانست" و گفت :" شریعتی از آن دست متفکرینی بود که هم یقه خودش را می گرفت و هم یقه بزرگتر از خودش را و همه یقه جوانان را."

وی درباره ملاک انتخاب این افراد گفت : " ملاک این انتخاب در وهله اول جوانی است ، دومین ملاک آشنایی آنها با مسایل زندگی اجتماعی و ملاک سوم آشنایی با خود شریعتی بوده است ." لازم به ذکر است که این چهار نفر همه زیر30 سال بودند و اساسا آشنایی ملموسی از فضای زندگی و فکری عصر شریعتی ندارند.

این میز گرد در حقیقت بر مبنای دو رویکرد انتقادی و در عین حال اثباتی و توجیهی شکل گرفت و متد کار هم متن کوتاهی از آخرین حرفهای شریعتی به پسرش احسان بود. محورهای کلی هم عبارتند بودند از : 1- نسبت ایدئولوژی و ملیت 2- مذهب به مثابه ایدئولوژی 3- بحث سه شاه را ( آزادی ، عرفان و عدالت)

در ابتدای میز گرد آقای حیدری در دفاع از اندیشه های شریعتی گفت : " دکتر شریعتی در سه زمینه کار کرد و این سه گانه را با زبانهای مختلف در "کویریات" ، "اسلامیات" و "اجتماعیات" بیان داشت ." وی گفت : " چارچوب اصلی عقاید شریعتی این بود که ایشان با دیکتاتوری فردی، مذهبی و طبقاتی مخالف بود."

وی گفت : "نباید کویریات ، اسلامیات و اجتماعیات شریعتی را از هم جدا کرد، کسی که این سه را با هم فهم کند، می تواند اندیشه شریعتی را بفهمد ."

سپس آقای معظمی به نقد جمله ای از شریعتی پرداخت که معتقد بود روشنفکر کنش پیامبر گونه دارد، گفت : " ما نمی دانیم که " کنش پیامبر گونه چه باید باشد.

آقای تاجیک نیز به عنوان موافق گفت : " شریعتی با توجه به روحیه ای که دارد کار پیامبر گونه را انتخاب کرد و به نقد دو تجربه عصر خود یعنی دموکراسی سرمایه داری و سوسیالیسم شوروی پرداخت ." به نظر آقای تاجیک شریعتی مشکل جامعه را در یک کار سیاسی کوتاه مدت نمی بیند ، بلکه معتقد است باید کار بنیادین فکری انجام داد.

سپس آقای یوسفی در نقد افکار شریعتی گفت : " به نظر من وقت آن رسیده است که شریعتی را کمی از جنجالهای سیاسی خارج کنیم." وی گفت: " نقش پیامبر گونه روشنفکری دارای مشکلاتی است و تکلیف این روشنفکر باید روشن شود."

آقای معظمی از منتقدین در ادامه سخنان خود گفت : " شریعتی منتقد سنت است ، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که وی از موضع خود انتقادی برخورد نمی کند." اما تاجیک معتقداست که " کار شریعتی کاملا آگاهانه بوده است و پاسخگوی خیلی از مسائل امروز ماست . استراتژی شریعتی می تواند ما را نجات دهد و معتبرترین استراتژی است. "

حیدری در پاسخ به منتقدین شریعتی گفت : " شریعتی یک پدیده در دنیای اسلام است. وی در حال نقد وضعیت جامعه بود و کار پیامبر گونه انجام می داد. شریعتی برای نسل امروز هم جذاب است و هم مفید . فقط نیامد که حرف بزند و ابلاغ کند، بلکه به ساحت فردی و تنهایی انسان هم توجه کرده است."

وی در ادامه افزود : " شریعتی راه حل جامعه امروز ما را گفته است ، که نه تنها درد جامعه ما را که " فقر آگاهی " است ، برای آنکه " فقر آگاهی " را از بین ببرد راه حل ابلاغ را بیان می کرد.

در ادامه " سوسن شریعتی " چند نکته را به عنوان جمع بندی میز گردی بیان داشت . وی گفت: " شریعتی به عنوان روشنفکر ی مذهبی موفق شد تا سه هدف را پیش ببرد: 1- دموکراتیزه کردن پرسش از دین ، به دلیل اینکه واسطه ها را نفی کند.2- فردیت بخشیدن به تجربه دینی . 3- در هم ریختن همه نسبتها. شریعتی نسبت من با قدرت و سنت ومذهب را به هم می ریزد.

سوسن شریعتی یاد آور شد که دکتر شریعتی تیپ جدید دینداری را به ما معرفی می کند. دیندار آزاد همواره در جستجو است .

بعد از پایان میز گرد که با تشویق های مکرر حاضرین روبه رو شد ، دکتر مسعود پدرام ، دکترای علوم سیاسی و استاد دانشگاه پیرامون " شریعتی و عرصه عمومی " سخن گفت.

دکتر پدرام گفت: "شریعتی بازیگر عرصه عمومی است، عرصه ای که می تواند قدرتی بسازد که در نهایت حکومت را به خواسته هایی چون پاسخگویی ،آزاد ی اندیشه و احترام به خواست مردم وادار کند."

وی در تعریف عرصه عمومی افزود: " عرصه عمومی جایی است بین جامعه و حکومت . در عرصه عمومی خود پرستی کم رنگ می شود، زور و ظلم پذیرفتنی نیست و در این عرصه گفت و گو و نقد آغاز می شود."

وی گفت: " شریعتی مفهوم عرصه عمومی را با نبود مقام ، قدرت و پول نظریه پردازی می کند و پرورش می دهد. به طور مشخص نقدی که شریعتی از عبده و سید جمال می کند ، در حقیقت از عرصه عمومی سخن میگوید."

دکتر پدرام افزود: " در عرصه عمومی سپاه و سلاحی وجود ندارد که از خود دفاع کند، در نتیجه باید از جان گذشت …در بدترین وضع تنها بازیگران عرصه عمومی هستند که قربانی خشونت می شوند ، اما نتیجه کار آنها صلح است."

دکتر مسعود پدرام در پایان گفت: " شریعتی عرصه عمومی را برگزید و در این عرصه با دیگران گفت و گو کرد، نقد کرد و مورد نقد قرار گرفت و هنوز از بزرگان موثر درنقد سنت و مدرنیته است. شریعتی در عرصه عمومی زیست ، اندیشید و اکنون بعد از مرگش در این عرصه حضور دارد."

آخرین سخنران این مراسم آقای یوسفی اشکوری بود . وی به محض آنکه از جایش برخاست تا پشت تریبون قرار گیرد با تشویق های محکم و ممتد حاضرین روبه رو شد، حاضرین بارها و بارها او را با کف های ممتد تشویق می کردند.

یوسفی اشکوری گفت:" عرصه عمومی به معنایی که امروز گفته می شود بحثی است که تازه مطرح شده است. شریعتی با تعریفی که از روشنفکری دارد، اساسا در عرصه عمومی است."

وی گفت : " روشنفکر کسی است که "آگاه " است و به " خود آگاهی " جامعه می اندیشد و میخواهد از دل سنت ، تفکرات تازه بیافریند تا با این تفکرات جامعه ، فرهنگ و هم درک و آداب جامعه را تغییر دهد."

وی افزود: " شریعتی بزرگترین خدمتی که به من و همفکرانم کرد این بود که به همه ما جرات اندیشیدن و تفکر داده است . به ما اجازه داد بدون متولیان دین بیندیشیم . شریعتی در تاریخ معاصر ایران نخستین کسی است که به ما جرات اندیشیدن داد، " کفر آگاهانه بهتر از ایمان جاهلانه است." یعنی خودت بیندیش و فکر کن . شریعتی یک روشنفکر عرصه عمومی بوده است ، نه سیاستمدار ، نه فقیه ، نه فیلسوف و نه چریک، بلکه وی روشنفکری با همان تعریف خود است."

وی گفت : " شریعتی یک متفکر ملی است، یعنی تعلق به هیچ کس ندارد، همه نسبت های فکری با او دارند. شریعتی را ابزار تبلیغات و توجیه مسائل روزمره قرار ندهید . شریعتی ابوذری است که همواره باید درمیان ما باشد و ما را به بر انگیختن و ستیز با زر و زور و تزویر بر انگیزد. شریعتی خود می دانست که چه می خواهد."

یوسفی اشکوری در پایان گفت : " شریعتی را نباید در یک قاب معینی قرار داد ، شریعتی در قاب بشریت است و در قاب ملت ایران است. و قاب را نباید کوچکتر از ملت ایران گرفت."
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین